رؤیا از گذشته خبر میدهد و شاید از آینده
در نظر فروید همانقدر که مشغولیتهای ذهنی و احساسات خاص ناشی از ترس مکرر در هوشیاری عجیب است، رؤیاها هم در هوشیاریِ پس از بیداری عجیب به نظر میرسند، چون «منشأ آنها هم مانند منشأ رؤیاها در هشیاری ناشناخته است». فروید نشان میدهد «رؤیاها آرزوی تحققیافته را به ما نشان میدهند.
کد خبر :
۵۰۴۳۳
بازدید :
۳۱۴۵
معروف است که سه ضربه تاجوتخت سروری بشر را روی سیاره زمین بر هم زد: اولین ضربه را کوپرنیک زد وقتی ثابت کرد زمین نهتنها مرکز عالم نیست بلکه سیاره کوچکی است که به گرد ستارهای میگردد؛ انسان دیگر مرکز و سرور کیهان نبود.
دومین ضربه را ﺩﺍﺭﻭﯾﻦ زد وقتی ثابت کرد انسان نهتنها گونه برتر روی زمین نیست و فرق چندانی ﺑﺎ ﺳﺎﯾﺮ جانوران ندارد بلکه محصول یک فرآیند تکاملی است؛ ما دیگر سرور سایر جانوران هم نبودیم. سرانجام ضربه آخر را فروید زد وقتی ثابت کرد انسانها حیواناتی منطقیاند و تحتتاثیر غریزه خود و تنها از بخش اندکی از وجودشان آگاهاند و رفتار و گفتار بشر سرچشمه مهمتری دارد، یعنی «ناخودآگاه»؛ ما حتی دیگر سرور خودمان هم نیستیم.
فروید آخرین نمونه از این حلقه بود که با کشف ضمیر ناخودآگاه، بررسی ریشه نارساییهای روانی در گذشته و ایدهها و نظریات شگفتانگیز در روانکاوی و روانشناسی خواب، افقی جدید به سوی دانش و معرفت انسان از خود و جهانش گشود.
آرای فروید همچنان زنده است و البته به طرز حیرتانگیزی هنوز از سوی بسیاری از جریانهای فکری انکار میشود، البته اگر از پیشرفتهای اخیر علمی بگذریم که بر حقارت انسان افزودند وقتی ثابت کردند ذهن انسان چیزی نیست جز ماشین پردازش دادهها و خود او شاید چیزی فراتر از یک کاربر نباشد.
فروید در کنار ابداعاتش در روانکاوی و روشهای بالینی ازجمله استفاده از تداعی آزاد، کشف انتقال و همچنین فرایند تحلیلی روانشناسی، بازتعریفی از تمایلات جنسی ارائه کرد که شامل اشکال نوزادی هم میشد و به او اجازه میداد عقده ادیپ را بهعنوان اصل مرکزی نظریه روانکاوی مطرح کند.
تجزیه و تحلیل فروید از خود و رؤیاهای بیمارانش بهعنوان آرزویی تحققیافته او را به مدلی برای تجزیه و تحلیل علائم بالینی و سازوکار سرکوب رساند، همچنین کمک کرد نظریه خود را بسط و نشان دهد ناخودآگاه مرکز ایجاد اختلال در خودآگاه است. ازاینرو، آرای فروید در باب خواب و رؤیا نیز بسیار جنجالی و تعیینکننده بودند.
او نخست در سال ١٩٠٠ کتاب معروف «تعبیر خواب» یا «تفسیر رویا» را منتشر کرد که در آن به معرفی نظریه خود از تعبیر خواب با توجه به ذهن ناهوشیار فرد و عقده ادیپ میپردازد. فروید در این کتاب از خواب رمزگشایی میکند و به این جهت، بخشهای مهمی از اصلیترین نظریات فروید در زمینه سرکوب، سانسور، نظریه جنسی و رابطه خودآگاه و ناخودآگاه در این کتاب طرح میشود.
فروید کتاب مهم دیگری نیز در این زمینه دارد که بهتازگی با عنوان «روانشناسی خواب» با ترجمه احسان لامع ترجمه و منتشر شده است. او در این کتاب که با زیرعنوان «روانکاوی برای مبتدیان» منتشر شد، در هشت فصل به مکانیسم خواب، تحلیل رؤیا، کارکرد رؤیا، فرایند اولیه و ثانویه سرکوب، و ناخودآگاه و خودآگاه میپردازد و نشان میدهد خوابها محل تلاقی دارند و چرا رویا شکل تمایلات را تغییر میدهد؟
معنای خواب: رؤیاها آرزوی تحققیافتهاند
فروید پرسش از معنای خواب را پرسشی دوبعدی میداند: اول پرسش از اهمیت روانی خواب و موقعیت آن نسبت به فرایندهای روانی و دوم، آیا خواب معنایی دارد؟ آیا میتوان از سایر سنتزهای ذهنی، معنا و مفهومی از هر رؤیای واحد دریافت؟
او در ارزیابی خواب از سه جهتگیری عمده میگوید که بسیاری از فیلسوفان به یکی از این سه جهت گرایش داشتهاند، جهتی که همزمان ارزش گذشته خود را حفظ کرده است:
«از نظر آنان، شالوده خواب حالت خاصی از فعالیت روانی است که حتی میتوان آن را در حالات فراتر به مثابه الهام پنداشت... البته خیلیها نهتنها پا را از این فراتر مینهند، بلکه تصریح میکنند که رویاها ریشه در هیجانهای روحانی حقیقی دارند و تجلی بیرونی قدرتهای روانیاند که مانع حرکت آزاد آنها در خلال روز شدهاند. بسیاری از مشاهدهگران اذعان میکنند عمر خواب قابلیت دستاوردهای فوقالعادهای در هر صورت و در زمینههای خاص دارد (حافظه)».
فروید به نویسندگان پزشکی هم اشاره میکند که «با طرد مسئله فوق به سختی میپذیرند که خواب پدیدهای روانی باشد. به باور آنها رؤیاها منحصراً از طریق محرک ناشی از احساس یا جسم، تحریک و آغاز میشوند و به رؤیابین میرسند یا ناشی از مزاحمتهای تصادفی ارگانهای داخلی آنهاست.
[در نظر آنها]خوابها بیشتر از صدایی که انگشتان شخص ناآشنا با موسیقی روی صفحهکلیدساز ایجاد میکنند، در پی معنا و اهمیت نیستند، همه ویژگیهای حیات خواب به مثابه تقلایی نامنسجم ارگانهای خاص یا عناصر غشایی مغز به دلیل برخی محرکهای فیزیکی است». (ص ٨-٩)
در مقابل به اعتقاد راسخ مردم هم اشارهای میکند که خواب را معنادار میدانند، چنانکه معنایی از محتوای معمایی و عجیب آن بیرون میکشند که انگار خبر از آینده میدهد. ادعای جنجالی فروید آنجا شکل گرفت که جانب مردم را گرفت تا پزشکان. به نظر او دیدگاه مردم درباره خواب که ریشه در خرافات دارد، به واقعیت نزدیکتر است تا دیدگاه پزشکی. اما چطور؟ او با استفاده از روشهای نوین بررسی روانشناختی به نتیجه جدیدتری دست یافته بود.
در نظر فروید همانقدر که مشغولیتهای ذهنی و احساسات خاص ناشی از ترس مکرر در هوشیاری عجیب است، رؤیاها هم در هوشیاریِ پس از بیداری عجیب به نظر میرسند، چون «منشأ آنها هم مانند منشأ رؤیاها در هشیاری ناشناخته است». فروید نشان میدهد «رؤیاها آرزوی تحققیافته را به ما نشان میدهند.
آنها واقعیت عملیشده و حاضر را نشان میدهند. خوابی که میبینیم در اصل شامل صحنههای هرچند ناقص بهخصوص تصاویر بصری احساس ما هستند». (ص ٢٤) البته فروید بین محتوای آشکار و پنهان رؤیا فرق میگذارد که ما را به این نتیجه میرسانند کل محتوای رؤیا حاصل افکار درون رؤیاست و تقریباً تمام فکر خواب در محتوای رؤیا نشان داده میشود. پس هنوز تفاوتی معین وجود دارد.
چون «آنچه بهعنوان محتوای ضروری آشکار و برجستهتر میشود، باید با نقش تابعی که در میان تفکرات خواب ایفا میکند، رضایتبخش باشد و آنچه ناشی از عواطف ماست و گفته میشود که در بین تفکرات خواب مهمتر جلوه میکنند، خود را در محتوای رؤیا نشان نمیدهد». (ص ٣٢)
بنابراین فروید این پدیده را چنین توصیف میکند: «در خلال رؤیاگری، فشردگی فیزیکی از تفکرات و مفاهیمی جریان پیدا میکند که در قضاوت ما نیاز به چنین تاکیدی ندارد. هیچ فرآیند دیگری نمیتواند تا این حد در پنهانسازی معنای یک خواب و ناشناختهساختن ارتباط بین محتوای رویا و تفکرات خواب مبهم باشد». (ص ٣٢) فروید رؤیاگری را یک فرایند کاملا ویژه روانی میداند که شبیه هیچ چیزی نیست: «رؤیا معنای سری دارد و ظاهراً آن معنا تحقق آرزوست». (ص ٦٦)
بنابراین تحلیل رؤیا بسیار اهمیت خواهد داشت. چون روشن میشود در دل رؤیا معنا و ارزشی روانی نهفته است و نمیتوان انتظار داشت این معنا بهسادگی تفسیر شود. مثل تعریف صحیح، ولی از نظر فروید کلیِ ارسطو که خواب را دنباله فکر رؤیابین میدانست تا موقعی که خفته است.
رؤیا چطور شکل نمایش میگیرد؟
اما چطور رؤیاها تحقق آرزویند و تنها انگیزه آن؟ در پاسخ به این سؤال میتوان دو سیستم خودآگاه و ناخودآگاه معروف فرویدی را در این ادعا دید. در نظر فروید «رؤیاها محصول سیستم ناخودآگاهند که فعالیتشان چیزی جز برآوردهکردن آرزو نیست. رؤیاها در شبکهای ارتباطی قرار دارند که سایر ساختارهای روحی نیز در آن جای دارد.
اگر سیستم ناخودآگاه وجود داشته باشد رؤیاها محصول و نمود آن هستند و هر رؤیایی ممکن است مدلول تحقق یک آرزو باشد». (ص ١٠٥) فروید بهطور خلاصه تحلیل خود را چنین توضیح میدهد: کار هنگام بیداری ممکن است هنوز باقیمانده مؤثر و فعالی باقی گذاشته باشد، ممکن است میل ناخودآگاهانهای را تحریک کرده باشد. این دو مورد ممکن است مصادف شوند.
سپس روشن میشود، هنگام روز یا فقط هنگامی که خواب فرامیرسد، میل ناخودآگاه راهی به این باقیمانده هنگام روز برای خود باز میکند و شدت و مختصات خود را به آنها منتقل میکند و در حقیقت عمل انتقال را به انجام میرساند.
آنگاه با میلی که خود را به عناصر جدید منتقل کرده ظاهر میشود و یا اینکه فلان میل جدید سرکوبشده توان خود را از ناخودآگاه باز میگیرد و به جنبوجوش میافتد و بهآسانی از راه طبیعی جریانهای فکر، بهواسطه حالت نزدیک به خودآگاهی که قسمتی از آن از نیروی گرفتهشده ممکن است به عالم خودآگاهی راه یابد، با سانسور مواجه میشود که هنوز فعال است. اینجاست که دستخوش یک جابهجایی تازه میشود که پیشتر توسط عمل انتقال مهیا شده بوده است. در این هنگام در راهی است که ممکن است به اندیشه ثابت، به اندیشههای هذیانی و ... منتهی شود.
فروید همه اینها را افکاری میداند که با پدیده انتقال تقویت شده و با سانسور از شکل افتاده و دگرگون شدهاند. اما حالت نزدیک به خودآگاهی به آن اجازه دورتررفتن از این را نمیدهد. پس به نظر میرسد این سیستمی که توضیح داده شد ظاهرا با پایینآوردن درجه تحریکپذیری خود از خودش حراست کرده باشد. از اینرو، فروید اضافه میکند که فرایند رؤیا مسیر واپسگرایانه را طی میکند که این مسیر با ویژگی حالت خواب باز میشود و بدینطریق به وسیله گروههای حافظه جذب در آن میشود. فروید نتیجه میگیرد رؤیا در مسیر واپسگرایی شکل نمایش میگیرد. (صص ١٠٩-١١٠)
فروید همچنین بهخوبی نشان میدهد که رؤیا برگرفته از افکار و تصورات روزانه ماست و نمیتواند مانع از شکلگیری روابط روزانه شود. او این امر را حافظ محتوای صحیح رؤیا میداند.
چون فرایند رؤیا برخوردار از مکانیسم ارتباط است. بر همین اساس رؤیاها باید حافظهای بسیار قوی داشته باشند که اطلاعات و اتفاقات مربوط به دوران کودکی را در دسترس دارند. بماند که رؤیاها رویدادهای بیاهمیت روز پیش را انتخاب میکنند و نمیتوانند به موضوع مهم روز بپردازند مگر آنکه فراتر از اتفاقات فعالیتهای روزانه ما باشد.
پس با تحلیل رؤیا میتوان اندکی وارد سازمان و چگونگی این وسیله شد که فروید آن را از حیرتانگیزترین و اسرارآمیزترین وسایل میدانست. هرچند فروید آن را آغاز کاری میدانست که به ما اجازه میداد به جاهای دیگری هم دست یابیم.
به نظر میرسد حق با فروید بود که جانب مردم را گرفت نه پزشکان منتها با این تفاوت که خواب بناست خبر از گذشته دهد، شاید هم از آینده. فروید خود نیز اذعان داشت که نمیتوان گفت: چطور، ولی «اینکه رویاها میتوانند از آینده خبر دهند عاری از حقیقت نیست». (ص ١٦٢) با اینحال، تأکید داشت که بهتر است بگوییم: رؤیا از گذشته خبر میدهد، چون همه رگوریشه آن از گذشته است.
۰