قلب زاگرس ترک میخورد
منطقهای مثل کاکارضا که پوشش گیاهیاش قوی است، در سیل خسارت چندانی ندید، اما در مناطق جنوبی نورآباد که جنگلزدایی شده و گیاهان مرتعی در آن از بین رفتهاند، رانش بسیار شدید است و جنگلهای بلوط هم صدمه بسیاری دیدهاند.
کد خبر :
۷۰۵۶۰
بازدید :
۷۸۱۳
مهتاب جودکی | بعد از سیل، قلب زاگرس هر روز ترک میخورد؛ ترکهای عمیق. لرستان قلب زاگرس است و خاک سست آن مدام درحال رانش است. رانش پیش از این با جنگل تراشیها و فرسایش خاک آغاز شده بود، اما حالا در بالادست خرم آباد، زمین سستِ ترک خورده، زندگی روستانشینان را تهدید میکند و درختان بلوط را از جا میکند.
خاک در خطر است و زندگی هم. برای لرستان که در سال، ١٥تن در هکتار فرسایش خاک دارد، رانشها، زخمهای کهنهای است که دوباره سرباز کرده و زندگی را تهدید میکند.
سیل فرونشسته و سیلزدگان لرستان در روزگار پس از حادثه، شاهد سقوط درختان بلوط، بنه و زالزالکاند. آنها شاهدند: در مناطق جنوبی نورآباد که جنگلزدایی شده، زمین دهان باز کرده و خاک فرونشسته و رانش به جنگلهای بلوط صدمه زیادی زده است؛ در آزادراه خرم آباد-پل زال، در هر رانش چندین درخت از جا درآمده و جاده سست و پر از خطر است؛ در بالادست خرم آباد زمین نقطه به نقطه دچار رانش شده؛ الشتر، پلدختر، معمولان، شولآباد و سپیددشت. ٨٦ روستا در اثر شدت بارشهای بهاری در معرض خطر رانش قرار گرفتهاند. خاک در تمام این نقاط از هم پاشیده است.
زمین دچار رانش شده، من دیدهام
بهمن ابراهیمی، مستندساز محیطزیستی میگوید تمام زمینها در استان لرستان دچار رانش شده است: «تمام استان را گشتهام، جایی را سراغ ندارم که رانش وجود نداشته باشد.» او به «شهروند» میگوید که در الشتر و نورآباد رانشهای زیادی دیده است، بیش از باقی نقاط: «معمولان، پلدختر، شولآباد، سپیددشت، بخش پاپی؛ همه اینها رانشهای بسیار بزرگ دارند. در آزادراه خرمآباد- پل زال جایی هست که در هر رانش ٥٠ درخت پایین آمده است. درختان بلوط، زالزالک، بنه.»
ابراهیمی اینها را میگوید و ادامه میدهد: «رانش در مسیر پل زال را در گذشته هم دیده بودیم. اما بعد از سیل که زمین سستتر شده، رانشهای متعددی اتفاق افتاده است. بزرگراه پل زال خرم آباد، خودش عامل ایجاد رانشهاست. حوزه آبریز کشکان در جریان سیل رانشهای خیلی بیشتری داشت؛ در منطقه نورآباد کوه پایین آمده و این وحشتناک است. دیدنش قابل باور نیست. من همیشه در این مناطق در رفت و آمدم و مستند میسازم و حالا باورم نمیشود که رانشهایی به چنین شدتی ایجاد شده. درختهای بسیار از بین رفتهاند. پس از سیل ریشههای گیاهان و درختان مرتعی در خاک شل میشود و زمین دچار رانش میشود. رانش باعث میشود درختانی که تک و توک باقی ماندهاند به دلیل جابهجایی ریشه و قطع شوند.»
این مستندساز حوزه آبریز کشکان که سیل در آنجا پر قدرت بود را مثال میزند و دو منطقه را نشان میکند: «منطقهای مثل کاکارضا که پوشش گیاهیاش قوی است، در سیل خسارت چندانی ندید، اما در مناطق جنوبی نورآباد که جنگلزدایی شده و گیاهان مرتعی در آن از بین رفتهاند، رانش بسیار شدید است و جنگلهای بلوط هم صدمه بسیاری دیدهاند.»
این مستندساز حوزه آبریز کشکان که سیل در آنجا پر قدرت بود را مثال میزند و دو منطقه را نشان میکند: «منطقهای مثل کاکارضا که پوشش گیاهیاش قوی است، در سیل خسارت چندانی ندید، اما در مناطق جنوبی نورآباد که جنگلزدایی شده و گیاهان مرتعی در آن از بین رفتهاند، رانش بسیار شدید است و جنگلهای بلوط هم صدمه بسیاری دیدهاند.»
رانشها بیشتر در مناطق آزاد اتفاق افتاده
حالا سوال اینجاست که این رانشها به چه دلیل درحال رخ دادن است. مهرداد فتحی بیرانوند، مدیرکل حفاظت محیطزیست استان لرستان در گفتگو با «شهروند» به این سوال پاسخ میدهد: «یکی از دلایل اصلی به هم خوردن پیوستگی زمین است. در لرستان، اما دلیل مهم رانش، تضعیف پوشش گیاهی و جنگلی است. ریشه درختان بخصوص درختان جنگلی، در زیرِ زمین به هم پیوستگی به وجود میآورد و باعث استحکام خاک میشود.»
به گفته او در مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت محیطزیست کمتر رانشی اتفاق افتاده است: «در مناطق تحت مدیریت سازمان محیطزیست که سطح حفاظت آن از مناطق آزاد بالاتر است، پوشش مرتعی خوب است و به همین دلیل هیچگونه رانش زمین در مناطق نداشتهایم. فقط یک بخشی از اراضی مسیر جادهای در منطقه حفاظت شده اشترانکوه رانش داشته که آن هم طبیعی است و مربوط به گذشته بود. رانشی که باعث تخریب بیش از حد مناطق باشد، نداشتهایم. زمین در این مناطق حالت پیوستگی داشته و کنترل شده است.»
تا صحبت رانش زمین در لرستان به میان میآید، همه یاد جاده خرم آباد-پل زال میافتند. بیرانوند هم میگوید یکی از دلایل اصرار اداره محیطزیست برای تهیه طرحهای بزرگ ارزیابی زیستمحیطی به دلیل جلوگیری از مشکلاتی شبیه رانش در این جاده است: «اگر این جاده از قبل طرح ارزیابی محیط زیستی داشت، تا این حد به آن خسارت وارد نمیشد.
ما معمولا در زمستانها در این جاده رانش داریم، اما این بار بارندگی بهار زیاد بود و خسارت زیادی وارد شد. در این مناطق راهشکافی شده و پیوستگیهای زمین برای ایجاد جاده که بخشی از آن در مسیر رودخانههای طبیعی است، از دست رفته. رانش شدید در بسیاری از نقاط آن اتفاق افتاده و شاهد قطع راه جادهای بودهایم. علت تمام این آسیبها هم راهشکافیهای بدون مطالعه زیستمحیطی است.»
آبخیزداری فراموش شده است
مدیرکل محیطزیست استان لرستان آبخیزداری، آبخوانداری و ارتقای پوشش جنگلی و گیاهی را در جلوگیری از رانش موثر میداند. اینها، اما درست همان راههایی است که از سالها پیش رها شده و حالا خطری است پیشروی جوامع محلی.
محسن تیزهوش، کارشناس ارشد محیط زیست، مستندساز و فعال محیطزیست از مشاهداتش درباره رانش در لرستان به «شهروند» اینطور میگوید: «رانش بخصوص در بالادست خرمآباد با شدت بالا اتفاق افتاده است. خیلی از روستاهای بالادست دچار رانش شدهاند و در لرستان بخصوص مناطقی که فرسایش خاک شدیدتر بود، زمین سست شده است. بیشتر جوامع محلی و روستایی که در بالادست هستند، خرمآباد، الشتر، نورآباد، سلسله و دلفان در معرض این رانش هستند.»
به گفته او در چند ماه گذشته بیشتر زمینهای حاصلخیز لرستان از دست رفته و این رانشها برای استانی که سالی ٩ تن فرسایش خاک دارد، به موضوع آبخیزداری کمترین اهمیتی نمیدهد، حفظ منابع طبیعی و مراتع را مهم نشمرده و نمیشمارد، طبیعی است.
تیزهوش درباره نقش آبخیزداری و آبخوان در پیشگیری از رانش چنین توضیحی میدهد: «با حفظ و ثبات خاک است که میتوان منابع آب را ذخیره کرد، اجازه کشاورزی داد و در عین حال تنوع زیستی بخصوص در بخش گیاهی را حفظ کرد، تمامی اینها چرخه زیستی یک سرزمین را زنده نگه میدارد؛ و بخصوص استانی مثل لرستان که در قلب زاگرس قرار گرفته است و کریدوری است برای گذر انواع حیات وحش و همینطور جوامع محلی که بهطور مستقیم و غیرمستقیم با این تنوع زیستی در ارتباطاند.»
این فعال محیطزیست ادامه میدهد: «آبخیزداری به حفظ و ثبات خاک کمک میکند و این موضوع به امنیت غذایی متصل است. وقتی خاک در این استان حفظ شود، به سایر استانها هم کمک خواهد شد، چون این خاک میتواند منابع آب را در خودش نگه دارد. ولی در یک دهه گذشته جنگلهای زیادی را با دلایل مختلفی مثل آتشسوزی، چرای بیش از حد دام از دست دادهایم؛ کشاورزی ناپایدار آسیبهای زیادی به جنگلهای زاگرس بویژه در لرستان تحمیل کرده است.
ما خاک زیادی را از دست دادهایم و در آبخیزداری نتوانستهایم آنچنان که باید و شاید عمل کنیم. در نتیجه فرسایش خاک شدت زیادی پیدا کرده، زمینها حاصلخیزی خود را از دست دادهاند و جوامع محلی مجبور به کوچهای اجباری به شهرها شدهاند و حاصل همه اینها گسترش بیابان در لرستان است؛ استانی که از نظر پوشش گیاهی و جنگلی در دهههای گذشته شرایط مطلوبی داشت و الانسال بهسال شرایطش بدتر میشود.»
آبخیزداری یکی از وظایف اصلی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری است، اما فراموش شده است. تیزهوش میگوید: «ما میتوانستیم به جای سدسازی روی آبخیزداری تمرکز کنیم و این میتوانست حجم سیلی که رخ داد را کمتر کند و اگر این طرحها در استان لرستان عملی میشد، خوزستان هم اینچنین دچار سیل نمیشد.
آبخیزداری موضوعی است که در کل کشور جامانده و فراموش شده است. این پروسهای است که از دو دهه قبل شروع شده و مدام درحال شدت گرفتن است. دلیلش هم این است که محیطزیست و منابع طبیعی در کشور ما اولویت نبوده و نیست.»
از نگاه او رانش بیشترین تأثیر را بر جوامع محلی میگذارد: «نخستین آسیب به جوامع انسانی روستاها و مناطق فقیرنشین میرسد و خود همین عامل باعث میشود فقر در مناطق مختلف گسترش بیشتری پیدا کند. آنها پیش از همه آسیب میبینند، چون با از بین رفتن خاک دیگر مثل سابق نمیتوانند کشاورزی و دامداری کنند. در این صورت حتی کشاورزی ناپایدار و دامداری در جنگلهای بلوط هم ناممکن خواهد بود.» رانش در وسعت زیاد شبیه زلزله است. راه حل ندارد و قبل از وقوع آن باید فکر کرد.
تیزهوش میگوید حالا که سیل فرونشسته، وقت آن است که برای ١٠سال و ٥٠سال آینده برنامهریزی شود: «همه کشورهایی که این مشکل را داشتهاند و دارند با این طرحها برنامهریزی بلندمدت میکنند. طرحهایی که آینده محورند، نه صرفا توسعه محور.
آن هم توسعهای که به ناپایداری ختم میشود، یعنی در کوتاه مدت به نتایجی میرسد. الگوی بیشکلی که با آن پیش میرویم، سرمایههای زیستی را از بین میبرد و ما ناگزیر میشویم که مدام بیشتر و بیشتر از منابع استفاده کنیم و این روند تخریب بیشتری در پی خواهد داشت.»
۰