برای حجاب چه کردیم؟ چه نکردیم؟

برای حجاب چه کردیم؟ چه نکردیم؟

متخصصان تربیت می‌گویند بچه‌ها نقش‌پذیرند و خیلی زود ممکن است به تصرف اشرار دربیایند؛ لذا کتاب‌های کودکان را نیز دست بردیم و جلوی سرلختی حیوانات جنگل را گرفتیم... ما خیلی زحمت کشیدیم و برای آن نظام تربیتی هزینه‌های هنگفتی را متحمل شدیم مع‌الاسف امروز به اینجا رسیده‌ایم که دختر تازه بالغ شده حرف گوش نمی‌کند، روسری‌اش را جلو نمی‌کشد و صاف صاف توی چشم ما نگاه می‌کند و می‌گوید «مگه من چمه؟»

کد خبر : ۵۵۴۶۰
بازدید : ۱۴۸۶
برای حجاب چه کردیم؟ چه نکردیم؟ سید علی میرفتاح | نیازی نیست پلیس گزارش بدهد یا امامان جمعه شکایت کنند یا فیلم‌هایی از سطح شهر در گوشی‌های موبایل جنجال بیافرینند تا بفهمیم مساله «حجاب» پیچیده شده و کار به خنس خورده. همین‌که در خیابان بچرخید می‌فهمید که نسل جدید به سربزیری و به حرف گوش‌کنی نسل‌های قبلی نیست و نه تنها با امر و نهی متشرعین که با توپ و تشر پلیس هم ظاهر خود را تغییر نمی‌دهد.
انقلاب که شد، حال و هوای عموم مردم هم عوض شد و تحت تاثیر جو حاکم زن‌ها و مرد‌های بسیاری به آغوش اسلام پناه آوردند و قیافه مومن و متدین به خود گرفتند. آن‌هایی هم که به هر دلیلی تغییر نکردند یا گریختند یا بنا بر ملاحظاتی همرنگ جماعت شدند و مقاومت ویژه‌ای از خود نشان ندادند.
یکی، دو روز اول البته به خیابان آمدند قدری صدای خود را بالا بردند و روسری را مغایر تمدن و پیشرفت عنوان کردند.
حتی شعار دادند «ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم.»، اما خیل زود فهمیدند این تو بمیری از آن تو بمیری‌ها نیست و سنبه پرزور است و حکومت انقلابی قصد کوتاه آمدن ندارد. حتی مردم به صحنه آمدند و اول با لحن لین و بعد با تهدید «یا روسری یا توسری» مخالف‌ها را منهزم کردند. در این میان پادرمیانی مشایخ و علمای وجیه‌المله نیز موثر افتاد و خیلی زود یونیفرم «روپوش روسری» فراگیر شد و شهر رنگ دینی و انقلابی گرفت.
بالاخره انقلاب شده بود، حکومتی رفته بود و حکمرانان جدیدی آمده بودند طبیعی بود که چنین تقابل‌هایی به چشم بیاید. در آن ایام هرچیزی که با متر و معیار انقلاب سازگار نبود مهر طاغوتی می‌خورد و محکوم به فنا بود.
اما آیا کسی و چیزی هست که در برابر فنا مقاومت نکند؟ انقلابی‌هایی که فرهنگی‌تر بودند می‌گفتند این تقابل‌ها و گیر و گرفتاری‌ها مختص دوره گذار است و همین که بتوانیم به سلامت از این دوره بگذریم، با ملت و کشور دیگری روبرو می‌شویم.
می‌گفتند زن‌ها و مرد‌هایی که در مدارس شاهی و زیر بمباران تبلیغاتی رسانه‌های غربی بار آمده‌اند طبیعی است که از آموزه‌های دینی طفره بروند و از عادت‌های ستم‌شاهی دست برندارند، اما به زودی در یک سیستم هوشمند و اخلاقی نسلی تربیت می‌شود که هیچکدام از مشکلات نسل قبل را ندارد.
آن‌ها وعده می‌دادند که دولت از مهدکودک تا دانشگاه برنامه دارد و با کنترل مستمر سینما و تلویزیون جلوی رواج فرهنگ طاغوتی را می‌گیرد و حتی نمی‌گذارد یک حرف بد و یک عکس زشت و یک الگوی ناجور مقابل دید آینده‌سازان قرار بگیرد.
ما برای آینده‌سازان کم نگذاشتیم. معلم‌ها و استادان طاغوتی را، لااقل آن‌هایی را که قابل شناسایی بودند ازسیستم تربیتی پاکسازی کردیم و تعداد زیادی از بچه‌های انقلابی و صافی‌دل و ساعی را به عنوان معلم امورتربیتی بالای سر بچه‌ها گذاشتیم.
حراست نهاد‌های فرهنگی را تقویت کردیم و بر سرراه انتشار کتاب و تولید فیلم و نمایش تئاتر و پخش تلویزیون فیلتر‌های سختگیر و دقیقی گذاشتیم.
به درس‌های دینی و اخلاقی مدرسه و دانشگاه اکتفا نکردیم و گفتیم نه فقط رسانه‌ها که خود جامعه هم مدرسه است و اگر حواس‌مان نباشد ممکن است معلم‌های ناباب پیدا شوند و درس بی‌اخلاقی بدهند.
جا‌هایی که می‌شد حراست گذاشت حراست گذاشتیم. در جایی که کار با گشت راه می‌افتاد گشت گذاشتیم و جا‌هایی که می‌شد کنترل و نظارت کرد کنترل‌چی و ناظر گماشتیم. در این میان هیچ اهمالی صورت نگرفت و هیچ تساهل و تسامحی در نظر گرفته نشد.
حتی لغات زشت را در کتاب‌های لغت از دسترس عموم خارج کردیم که یک وقت خدایی نکرده شیطان در جلد بچه‌ها نرود و آن‌ها را وادار به جست‌وجوی پلیدی‌ها و پلشتی‌ها نکند.
فیلم‌های خارجی را تا آنجا که می‌شد جلوی‌شان دیوار کشیدیم و آنجا هم که نمی‌شد دست در صدا و تصویر بردیم و آب توبه بر سر بدکاران غربی ریختیم و همه را از دم با هم خواهر و برادر کردیم که خدایی نکرده یک وقت خاطر ساده‌دلی پی نشود و به وسوسه‌های ابلیسی نیفتد.
متخصصان تربیت می‌گویند بچه‌ها نقش‌پذیرند و خیلی زود ممکن است به تصرف اشرار دربیایند؛ لذا کتاب‌های کودکان را نیز دست بردیم و جلوی سرلختی حیوانات جنگل را گرفتیم... ما خیلی زحمت کشیدیم و برای آن نظام تربیتی هزینه‌های هنگفتی را متحمل شدیم مع‌الاسف امروز به اینجا رسیده‌ایم که دختر تازه بالغ شده حرف گوش نمی‌کند، روسری‌اش را جلو نمی‌کشد و صاف صاف توی چشم ما نگاه می‌کند و می‌گوید «مگه من چمه؟»
ما خیلی زحمت کشیدیم و برادران و خواهران ما شبانه‌روزی برای تربیت نسل‌ها بعد از انقلاب مایه گذاشتند و خون دل خوردند مع‌ذلک شهر به وضعی درآمده که نه ائمه جمعه راضی‌اند، نه انقلابی‌ها توقع‌شان برآورده شده و نه حراستی‌ها بیش از این زورشان می‌رسد.
البته می‌شود گناه را به گردن توطئه‌گران غربی انداخت و تهاجم فرهنگی را به عنوان متهم ردیف اول معرفی کرد. به قول خیلی از دوستان انقلابی گناه اصلی به گردن مدیران میانی مملکت است که به اندازه کافی انقلابی نبودند بلکه لیبرال و غربزده بودند و همین‌ها بودند که رشته‌های ما را پنبه کردند. نظریه دیگری هم هست که می‌گوید، چون وادادیم این بلا سرمان آمد. اگر کماکان مثل روز اول سخت می‌گرفتیم و قهرآمیز برخورد می‌کردیم امروز وضع بهتری می‌داشتیم... نمی‌دانم.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید