نقد و بررسی فیلم «تورنادو»؛ وسترن شرقی در اسکاتلند

«تورنادو» روایتی عجیب، تاریک و منحصربهفرد از انتقام و درگیری است که در مرز خیال و واقعیت، میان گروهی بازیگر در راه و راهزنان بیرحم شکل میگیرد.
فیلم «تورنادو» ساخته جان مکلین، با ترکیبی غیرمعمول از فضای وسترن، هنرهای رزمی سامورایی و چشماندازهای آخرالزمانی اسکاتلند، تجربهای متفاوت و سورئال را برای مخاطب رقم میزند.
به گزارش فرارو به نقل از گاردین، فیلم دوم جان مکلین، کارگردان اسکاتلندی، اثری است عجیب، تیرهوتار و آمیخته با فضایی انتزاعی که در دل اسکاتلند قرن هجدهم رخ میدهد، اما بهراحتی میتوان آن را در جهانی پساآخرالزمانی یا سیارهای دورافتاده تصور کرد. پس از موفقیت نسبی فیلم اول او، «غرب کند» (Slow West)، مکلین اینبار با «تورنادو» بازگشته است؛ فیلمی که با همان تیم همیشگیاش از جمله فیلمبردار توانمند، «رابی رایان» و آهنگساز «جد کرزل» (برادر جاستین کرزل، کارگردان) ساخته شده است. با این حال، این اثر به لحاظ انرژی و انسجام به پای فیلم قبلیاش نمیرسد و به نظر میرسد با منابع تولیدی کمتری ساخته شده است. اما در عوض، فضای خاص و عجیب فیلم، توجه بیننده را به خود جلب میکند؛ خصوصاً با بازی خیرهکنندهی «کوکی» (Kôki)، بازیگر و موسیقیدان ژاپنی.
سامورایی در سرزمین اسکاتلند
کوکی در نقش زنی جوان به نام «تورنادو» ظاهر میشود؛ رقصندهای که به همراه پدرش، «فوجین» (با بازی تاکهیهیرو هیرا)، در دشتهای خالی اسکاتلند با یک واگن سرپوشیده سفر میکند و نمایشی سامورایی را روی صحنه میبرد. آنها با عروسکهایی اجرا میکنند که سرها و اعضای بریدهشان با پمپهای دستی کوچک، خون تقلبی به بیرون میپاشند. افزون بر آن، پدر و دختر خودشان نیز حرکات رزمی و شمشیرزنی سامورایی را به نمایش میگذارند. به نظر میرسد این دو زمانی بخشی از یک سیرک سیار بودهاند که اکنون متفرق شده است. نکته جالب آن است که با وجود منظره خالی از سکنه، تماشاچیانی ناگهان از ناکجا پیدایشان میشود؛ گویی از روستاهایی ناپیدا، کیلومترها پیاده آمدهاند تا نمایش این دو را ببینند.
در دل خشونت و انتقام
در میان تماشاچیان، گروهی تبهکار و خشن با رهبری «شوگرمن» (با بازی تحسینبرانگیز و دلهرهآور «تیم راث») حضور دارد. در کنار او، «شوگر کوچولو» (با بازی «جک لودن») دیده میشود؛ جوانی که احتمالاً پسر واقعی یا پسری نمادین برای اوست و به شدت تحت آزار روانی پدرگونهی شوگرمن قرار دارد. نمایش تورنادو چنان آنها را مسحور میکند که یک کودک، در همان هنگام، دو کیسه طلای دزدیدهشده را از پایشان میدزدد. در نتیجه، این گروه راهی مأموریتی خشن برای پس گرفتن غنیمت و تنبیه کودک میشوند؛ ماموریتی که آنها را به رویارویی با تورنادو میکشاند و در آنجا مشخص میشود مهارتهای رزمی تورنادو، صرفاً بخشی از نمایش نیست.
روایتی شبحوار از درگیری خیر و شر
ساختار زمانی فیلم پیچیده و گاه دچار آشفتگی عمدی است؛ بهویژه در ابتدای فیلم که بیننده را به عمارت اربابی محلی با بازی «الکس مککوئین» میبرد. بسیاری از صحنهها با صدای وزش بادهای تند و حتی طوفانی همراهاند، که به فضای وهمآلود و بیقرار فیلم شدت میبخشند. نکتهای عجیب و قابلتوجه آن است که راهزنان فیلم با اسب یا وسیلهای خاص سفر نمیکنند؛ بلکه همگی پیاده در حرکتی کند، خاموش و بدون نیاز به غذا، خواب یا پناهگاه، از مکانی به مکان دیگر میروند. آنها در واقع نسخه تاریک و اهریمنی بازیگران سیار هستند که در برابر تورنادو و پدرش قرار گرفتهاند. تضاد میان این دو گروه، رنگوبویی از رویارویی نیروهای خیر و شر به خود میگیرد، اما نه به سبک معمول، بلکه در قالبی فراواقعگرایانه که به خواب شفاف یا رؤیایی بیدارگونه شبیه است.
«تورنادو» فیلمی است رمزآلود، بیرحم و شاعرانه که نمیتوان بهراحتی آن را در دستهبندیهای رایج سینمایی قرار داد. از یک سو وسترن است، اما از سوی دیگر آغشته به فلسفه شرق و فضای آخرالزمانی. در کنار نقدهای وارد بر آن در زمینه کندی روایت و محدودیتهای تولیدی، نمیتوان از زبان سینمایی منحصربهفرد جان مکلین چشمپوشی کرد. او با بهرهگیری از عناصر بصری، موسیقایی و بازیگری، جهانی خلق میکند که در عین بیگانگی، تماشاگر را درگیر خود میسازد. این فیلم شاید برای همهی مخاطبان جذاب نباشد، اما برای علاقهمندان به سینمای تجربی، چالشبرانگیز و متفاوت، تجربهای خاص خواهد بود.