25 شخصیت شرور انیمیشن‌های دیزنی

25 شخصیت شرور انیمیشن‌های دیزنی

شرورترین شخصیت های دیزنی به طور عمده شامل شکارچیان و جادوگران و طلسم‌پیشگان و غول‌ها و هیولاها می‌شود. با این حال، این شخصیت‌های شرور همچنین شامل اسباب بازی‌های نادیده گرفته شده، والدین عزادار و عاشقان طرد شده‌ای هستند که می‌خواهند از کسانی که آن‌ها را رد کرده و تنها گذاشته‌اند، انتقام بگیرند.

کد خبر : ۲۰۱۷۳۲
بازدید : ۸۲۹۹

انیمیشن‌های داستانی از کودکی به ما یاد داده‌اند که دنیا پر از شخصیت‌های خوب و بد است. شخصیت‌هایی که سعی می‌کنند به دیگران کمک کنند و قهرمان شوند و کارهای مثبت انجام بدهند، و آن‌هایی که با خودشان و دیگران در جنگ و ستیز هستند و زندگی را به کام افراد تلخ می‌کنند. وجود این دوگانه شخصیت‌های مثبت و منفی، در انیمیشن‌های دیزنی بسیار بارزتر از آثار دیگر بوده است. انیمیشن‌های دیزنی به همان اندازه که قهرمان آفرینی می‌کردند، شخصیت‌های منفی و شرور را هم به مخاطبان معرفی کردند. در این مطلب با رتبه‌بندی شرورترین شخصیت های دیزنی، با 25 شخصیت شرور داستان‌های دیزنی آشنا می‌شویم. با این مطلب همراه باشید.

شرورترین شخصیت های دیزنی

از زمانی که دیزنی با «کشتی بخار ویلی» (Steamboat Willie) و «میکی ماوس» (Mickey Mouse) شروع به ساخت نخستین انیمیشن‌های کوتاه کودکانه خود کرد، همواره در داستان‌هایش شخصیت‌های شروری هم بوده‌اند که در کار شخصیت‌های اصلی دخالت می‌کردند. با این حال، از زمانی که دیزنی با «سفید برفی و هفت کوتوله» به سراغ انیمیشن‌های داستانی بلند رفت، شرورترین شخصیت های دیزنی گاهی رنگارنگ‌تر و سرگرم کننده‌تر از قهرمانانش به تصویر کشیده شدند. این افراد شرور بودند که می‌توانستند کارهای واقعاً دراماتیک و جسورانه‌ای انجام بدهند و باعث شدند که بیشتر انیمیشن‌های دیزنی ارزش بارها و بارها تماشا کردن را داشته باشند.

شرورترین شخصیت های دیزنی به طور عمده شامل شکارچیان و جادوگران و طلسم‌پیشگان و غول‌ها و هیولاها می‌شود. با این حال، این شخصیت‌های شرور همچنین شامل اسباب بازی‌های نادیده گرفته شده، والدین عزادار و عاشقان طرد شده‌ای هستند که می‌خواهند از کسانی که آن‌ها را رد کرده و تنها گذاشته‌اند، انتقام بگیرند.

در فیلم‌های انیمیشنی دیزنی انواع مختلفی از شخصیت‌های شرور وجود دارد، اما دیزنی همیشه با آوردن یک آدم بد جدید که حتی بزرگتر و قوی‌تر از شخصیت‌های قبلی است، طرفداران خود را شگفت‌زده می‌کند. با این اوصاف، شخصیت‌های شرور کلاسیک هنوز جزو بهترین‌ها هستند و جای خود را در یاد و خاطر تماشاگران حک کرده‌اند.

25. آموس اسلید در «روباه و سگ شکاری»

44

در برخی از موارد، شرورترین شخصیت های دیزنی فقط به دلیل مشکلاتی که برای قهرمانان اصلی داستان ایجاد می‌کنند، شیطانی به نظر می‌رسند، نه اینکه واقعاً شرور باشند. به همین ترتیب، در «روباه و سگ شکاری» (The Fox and the Hound) آموس اسلید در واقع فقط یک شکارچی است، اما یکی از ویژگی‌های کلیدی انیمیشن‌های دیزنی انسان‌سازی حیوانات است و به همین دلیل این شخصیت به عنوان شرور داستان معرفی می‌شود.

در اینجا، آموس می‌خواهد تاد روباه را بکشد و از آنجایی که تاد قهرمان فیلم است، آموس را به شخصیتی نامطلوب تبدیل می‌کند. با این حال، او سرانجام با نکشتن روباه، مهربانی و عشق خود را نشان می‌دهد و پایانی خوش برای این انیمیشن دیزنی می‌سازد.

24. سید در «داستان اسباب بازی»

45

سید فیلیپس شخصیت شرور «داستان اسباب بازی» (Toy Story) است و فهمیدن اینکه چرا اسباب بازی‌ها از او به عنوان یک دشمن سادیست می‌ترسند، سخت نیست. اسباب بازی‌های اندی از پنجره خانه خودشان تماشا می‌کنند که سید به طرز وحشیانه‌ای اسباب بازی‌هایش را از بین می‌برد و حتی یکی از آن‌ها را با یک موشک درست در مقابل چشم آن‌ها منفجر می‌کند. با این حال، سید یک شرور نیست؛ بلکه یک پسر نوجوان است که دوست دارد اسباب بازی‌های خود را از هم جدا کرده و سپس آن‌ها را با خلاقیت‌های هیولایی خود از نو بسازد.

او بیشتر یک پسربچه خلاق است تا یک شرور. سید به هیچ وجه نمی‌تواند بداند که اسباب بازی‌هایی که مثله می‌کند، موجودات زنده هستند. چنانچه بر مبنای این تصویر پیش برویم، بدترین کاری که او در این انیمیشن انجام داد این بود که عروسک خواهر کوچکش را بدون اجازه از بین برد. این کار از او یک برادر بزرگ‌تر بدذات ساخت، اما یک شرور نه.

23. ادگار بالتازار در «گربه‌های اشرافی»

46

ادگار بالتازار، پیشخدمت وفادار مادام بون فامیلیل میلیونر در «گربه‌های اشرافی» (The Aristocats) است. با این حال، زمانی که ادگار متوجه می‌شود که مادام قصد دارد تمام دارایی خود را به بچه گربه‌هایش بسپارد، تبدیل به شخصیت شرور این فیلم دیزنی می‌شود. در حالی که او یک شرور است که گربه‌سانان محبوب را دستگیر می‌کند، تنها حرکت شیطانی او برنامه‌ریزی برای فرستادن آن‌ها به تیمبوکتو است.

به نظر می‌رسد که داستان در نهایت تشخیص می‌دهد که او واقعاً آدم بدی نیست، زیرا بیش از حد دست و پا چلفتی و بی‌کفایت به تصویر کشیده می‌شود و در نتیجه نمی‌توان او را یک تهدید جدی دانست. در واقع چیزی دوست داشتنی در این مرد کارگر وجود دارد که از کارفرمای ناسپاس خود ناامید شده است. پس از گذراندن تمام زندگی خود در انتظار مرگ یک پیرزن ثروتمند، قابل درک است که او از تصمیم ناامید شده باشد.

22. پادشاه ماگنیفیکو در «آرزو»

47

در سرزمین پادشاهی روزاس در انیمیشن «آرزو» (Wish)، پادشاه ماگنیفیکو حاکم و حافظ همه آرزوها است. در این سرزمین به همه شهروندان این فرصت داده می‌شود که آرزویی داشته باشند که ممکن است روزی پادشاه آن را برآورده کند. با این حال وقتی شهروندان متوجه می‌شوند که اکثر آرزوها برآورده نمی‌شوند، او به عنوان شخصیت شرور فیلم لو می‌رود. در حالی که ماگنیفیکو دلایل محکمی دارد که چرا نمی‌توان آرزوی همه را برآورده کرد، اما این حس نیز وجود دارد که او می‌خواهد تمام قدرت را برای خودش حفظ کند.

با این حال تبدیل شدن ناگهانی ماگنیفیکو از یک حاکم شایسته به یک جادوگر شیطانی، آنقدر ناگهانی است که به سختی می‌توان با او به عنوان یک شرور همراه شد. همچنین سرنوشت او که برای همیشه در آینه جادویی سفید برفی به دام می‌افتد، سرنوشت سختی است، با توجه به اینکه او زمانی مرد بسیار خوبی بود.

21. گبی گبی در «داستان اسباب بازی 4»

48

گبی گبی در «داستان اسباب بازی 4» (Toy Story 4) یک حقه آشنا را ایفا کرد و قبل از اینکه خودش را به عنوان شخصیت شرور داستان معرفی کند، تظاهر به دوست بودن با شخصیت‌های اصلی کرد. با این حال، او دلسوزانه‌ترین داستان را در بین دیگر شرورترین شخصیت های دیزنی داشت. او عروسکی بود که بیش از هر چیز دوست داشت دختری به نام هارمونی او را به فرزندی قبول کند، اما جعبه صدایش شکسته بود و این باعث شد که او یک اسباب بازی نامناسب باقی بماند. در نتیجه، هدف او این بود که جعبه صدای وودی را بدزدد و دوباره به یک عروسک محبوب تبدیل شود.

داستان گبی گبی تا آنجا پیش می‌رود که حتی وودی حاضر می‌شود جعبه صدای خود را به او هدیه کند، اما هارمونی همچنان از پذیرفتن او سر باز می‌زند. در اینجا گبی گبی از یک شخصیت شرور تهدیدآمیز به فردی تبدیل می‌شود که قلب مخاطب برایش می‌شکند. خوشبختانه، او در انتها با پیدا کردن یک فرزند دوست داشتنی، عاقبت به خیر می‌شود.

20. ته‌کا در «موآنا»

49

چند نمونه عالی از شخصیت‌های شرور دیزنی وجود دارد که نمای بیرونی وحشتناکی دارند، اما تا حد زیادی موجوداتی هستند که فقط به درستی درک نشده‌اند. در «موآنا» (Moana) ته‌کا یک شیطان آتشفشانی با ظاهری کابوس‌آمیز است که او را تبدیل به یک شرور وحشتناک می‌کند. درست است که او مسئول برخی از تخریب‌ها در طول داستان است و تمام تلاش خود را کرده تا همه چیز را از بین ببرد، با این حال در ادامه مشخص می‌شود که مائویی قلب او را ربوده و او را به مسیر ویرانگر فعلی‌اش فرستاده است.

در حالی که اشتباهی که مائویی کرد بهانه‌ای برای رفتار ته‌کا نیست، او ثابت می‌کند که بسیار معقول‌تر از آنچه در ابتدا به نظر می‌رسید است. وقتی موآنا قلبش را به او بازگرداند، ته‌کا دوباره تبدیل به آلتر ایگوی آرام خود، یعنی ته‌فیتی شد و آسیب‌هایی را که زده بود، جبران کرد.

19. پرنس جان در «رابین هود»

50

در نسخه انیمیشنی دیزنی از داستان «رابین هود» (Robin Hood)، مخاطبان شاهد بودند که پرنس جان چگونه تاج و تخت را از برادرش یعنی شاه ریچارد بود. پرنس جان یک شرور کلاسیک است که در فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی در زمان‌های مختلف به تصویر کشیده شده و این نسخه یکی از سرگرم‌کننده‌ترین نسخه‌های به نمایش درآمده از شخصیت او است. او از آن دسته شخصیت‌های شروری است که به سرسپردگان خود دستور می‌دهد تا همه کارها را انجام دهند، اما خودش توانایی انجام هیچ کاری را ندارد. او همچنین به طرز خنده‌داری کودکانه است، به معنای واقعی کلمه مانند یک نوزاد انگشت شست خود را می‌مکد و وقتی همه چیز بر وفق مراد او نیست، گریه و زاری به راه می‌اندازد.

18. مایلز اکسلرود در «ماشین‌ها 2»

51

سری انیمیشن‌های «ماشین‌ها» (Cars) اغلب صرفاً داستان‌های ورزشی هستند که در دنیای ورزش اتفاق می‌افتند و واقعاً به جز برخی از رقبای ورزشی، افراد شرور برجسته‌ای ندارند. با این حال، در «ماشین‌ها 2» که یک عنصر جاسوسی را در داستان گنجانده است، قضیه فرق می‌کند.

داستان، ادامه ماجراهای ماتر و لایتنینگ مک کوئین را در یک تور مسابقه‌ای در اروپا دنبال می‌کند. در اینجا، ماتر با یک جاسوس بین‌المللی اشتباه گرفته می‌شود و پای او به توطئه‌ای باز می‌شود که در آن باید نقشه شرورانه‌ای را که توسط یک شرور ناشناس طراحی شده است، متوقف کند.

مایلز اکسلرود شرور دیگری است که هویتش بعداً در فیلم فاش می‌شود و در نتیجه به مخاطب زمان زیادی برای پذیرش شرارتش نمی‌دهد. او امیدوار است که منبع سوخت جدید خودروها را بی‌اعتبار کرده و بدین ترتیب خود را ثروتمند کند. شخصیت‌پردازی این شرور دیزنی، به خوبی شبیه به یکی از شخصیت‌های شرور فیلم‌های جیمز باند است.

17. رابرت کالاگان در «شش قهرمان بزرگ»

52

دیزنی با «شش قهرمان بزرگ» (Big Hero 6) این داستان مارول را وارد سینما کرده و اولین ورود واقعی خود را به ژانر ابرقهرمانی اعلام کرد. این داستان درباره قهرمان شدن هیرو هانادا و راه‌اندازی تیمی از ابرقهرمانان مبتنی بر فناوری است که به نام شش قهرمان بزرگ شناخته می‌شوند.

از آنجایی که هر فیلم ابرقهرمانی به یک شرور نیاز دارد، رابرت کالاگان به عنوان یک استاد رباتیک معرفی می‌شود که مربی برادر هیرو تاداشی بوده است. او با ارتشی از نانو ربات‌ها و لباسی به‌یادماندنی و ترسناک، تأثیر زیادی در فیلم می‌گذارد. با این حال، او یکی از شخصیت‌های غم‌انگیز مارول است و اقدامات مختلفی را برای بازگرداندن دختری که از دست داده، انجام می‌دهد. اگر کالاگان و انگیزه‌هایش در اوایل فیلم بررسی می‌شد، ممکن بود او در میان شخصیت‌های شرور بزرگ دیزنی به یک شخصیت به یاد ماندنی تبدیل شود.

16. چارلز مانتس در «بالا»

53

انیمیشن «بالا» (Up) بیشتر از هر چیز به خاطر صحنه آغازین دلخراشش به یاد می‌آید، اما این نباید از این واقعیت غافل شویم که یک شخصیت منفی منحصر به فرد و به یاد ماندنی در مرکز داستان دارد. وقتی کارل و راسل به سرزمین اسرارآمیز آبشار بهشت سر می‌زنند، متوجه می‌شوند که چارلز مانتس، کاشف افسانه‌ای و قهرمان دوران کودکی کارل، خود را به این مکان رسانده و از آن زمان در آنجا زندگی می‌کند. متأسفانه، او آنقدر که کارل امیدوار بود، قهرمان نیست.

او کاوشگر جاه‌طلبی است که جاه‌طلبی‌اش او را به مسیری شیطانی سوق داده است. او سگ‌ها را زندانی می‌کند و از آن‌ها برای انجام دستوراتش استفاده می‌کند. تکان‌دهنده‌تر از همه، این است که او کاوشگران دیگر را می‌کشد تا راز او لو نرود.

15 شاهزاده هانس در «فروزن»

54

با اینکه عده‌ای می‌گویند السا، ملکه یخی، شرور واقعی «فروزن» (Frozen) است، نمی‌توان منکر اعمال شرورانه هانس شد. این هانس بود که افکار پرنسس آنا را دستکاری کرد و به او این باور را داد که واقعاً به او اهمیت می‌دهد، در حالی که فقط می‌خواست بر آرندل حکومت کند.

در شرایطی که آنا نیاز داشت خواهرش را نجات بدهد، هانس مانع او شد و در نهایت سعی کرد هم او و هم السا را ​​بکشد. همچنین هانس غرور زیادی از خود نشان داد و از تمسخر ظالمانه هر دو خواهر پس از افشای چهره واقعی خود لذت زیادی برد.

14. فرماندار رتکلیف در «پوکاهانتس»

55

استودیوی دیزنی با «پوکاهانتس» (Pocahontas) وظیفه دشواری را بر عهده گرفت که جنبه‌ای پیچیده و بی‌رحمانه از تاریخ آمریکا را در قالب یک انیمیشن خانوادگی‌پسند به نمایش بگذارد. این انیمیشن در نشان دادن بسیاری از زشتی‌های مربوط به واقعیت‌های ورود اولین مهاجران آمریکایی و تعامل آن‌ها با بومیان آمریکا، بخشی از این تاریخ را از طریق شخصیت فرماندار رتکلیف نشان می‌دهد. او مردی حریص و متعصب است که همه چیز را دستکاری می‌کند. در حالی که او در جستجوی ثروت به سرزمین جدید می‌آید، با تمایلش به محو کردن تمام بومیان این سرزمین، از هدف اصلی خود منحرف می‌شود.

اکثر شرورهای داستانی حداقل نسبت به یاران وفادار خود مهربانی نشان می‌دهند، اما رتکلیف مرتباً با عوامل و زیردستان خود هم بدرفتار است و به آن‌ها دروغ می‌گوید.

13. مالفیسنت در «زیبای خفته»

56

در حالی که فیلم «مالفیسنت» (Maleficent) با بازی آنجلینا جولی به این جادوگر بدجنس پیش‌زمینه داستانی دلسوزانه‌ای بخشید، در انیمیشن «زیبای خفته» (Sleeping Beauty) اصلاً هیچ چیز دلسوزانه‌ای در مورد او وجود ندارد. او یک زن شرور است که یک نوزاد را تا حد مرگ نفرین می‌کند، فقط به این دلیل که به مراسم تعمید پرنسس آرورا دعوت نشده است. فحش دادن به نوزاد برای مرگ از روی کینه ممکن است یکی از بدترین کارهایی باشد که هر شرور دیزنی انجام داده است.

با این حال، پیچ و تاب اصلی داستان زمانی اتفاق می‌افتد که آرورا توسط پری‌های دیگر نجات پیدا کرده و برای محافظت از طلسم، تا زمانی که بوسه عشق واقعی را تجربه کند، به خواب می‌رود.

12. مادر گوتل در «گیسو کمند»

57

«گیسوکمند» (Tangled) برداشت هوشمندانه دیزنی از داستان کلاسیک راپونزل است و حتی شخصیت شرور خود را در داستان ارائه می‌دهد. در این برداشت از داستان، موهای راپونزل دارای توانایی‌های جادویی است که سلامت و جوانی را به افراد باز می‌گرداند. مادر گوتل در تلاش برای چسبیدن به جوانی خود، راپونزل را در دوران کودکی می‌دزدد و اجازه نمی‌دهد که او از برج خارج شود. او همچنین راپونزل را متقاعد می‌کند که مادرش است.

به راحتی می‌توان تمایل گوتل به استفاده از توانایی‌های جادویی و شگفت‌انگیز موهای راپونزل را دید، اما او در نتیجه این تمایل خود تصمیم می‌گیرد که زندگی راپونزل را ویران کند. اگرچه او به ظاهر نشان می‌دهد که مادری محافظ است و به راپونزل اهمیت می‌دهد، اما وقتی واقعاً در معرض خطر از دست دادن جادو قرار می‌گیرد، حاضر است به تاکتیک‌های مرگبار متوسل شود.

11. ارنستو دلا کروز در «کوکو»

58

«کوکو» (Coco) داستانی زیبا از یک خانواده مکزیکی است که علاوه بر کودکان، بزرگسالان زیادی را هم تحت تاثیر قرار داد. این انیمیشن درباره میگل، پسر نوجوانی است که به طور تصادفی به سرزمین مردگان منتقل می‌شود. در حالی که او تلاش می‌کند تا راه خود را به دنیای زندگان پیدا کند، از این فرصت استفاده می‌کند تا به دنبال خویشاوند متوفی خود که یک موسیقی‌دان مشهور با نام ارنستو د لا کروز بود، بگردد. با این حال، میگل متوجه می‌شود که ارنستو یک ترانه‌سرای الهام‌بخش نیست، بلکه مردی است که موسیقی را از دوستش دزدیده و سپس او را برای حفظ راز خود به قتل رسانده است.

ارنستو حتی پس از مرگ حاضر نیست اجازه دهد که شهرتش خدشه‌دار شود و به دنبال این است که میگل را برای همیشه در دام زندگی پس از مرگ نگه دارد. این واقعیت که ارنستو می‌تواند در عرض چند دقیقه از یک خویشاوند دلسوز به محکوم کردن عضو جوان خانواده‌اش تغییر نظر بدهد، عمق شرارت شخصیتش را نشان می‌دهد.

10. هادس در «هرکول»

59

میل به قدرت هم انسان و هم خدایان را به یک اندازه فاسد می‌کند و هادس نیز از این قاعده مستثنی نیست. هادس که در سال 1997 در انیمیشن «هرکول» (Hercules) معرفی شد، تفسیر دیزنی از خدای کلاسیک یونانی و ارباب دنیای زیرین است. تمام هدف او در این انیمیشن، تسلط بر کوه المپ با شکست دادن دیگر خدایان است. با این حال، سرنوشت قهرمانی برای او آفرید که علیه او قیام کرد و آن شخص، هرکول بود.

جنایات هادس شامل دزدی روح، ربودن نوزادان و تلاش برای برادرکشی است. او برای حمله به زئوس و دیگر خدایان در کوه المپ، تایتان‌های خطرناک و ویرانگر را در جهان رها می‌کند.

او همان‌طور که بسیار قدرتمند است، یکی از بامزه‌ترین شرورهای دیزنی در تمام دوران است. جیمز وودز به جای اینکه او را به عنوان یک شیطان شوم معمولی نشان دهد، هادس را تبدیل به یک شیطان پرشور و هیجان‌زده می‌کند که به شخصیتش انرژی فوق‌العاده و شخصیتی غیرمنتظره می‌دهد.

9. شان یو در «مولان»

60

شان یو به عنوان رهبر ارتش هون در «مولان» (Mulan)، با کشتن بیگانه نیست. تعداد کشتار او از بسیاری از شخصیت‌های تبهکار و شرور دیزنی بیشتر است، اما چیزی که او را واقعاً هیولا می‌کند، توانایی و تمایل او به کشتن صرفاً برای لذت بردن است. او خود را به عنوان یک ضدقهرمان واقعاً وحشتناک، در اولین صحنه حضورش در انیمیشن ثابت می‌کند. شان یو با پیدا کردن یک خرس عروسکی دور انداخته شده توسط افراد عادی که از دست ارتش او فرار می‌کردند، لبخندی شرورانه می‌زند و به افرادش پیشنهاد می‌کند که برای بازگرداندن اسباب بازی -و احتمالا کشتن آن مردم عادی- به دنبالشان بروند.

شان یو مرد کم حرفی است، اما برای تبدیل شدن به یک تهدید وحشتناک و تقریباً غیرانسانی به کلمات زیادی نیاز ندارد. چشمان تیره و نافذ او و حیوان خانگی شرور او که یک شاهین است، به هاله خطرناک شخصیتش می‌افزاید. در حالی که ارتش او از بین می‌رود، شان یو نه تنها زنده می‌ماند، بلکه به تنهایی به ماموریت خود ادامه می‌دهد.

8. گاستون در «دیو و دلبر»

61

گاستون در «دیو و دلبر» (Beauty and the Beast) نمونه بارز مردانگی سمی در دیزنی است. او یک شخصیت خودشیفته -به عنوان یکی از بارزترین جنبه‌های فیلم‌های کلاسیک- و در عین حال فردی است که همه تماشاگران را با حضورش آزار می‌دهد. بدجنسی گاستون در ابتدا به صورت خودخواهی او نشان داده می‌شود، زیرا او بل را به یک رابطه عاشقانه وادار کرده است که به وضوح علاقه ای به آن ندارد.

در حالی که داستان اصلی در اینجا داستان عشق بین یک دختر زیبا و هیولا است، این گاستون است که داستان عشق آن دو را به هم ریخته و در نهایت به یک ضدقهرمان قاتل تبدیل می‌شود. او سعی می‌کند دیو را به قتل برساند، زیرا نمی‌تواند این واقعیت را تحمل کند که بل چنین موجودی را در مقایسه با او انتخاب می‌کند.

7. کلود فرولو در «گوژپشت نتردام»

62

کلود فرولو چنان شخصیت بدذاتی دارد که جای تعجب است که چطور به یک انیمیشن مخصوص کودکان راه پیدا کرده است. در «گوژپشت نوتردام» (The Hunchback of Notre Dame)، او یک وزیر دادگستری پاریسی است که وظیفه سرپرستی کوازیمودو را بر عهده دارد. با این حال، او همچنین یک شخصیت متعصب و افراطی است که زندگی خود را وقف ریشه‌کن کردن مردم رومی کرده است.

فرولو در اولین صحنه حضور خود در انیمیشن، مادر کوازیمودو را به قتل می‌رساند و سپس قصد دارد که نوزاد او را به چاه بیندازد. اما با اصرار کشیشی که ادعا می‌کند او را به خاطر چنین عملی نفرین خواهد کرد، متوقف می‌شود. بخش بزرگی از انگیزه‌های او در داستان، از تلاش او برای سرکوب خواسته‌هایش نسبت به اسمرالدا ناشی می‌شود. کلود حتی تصمیم می‌گیرد که برای فرار از این افکار، باید او را زنده زنده بسوزاند.

حتی آهنگ شرورانه او با نام «آتش جهنم» (Hellfire) تاریک‌ترین موسیقی در هر فیلم دیزنی است.

6. اورسولا در «پری دریایی کوچولو»

63

اورسولا، گردآورنده روح‌های بخت‌برگشته در داستان «پری دریایی کوچولو» (The Little Mermaid) است. او با مرفولک‌های مختلف که مردمان سرزمین دریاها هستند، معامله می‌کند و به آن‌ها قول می‌دهد که رویاهایشان را محقق کند، اما در عین حال به کسانی که برای کمک به او مراجعه کرده‌اند آسیب می‌رساند. هنگامی که او با آریل معامله می‌کند، صدای آواز زیبای پری دریایی را از او می‌گیرد و سپس از آن علیه خودش استفاده می‌کند.

تمام روش‌های شرورانه مخالف اورسولا تنها راهی برای رسیدن به پادشاه تریتون و تصاحب موقعیت او به عنوان فرمانروای اقیانوس است. وقتی اورسولا در اوج فیلم به این امر دست می‌یابد، ترسناک‌تر می‌شود. او تبدیل به نسخه‌ای غول‌پیکر از خود می‌شود که در یکی از نمادین‌ترین لحظات نقش‌آفرینی شرورترین شخصیت های دیزنی در تمام دوران، از آب بیرون می‌آید.

5. ملکه شیطانی در «سفیدبرفی و هفت کوتوله»

64

انیمیشن «سفید برفی و هفت کوتوله» (Snow White and the Seven Dwarfs) اولین فیلم انیمیشنی بلند دیزنی بود و این بدان معناست که اولین شرور دیزنی، ملکه شیطان‌صفت این کارتون بود. یک روز آینه جادویی به ملکه گفت که اکنون کسی زیباتر از او در سرزمین پادشاهی وجود دارد. در نتیجه، او سعی کرد سفید برفی را بکشد تا جایگاه خود را به عنوان زیباترین زن سرزمین محفوظ نگه دارد.

ملکه شیطانی زمانی که برای فریب دادن سفید برفی برای خوردن سیب مسموم، لباس مبدل یک پیرزن را به خود می‌گیرد، از حالت عادی‌اش هم وحشتناک‌تر می‌شود. حسادت او را وادار می‌کند که زیبایی خود را به چیزی زشت تبدیل کند، فقط به این دلیل که نمی‌تواند تصور حضور کسی را که از او زیباتر است، تحمل کند.

4. جعفر در «علاءالدین»

65

در «علاءالدین» (Aladdin)، جعفر مشاور سلطنتی سلطان است، اما هرگز نمی‌توان به او اعتماد کرد. این شخصیت به سادگی همه چیز را دستکاری می‌کند تا به هدف خود دست یابد. او آدم بدی است که سعی می‌کند سلطان را شستشوی مغزی بدهد تا به او قدرت بدهد. جعفر حتی سعی می‌کند با یاسمین ازدواج کند، چیزی که او اصلاً به آن علاقه‌ای ندارد. با این حال، آرزوی واقعی این جادوگر شیطانی این است که صاحب چراغ جادو بشود و قدرت را به دست بیاورد.

جعفر، علاءالدین و احتمالاً بسیاری دیگر را به سوی مرگ حتمی در غار عجایب هدایت کرده و سعی می‌کند چراغ را برای خود نگه دارد. با این حال، در نهایت تلاش او برای کسب قدرت، به شکست منجر می‌شود.

3. اسکار در «شیر شاه»

66

وحشی‌گری اسکار هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد، زیرا او مسئول یکی از تکان‌دهنده‌ترین و دلخراش‌ترین لحظات تاریخ انیمیشن‌های دیزنی است. در «شیر شاه» (The Lion King)، اسکار برادر حسود موفاسا است که تاج و تخت را برای خود می‌خواهد. او که اصلاً به روابط خانوادگی اهمیت نمی‌دهد، موفاسا را ​​با نقشه‌ای به قتل می‌رساند و باعث می‌شود که سیمبای کوچک خودش را مسئول مرگ پدرش بداند.

بر همین اساس، اسکار با کشتن برادرش و زخم زدن به روان یک کودک (سیمبا) به صورت مادام‌العمر، موقعیت خود را به عنوان یکی از بدترین شرورهای دیزنی تثبیت کرد.

2. کروئلا د ویل در «صد و یک سگ خالدار»

67

کروئلا د ویل یکی دیگر از شرورترین شخصیت های دیزنی است که این کمپانی اخیرا سعی کرد در یک فیلم لایو اکشن او را بازسازی کند. در «کروئلا» (Cruella) ساخته سال 2021، اما استون در نقش کروئلا، او را به عنوان یک شخصیت دلسوز و زخم‌خورده نشان داد. با این حال هیچ چیز دلسوزانه ای در مورد نقش او در انیمیشن «صد و یک سگ خالدار» (One Hundred and One Dalmatians) وجود ندارد. او می‌خواست 99 توله سگ نژاد دالماسی را بگیرد و بکشد تا فقط یک کت خز خالدار جدید بسازد. مد برای او مهم است، اما اینکه بخواهد تعداد زیادی از توله‌ها را به هر دلیلی بکشد، شر محض است.

رفتار پر زرق و برق و خودمحور کروئلا، او را بیشتر به یاد ماندنی می‌کند. او یک شخصیت شرور است که مایل است برای انجام کارهای کثیف خود، آدم‌های بخت‌برگشته را استخدام کند. تصویری از او با چشمان دیوانه‌وارش که در تعقیب توله‌هاست، او را تا ابد به عنوان یک شرور فراموش نشدنی تثبیت می‌کند.

1. چرنابوگ در «فانتازیا»

68

چرنابوگ شخصیت شرور اصلی در «فانتازیا» (Fantasia) محصول سال 1940 دیزنی است. این شخصیت، دوران کودکی بسیاری از کودکان آن دوره را تباه کرد و بسیاری از والدین را که مجبور شدند پس از دیدن این اثر با کابوس‌های کودکان خود کنار بیایند، خشمگین کرد. اکثر شرورهای دیزنی حداقل کمی انسانیت دارند، اما چرنابوگ یک هیولای خالص است. او مردگان را مجبور می‌کند تا دستورات فاسد و سادیستی او را انجام بدهند.

بهترین توصیف از چرنابوگ این است که او نسخه خالص شیطان در انیمیشن‌های دیزنی است. چرنابوگ دیالوگ ندارد، با این حال چنان شخصیت شرور فراموش نشدنی‌ای را خلق می‌کند که ظاهرش به تنهایی باعث ایجاد ترس و لرز می‌شود. همین ویژگی‌ها، او را در میان شرورترین شخصیت های دیزنی به شرور شماره یک تبدیل می‌کند.

منبع: مایکت

۱۷
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید