۱۰ شخصیت ترسناک فیلم‌ها که شرور نیستند

۱۰ شخصیت ترسناک فیلم‌ها که شرور نیستند

تعداد کشته‌های برخی از ترسناک‌ترین قاتلان تاریخ سینما در مقایسه با تعداد کشته‌های برخی از بزرگترین قهرمانان اکشن سینما ناچیز است، با این حال مخاطبان یکی را تشویق می‌کنند و علیه دیگری هستند.

کد خبر : ۲۰۳۸۰۶
بازدید : ۱۳۸

ترسناک‌ترین شخصیت فیلم‌ها همیشه مهم بوده‌اند، اما بهترین شرورها به خاطر این که چقدر می‌توانند مخاطب را بترسانند، برجسته می‌شوند. برخی از شرورها، مانند مایکل مایرز در «هالووین» (Halloween)، این ترس را از طریق خشونت شدید ایجاد می‌کنند، در حالی که دیگران، مانند تانوس در مجموعه فیلم‌های «انتقام‌جویان» (Avengers)، به دلیل اهداف بسیار شرورانه‌شان ترسناک هستند. برخی دیگر هم به خوبی می‌دانند چگونه بازی‌های ذهنی راه بیاندازند؛ مانند جوکر.

گاهی اوقات اما خط بین قهرمانان و شرورها مبهم می‌شود. تعداد کشته‌های برخی از ترسناک‌ترین قاتلان تاریخ سینما در مقایسه با تعداد کشته‌های برخی از بزرگترین قهرمانان اکشن سینما ناچیز است، با این حال مخاطبان یکی را تشویق می‌کنند و علیه دیگری هستند. جالب است که در نظر بگیریم چگونه با یک تغییر جزئی در داستان یک شخصیت، یا حتی تغییر در نقطه نظر و جایی که داستان از آن روایت می‌شود، بسیاری از شخصیت‌های محبوب می‌توانند به راحتی به اندازه‌ی برخی از بهترین شرورها ترسناک باشند.

۱۰. بتمن

95

  • حضور در رسانه‌های مختلف (۱۹۳۹-اکنون)

در نگاه نخست، بتمن یک میلیاردر است که به دلیل تروماهای کودکی‌اش بیش از حد کنترل‌کننده می‌شود. هر تصویر روی صفحه از بروس وین شاهد مرگ والدینش در اوایل زندگی است و در پاسخ به این واقعه‌ی تلخ، او وقتی که بزرگتر می‌شود تلاش می‌کند تا جمعیت جنایتکار را کنترل کند. همان طور که نسخه‌ی رابرت پتینسون از این شخصیت در «بتمن» محصول ۲۰۲۲ اشاره می‌کند، او این کنترل را با ایجاد ترس در میان جنایتکاران گاتهام به عنوان بتمن به دست می‌آورد. تا به حال فکر کرده‌اید که این مقدار قدرت برای یک مرد ممکن است زیاد از حد باشد؟

نیاز وین به کنترل چیزی است که او را به یکی از ترسناک‌ترین شخصیت فیلم‌ها تبدیل می‌کند. تنها چیزی که واقعاً از مردم در برابر بتمن محافظت می‌کند، قطب‌نمای اخلاقی خود وین است که طی سال‌ها نشان داده شده است که گاهی اوقات می‌تواند لرزان باشد. در برخی از نسخه‌های بتمن در کتاب‌های کمیک یا محصولات فرهنگی بصری دیگر، او با اداره‌ی پلیس شهر گاتهام همکاری می‌کند، اما مانند قهرمانان نقاب‌دار دهه‌ی ۱۹۷۰، اخلاقی مبهم دارد و معتقد است که بالاتر از آن‌ها می‌باشد، زیرا روش عدالت او کارآمدتر است. این یک ذهنیت خطرناک است و می‌توان به راحتی دید که بسیاری از نسخه‌های بتمن به یک چرخش خشونت‌آمیز و استبدادی می‌رسند.

۹. ای.تی.

96

  • حضور در «ای.تی. موجود فرازمینی» (E.T. the Extra-Terrestrial) (۱۹۸۲)

فیلم‌های خانوادگی در دهه‌ی ۸۰ میلادی از کاوش در جنبه‌های ترسناک‌تر موضوعات خود نمی‌ترسیدند. کلاسیک‌هایی مانند «داستان بی‌پایان» (The NeverEnding Story) و «کریستال تاریک» (The Dark Crystal) در بین کودکان آن دوره پر طرفدار بودند، اما برخی از صحنه‌های تاریک‌تر آن‌ها نیز تأثیر ماندگاری داشتند، به ویژه برای ترساندن مخاطبان جوان خود. ای.تی.، یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های زمان خود، اثر مشابهی با شخصیت اصلی خود که یکی از ترسناک‌ترین شخصیت فیلم‌ها است داشت؛ به ویژه از طریق سکانس معرفی این موجود.

مخاطبان برای اولین بار زمانی با ای.تی. آشنا می‌شوند که الیوت (هنری توماس)، یک پسر جوان، با این موجود فرازمینی در حیاط پشتی خانه‌ی خود مواجه می‌شود. در ابتدا، ای.تی. توسط مه پنهان شده است، در حالی که به آرامی به سمت الیوت در حرکت است و با خود زمزمه می‌کند. الیوت سعی می‌کند خانواده‌اش را صدا کند، اما به وضوح از تحریک موجود مرموز با صدای بلند می‌ترسد. این یک صحنه‌ی ترسناک برای کودکان است و طراحی بصری ترسناک ای.تی. که حتی پس از آشکار شدن کامل نیز نگران‌کننده است، به این موضوع کمکی نمی‌کند. او ممکن است ترسناک‌ترین شخصیت غیرشرور نباشد، اما ای.تی. توانست تأثیری هم مثبت و هم منفی بر یک نسل از کودکان بگذارد و این باید مورد توجه قرار گیرد.

۸. ادوارد دست‌قیچی

97

  • حضور در «ادوارد دست‌قیچی» (Edward Scissorhands) (۱۹۹۰)

ادوارد دست‌قیچی (جانی دپ) به راحتی می‌توانست یک نماد وحشت باشد. او خلق ناتمام یک مخترع پیر (وینسنت پرایس) است و در حالی که ادوارد در ابتدا قرار بود دست‌های مناسبی داشته باشد، خالق او قبل از این که بتواند تیغه‌های بلند و تیز را که به عنوان جایگزین استفاده کرده بود، با دست‌های معمولی جایگزین کند، درگذشت. در نتیجه، ادوارد اساساً چاقوهایی به عنوان انگشت دارد. معمولاً او از آن‌ها برای اهداف هنری استفاده می‌کند، مانند ساختن مجسمه‌های یخی، کوتاه کردن مو یا هرس کردن پرچین‌ها، اما همیشه احتمال حوادث وجود دارد و او هر لحظه می‌تواند به یکی از ترسناک‌ترین شخصیت فیلم‌ها بدل شود.

این احتمال است که ادوارد را ترسناک می‌کند. او نیت‌های خوبی دارد، اما با یک لغزش، می‌تواند به راحتی کسی را به شدت مجروح کند یا حتی بکشد؛ فرضیه‌ای که همیشه در ذهن بیننده تازه است به دلیل زخم‌های همیشگی روی صورت ادوارد. ایده‌ی بودن در موقعیت او واقعاً وحشتناک است و این باعث می‌شود که به راحتی درک کنیم چرا در پایان فیلم به نظر می‌رسد ادوارد قرار است بقیه‌ی عمر خود را در انزوا بگذراند.

۷. استیچ

98

  • حضور در «لیلو و استیچ» (Lilo & Stitch) (۲۰۰۲)

استیچ (کریس سندرز) یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های دیزنی است. او ابتدا در «لیلو و استیچ» سال ۲۰۰۲ ظاهر شد و با طبیعت هرج‌ومرج‌آمیز اما دوست‌داشتنی خود مخاطبان را جذب کرد. «لیلو و استیچ» همچنان یکی از خلاقانه‌ترین آثار شرکت دیزنی تا به امروز است. اگر این شخصیت در یک فیلم انیمیشنی بامزه برای کل خانواده نبود، استیچ به راحتی می‌توانست به یکی از ترسناک‌ترین شخصیت‌ شرور وحشتناک در دنیای فیلم‌ها تبدیل شود.

وقتی مخاطبان برای اولین بار با استیچ آشنا می‌شوند، زمانی است که خالق او، جامبا (دیوید اوگدن استیرز)، برای خلق او محاکمه می‌شود. وقتی برای ارائه‌ی جزئیات در مورد استیچ به او فشار می‌آورند، جامبا فاش می‌کند که او به آزمایش خود مجموعه‌ای از قدرت‌ها، از جمله قدرت فوق‌العاده، دوام شدید و دید در شب، داده است.

او همچنین ذکر می‌کند که استیچ به طور خالصانه توسط نیاز به تخریب هدایت می‌شود. اساساً، تنها دلیلی که استیچ کائوآی را وقتی که فرود می‌آید تخریب نمی‌کند، این است که او به طور اتفاقی با لیلو (دیوی چیس) ملاقات می‌کند که قادر است به او همدلی را بیاموزد. اگر او هرگز با لیلو ملاقات نمی‌کرد، داستان استیچ به راحتی می‌توانست یک فیلم وحشت علمی-تخیلی باشد.

۶. جک اسکلینگتون

99

  • حضور در «کابوس قبل از کریسمس» (The Nightmare Before Christmas) (۱۹۹۳)

دیدگاه در یک فیلم تغییرات زیادی ایجاد می‌کند. معمولاً، مخاطب اعمال قهرمان فیلم را از طریق یک لنز مثبت می‌بیند که همچنین به این معنی است که داستان‌ها باید اثرات برخی از اشتباهات قهرمانان خود را کاهش دهند. اگر عواقب فاجعه‌بار نشان داده نشود یا مورد توجه قرار نگیرد، مخاطب می‌تواند به راحتی ادامه دهد و قهرمان فیلم را تشویق کند. جک اسکلینگتون (کریس ساراندون و دنی الفمن) یک مثال کامل از این نمونه است.

در «کابوس قبل از کریسمس»، جک، پادشاه کدو تنبل شهر هالووین، تصمیم می‌گیرد جای بابانوئل (اد ایوری) را برای یک شب کریسمس بگیرد. متأسفانه، او به طور کامل کریسمس را درک نمی‌کند و در نتیجه، او مارها، سرهای کوچک شده و دیگر عناصر وحشت را به کودکان جهان تحویل می‌دهد و آن‌ها را وقتی که هدایایشان را باز می‌کنند وحشت‌زده می‌کند.

جک در نهایت به دلیل ترسی که اعمال او ایجاد می‌کند، توسط ارتش سرنگون می‌شود. اگرچه مخاطب قادر است جک را ببخشد زیرا آن‌ها پشیمانی او را برای اشتباهاتش می‌بینند، اما وقتی که یکی متوقف می‌شود تا در نظر بگیرد که همه در جهان چقدر گیج و وحشت‌زده بودند، واضح می‌شود که با یک تغییر دیدگاه، آن شب می‌تواند مقدمه‌ای برای یک فیلم وحشت کریسمس فوق‌العاده باشد.

۵. ددپول

100

  • حضور در رسانه‌های مختلف (۱۹۹۰-اکنون)

اخیراً، ددپول (رایان رینولدز) به یک ضدقهرمان نمادین تبدیل شده است. در فیلم‌هایش، او تاکنون چندین بار جهان را نجات داده است و در فیلم آخرش این کار را با همراهی ولورین هیو جکمن انجام داده. او در مجموعه‌ی سینمایی‌اش همچنین به عنوان یک شخصیت بسیار خودخواه نشان داده شده است. او معمولاً در نهایت کار درست را انجام می‌دهد، اما اگر همه‌چیز را کنار هم بگذارید درخواهید یافت که او برای لذت خودش در این کار است.

این نکته باعث می‌شود که داشتن چنین قدرت‌هایی او را به یکی از ترسناک‌ترین شخصیت فیلم‌ها تبدیل نماید. ددپول اساساً شکست‌ناپذیر است، در حالی که در مبارزه نیز بسیار ماهر است. علاوه بر این، وقتی که خشونت استاندارد برای او خسته‌کننده شده باشد، او طرفدار خلاقیت است. علاوه بر همه‌ی این‌ها، او اکنون به فناوری دسترسی دارد که به او اجازه می‌دهد بین جهان‌های مختلف جابه‌جا شود. او به راحتی می‌تواند در مرکز یک فیلم کمدی-وحشت مارول باشد که در آن ابرقهرمانان مختلف را به دلیل این که برای او لذت‌بخش است، می‌کشد. در واقع، چندین سری کمیک هم با همین فرضیه وجود دارد.

۴. هالک

101

  • حضور در رسانه‌های مختلف (۱۹۶۲-اکنون)

خط بین ابرقهرمان و هیولای فیلم برای هالک بسیار مبهم است. از طریق کمیک، تلویزیون و فیلم‌هایش در طول سال‌ها، مخاطبان او را دیده‌اند که از میان شهرها عبور می‌کند و با ابرقهرمانان همکارش مبارزه می‌کند. همه‌ی این‌ها به دلیل یک ویژگی مرکزی بوده است؛ خشم غیرقابل کنترل او. خشم چیزی است که بروس بنر ملایم را به هالک تبدیل می‌کند. وقتی او به هالک تبدیل می‌شود، تقریباً هیچ کنترلی بر احساسات خود ندارد و در نهایت باعث می‌شود که تقریباً هر چیزی را در مسیر خود نابود کند، به ویژه اگر او سعی کند چیزی را تلافی کند.

اگرچه در طول سال‌ها، بنر کنترل بیشتری بر احساسات منفی خود به دست آورده است و حتی به یک ترکیب مناسب از دو فرم خود در آثار اخیر دنیای سینمایی مارول رسیده، اما خشمی که هالک در فیلم‌های اولیه‌ی خود مانند «هالک شگفت‌انگیز» (The Incredible Hulk) محصول ۲۰۰۸ نشان می‌دهد، او را به یک نیروی مخرب طبیعت نزدیک‌تر می‌کند که به راحتی می‌تواند شرور یک فیلم هیولایی باشد. خشم خالص هالک اگر بنر آن را کنترل نکند به راحتی می‌تواند او را به یکی از ترسناک‌ترین شخصیت فیلم‌ها تبدیل کند؛ برای درک این نکته کافی است نگاهی بیاندازید به مقابله‌ی هالک با لوکی در نخستین فیلم «انتقام‌جویان».

۳. جان ویک

102

  • حضور در مجموعه فیلم‌های «جان ویک» (John Wick) (۲۰۱۴-اکنون)

جان ویک (کیانو ریوز) ممکن است یکی از مرگبارترین شخصیت‌های تمام سینما باشد. به عنوان یک قاتل بازنشسته، ویک زمانی که یکی از اعضای مافیای روسی سگ او را می‌کشد، دوباره فعالیت‌های مرگبار خود را آغاز می‌کند. در طول مجموعه‌ی سینمایی، ویک تعداد زیادی دشمن می‌سازد و به طور فزاینده‌ای در مقیاس بزرگتری شکار می‌شود. او اگر خودش را کنترل نکند و به اخلاقیات پایبند نباشد به یکی از ترسناک‌ترین شخصیت فیلم‌ها بدل می‌شود و می‌تواند برای هر دشمنی تبدیل به کابوس گردد.

او به دلیل ارتباطات، مقاومت و مهارت‌های قاتلانه‌اش زنده می‌ماند. به سادگی باید گفته شود که اگر جان ویک را عصبانی کنید، زمان شما روی زمین احتمالاً محدود است. سطح تهدید ویک به طور کامل توسط طراحی جنگ اکشن این مجموعه‌ی سینمایی نشان داده می‌شود. به عنوان مثال، در یک صحنه‌ی به یاد ماندنی از قسمت سوم، قاتل برخی از دشمنان تعقیب‌کننده‌ی خود را با استفاده از تنها یک مداد از بین می‌برد. او خطرناک است و به راحتی می‌تواند دسته‌های زیادی از مهاجمان را از بین ببرد. لقب او یعنی بابا یاگا، که به معنی لولوخورخوره است، کاملاً میزان خطرناک بودن او را به تصویر می‌کشاند.

۲. سوپرمن

103

  • حضور در رسانه‌های مختلف (۱۹۳۸-اکنون)

مفهوم یک سوپرمن شرور چیزی است که به طور گسترده‌ای پوشش داده شده، اما این باعث نمی‌شود که کمتر ترسناک باشد. سوپرمن یکی از قدرتمندترین ابرقهرمانان تمام دوران است. او کاملاً شکست‌ناپذیر است؛ او توانایی دید حرارتی، پرواز و قدرت فوق‌العاده دارد و به راحتی قدرتمندتر از هر موجود دیگری روی زمین است. اساساً، تنها چیزی که از جمعیت انسانی دنیای دی‌سی در مقابل سوپرمن محافظت می‌کند، این است که اولین افرادی که سوپرمن ملاقات می‌کند، جاناتان و مارتا کنت هستند.

جاناتان و مارتا به کلارک انسان بودن را می‌آموزند. آن‌ها اهمیت همدلی و خوب بودن را به او نشان می‌دهند. بدون آن‌ها، سوپرمن می‌توانست مثل تعدادی از نسخه‌های شرور خود، مانند هوملندر در سریال «پسران» (The Boys) یا حتی نسخه‌های مختلف شرور سوپرمن در مجموعه کمیک‌های دی‌سی، به یکی از ترسناک‌ترین شخصیت فیلم‌ها تبدیل شود. با وجود این که او یک فرد اخلاقی خوب است، مقدار قدرتی که او دارد و این واقعیت که او می‌تواند در هر زمانی آن را آزاد کند، همچنان او را به یک شخصیت ترسناک تبدیل می‌کند.

۱. بیگانگان

104

  • حضور در «برخورد نزدیک از نوع سوم» (Close Encounters of the Third Kind) (۱۹۷۷)

بیگانگان در «برخورد نزدیک از نوع سوم» به راحتی می‌توانند توسط کسی که هرگز فیلم کامل را ندیده است، به عنوان شرور اشتباه گرفته شوند. رفتار آن‌ها در دو پرده‌ی اول فیلم مرموز است، حتی پس از پایان تیتراژ. بهترین مثال از این نمونه، صحنه‌ی معروف ربایش است؛ جایی که جیلیان (ملیندا دیلون) و پسرش، بری (کری گافی)، به نظر می‌رسد که در وسط شب مورد حمله قرار می‌گیرند. بیگانگان با سیستم برق خانه‌ی جیلیان بازی می‌کنند، مبلمان را تکان می‌دهند و جابه‌جا می‌کنند و در نهایت، بری را می‌برند، با وجود فریادهای اعتراض جیلیان.

این واقعیت که بیگانگان در نهایت به عنوان شرور برجسته نمی‌شوند، گواهی بر استعداد فیلم‌سازی استیون اسپیلبرگ و مهارت ترکیب موسیقی جان ویلیامز است. صحنه نهایی، جایی که بیگانگان داخل سفینه‌ی مادر بالاخره به طور مستقیم خود را به بشریت معرفی می‌کنند، یکی از بهترین لحظات در تمام کارنامه‌ی اسپیلبرگ است.

موجودات فرازمینی کسانی را که در طول سال‌ها ربوده بودند، بازمی‌گردانند و فقط روی (ریچارد دریفوس) را می‌برند که به طور داوطلبانه خودش همراه آن‌ها می‌رود. تمام پایان به زیبایی فیلم‌برداری شده است و موسیقی ویلیامز به شگفتی آن اضافه می‌کند و بینندگان را حیرت‌زده می‌کند. به نوعی، وقتی یک بیگانه به طور مستقیم با دست‌هایش ارتباط برقرار می‌کند، مخاطب کاملاً فراموش می‌کند که بیگانگان چقدر ترسناک و خشونت‌آمیز به نظر می‌رسیدند.

منبع: خبرآنلاین

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید