سوالات اشتباهی
سوالاتی که به ما یاد داده است بپرسیم، اساسا ما را از یافتن پاسخهای درستتر دور میکند. خانه این خانم تنها یکی از چندین خانهای بود که خراب شد. اما نتیجه همه صحبتها این شد که به این خانواده یک واحد مسکن مهر دادند و بقیه بیش از پیش به حاشیه رانده شدند.
کد خبر :
۸۱۹۲۷
بازدید :
۵۹۵۵
مسعود تقوی | فردای روز سیام اردیبهشت ۱۳۹۹، خبرهایی از کرمانشاه آمد با موضوع قتل، با پیشزمینه آلونکنشینی. تیترها چنین بودند: «زنی در کرمانشاه به قتل رسید»، «یک زن کپرنشین کشته شد»، «اتفاقی در کرمانشاه رخ داده است».
طی روزهای بعد مشخص شد که خانمی در دفاع از خانهاش، کشته شده است و کمکم گزارشهایی از رفتار ماموران تخریب درز کرد. در همان زمان، تعدادی خانه دیگر نیز در همسایگی آن خانواده، تخریب شدند، اما از اسامی آنها اطلاعی نداریم.
شهرداری و مسوولان با بزرگ شدن موج اعتراضات، نسبت به رفتارهای کارمندهایشان واکنش نشان دادند. برخی خود را از مسببان جدا کردند و برخی نیز سعی کردند اجراییات را، چون انسانهای عادی جلوه دهند و کردارشان را با جایزالخطا بودن بشریت، توجیه کنند. قوه قضاییه هم قول پیگیری داد تا معلوم شود عامل اصلی مرگ این زن چه بوده است.
پزشکی قانونی هم گفت: شایعات بیماری قلبی او را پیگیری خواهد کرد. مسوولان نیز گفتند عدالت را درباره مسببان اجرا خواهند کرد. مردم سوالات زیادی داشتند. مسوولان تصمیم گرفته بودند بر تنها یک بخش از کل این ماجرا تمرکز کنند. در واقع آنها بحث را محدود کردند به چگونه کشته شدن و صحبتها را از فرآیندی که باعث شده بود این خانم از تنها داراییاش اینچنین دفاع کند، دور کردند.
سوالات به جهت اشتباهی اشاره میکردند. به نظر نمیرسد برخی از مسوولان چنان برنامهریزی داشتهاند که با کنترل اخبار، چنین بر اذهان سیطره یابند، اما میتوان گفت: سالها با غیرقانونی نشان دادنِ سکونتگاههای غیررسمی -حاشیهنشینیها، آلونکها، حلبیآبادها و امثالهم- و تبلیغ علیه آنها، توانسته است طبقات متوسط را از این قشر نگران و این افراد را واجدِ فرهنگ قانونگریزی، خلاف، اعتیاد، تنبلی و خصیصههای منفی دیگر، معرفی کند.
بیراه نیست که در خبرهای اولیه، از شباهت این خانم به معتادها گفته شد. پس از آن چند بار بر معتاد نبودنش تاکید شد. انگار که درصد اعتیاد در این سکونتگاهها چنان بالاست که افراد اول گناهکارند و سپس بیگناهی آنها ثابت میشود..
سوالاتی که به ما یاد داده است بپرسیم، اساسا ما را از یافتن پاسخهای درستتر دور میکند. خانه این خانم تنها یکی از چندین خانهای بود که خراب شد. اما نتیجه همه صحبتها این شد که به این خانواده یک واحد مسکن مهر دادند و بقیه بیش از پیش به حاشیه رانده شدند، با اینکه بلای مشابهی برسر آنها وارد شده بود.
دولت با اینکه موظف است برای همه مردم شرایط تامین خانه را ایجاد کند، اما اینجا توانست با زیرکی مشکل را بر گردن مدیران میانی بیندازد و مساله این خانهها را جمع کند. مشکل اصلی قتل نیست؛ یا حداقل تمام مشکل این نیست.
ماجرا به جای آنکه به کپرنشین و آلونکنشین بودن این خانوادهها بپردازد، به سمت افرادی کشیده شد که کارشان را واقعا درست انجام دادهاند. طبق دستورات. آنها خانهها را خراب کردند. قرار بود همین اتفاق بیفتد. دولت اجراییات را توبیخ کرد. به قول خودشان چند نفر را اخراج کردند که نه میدانیم چهکاره بودهاند و نه میدانیم کجای قضیه قرار داشتند.
این وجه، وجهه جدی دولت است. چهره قانونگذار که مطمئن میشود قوانین و هنجارهای جامعه رعایت میشود. از آن طرف مسوولان با بخشیدن یک واحد مسکن مهر به خانوادهای «قانونشکن» و «غیرمجاز» که با تصرف زمینهای شهری، حق بقیه را از روی بیچارگی و نیازمندی ضایع کرده بودند، هم خود را بخشنده نشان میداد و هم ناجی اقشار نیازمند.
سوالاتی که باید پرسیده میشد اینها بودند: «آسیه پناهی چرا از اول مسکن نداشت که مسوولان بعد از مرگ به او ببخشند؟»، «چه اتفاقی میافتد که بسیاری از مردم حتی به ارزانترین مسکنهای کشور دسترسی ندارند؟»، «آسیه پناهی و همسایههای او چرا به آن محل مهاجرت کرده بودند؟»
«اگر از شهر بودند، چه شد که در شهر نماندند و به خرید قولنامهای زمینهای بایر روی آوردند؟ و اگر از روستا میآیند، چرا زمینهای ارزان و بیمسالهتر روستا را به بیکسی و بیثباتی شهر ترجیح دادند؟»، «آنها چه داشتند و چه نداشتند که آنجا زندگی میکردند؟»، «آن خانوادههای دیگری که در گمنامی خانههایشان تخریب شد، چه کردند؟». احتمالا تیتر درست باید چنین میبود: «زنی که خانه نداشت را کشتند».
۰