نقد فیلم گوزن‌های اتوبان؛ وقتی ایده‌ای طلایی در دام شعارزدگی می‌افتد

نقد فیلم گوزن‌های اتوبان؛ وقتی ایده‌ای طلایی در دام شعارزدگی می‌افتد

فیلم گوزن‌های اتوبان ابوالفضل صفاری، همچون نامش، حکایت گوزنی است که در نور خیره‌کننده چراغ‌های اتوبان سرگردان شده است. این اثر با موضوعی به‌روز و ضروری آغاز می‌شود اما در نهایت قربانی همان تله‌ای می‌شود که قصد افشای آن را داشت یعنی اغراق‌آمیز بودن و فاصله گرفتن از واقعیت.

کد خبر : ۲۶۲۸۸۹
بازدید : ۵

در دورانی که سینمای ایران با کمبود فیلم‌های اجتماعی قوی دست‌وپنجه نرم می‌کند، ورود اثری با موضوع فضای مجازی و تأثیرات آن، بی‌شک حائز اهمیت است. صفاری که پیش‌تر با آثاری چون «از تهران تا بهشت» و «یک کامیون غروب»، خود را در عرصه سینمای مستقل اثبات کرده، این‌بار با گوزن‌های اتوبان قدم به دنیای شهری و پیچیده امروز می‌گذارد. پس‌زمینه کارگردان در حوزه مستندسازی، در این اثر نیز تأثیر خود را نشان می‌دهد. نگاه واقع‌گرایانه او در بخش‌هایی از فیلم محسوس است، اما متأسفانه این همان عنصری است که در ادامه کار، قربانی رویکرد شعاری فیلم می‌شود.

شروعی امیدوارکننده، مسیری پرپیچ‌وخم

فیلم در بخش‌های ابتدایی توانایی جذب مخاطب را دارد. این سکانس‌ها که قصد اسپویل آن را ندارم، نه‌ تنها بازی‌های اجتماعی امروز را به تصویر می‌کشد، بلکه زمینه‌ای طبیعی برای آشنایی با شخصیت اصلی فراهم می‌آورد. داستان فیلم در مورد عباس، پیک موتوری‌ای که نوید پورفرج با مهارت قابل‌توجهی آن را جان می‌بخشد، است که درگیر ماجرایی عجیب و غریب می‌شود. نحوه‌ی نمایش عباس، نشان‌دهنده درک مناسب فیلم‌ساز از طبقه کارگر شهری است. جزئیاتی مانند نحوه استراحت او روی موتور، گفت‌وگوهایش با همکارانش و…، همگی حاکی از مطالعه میدانی موثر و درنظرگیری ریزبینی‌های زندگی این قشر است.

رویارویی با دنیای مجازی

دغدغه اصلی فیلم یعنی تأثیر فضای مجازی بر زندگی مردم عادی موضوعی است که سینمای ایران کمتر به آن پرداخته است. در دورانی که اینستاگرام، یوتیوب و سایر پلتفرم‌ها بخش جدایی‌ناپذیری از زندگی میلیون‌ها ایرانی شده‌اند، پرداختن سینمایی به این پدیده نه‌تنها ضروری بلکه دیرهنگام نیز محسوب می‌شود. مشکل اصلی از جایی آغاز می‌شود که صفاری تصمیم می‌گیرد به‌جای عمیق‌تر شدن در لایه‌های پیچیده این موضوع، به سراغ بیانیه‌سرایی درباره مضرات فضای مجازی برود. فیلمی که با ظرافت و واقع‌گرایی شروع شده بود، ناگهان به سمت سیاه‌نمایی افراطی سوق پیدا می‌کند و آن دنیای پیچیده و چندوجهی فضای مجازی را به یک کابوس یک‌بعدی تقلیل می‌دهد. این رویکرد مشکل جدی‌تری را نیز آشکار می‌کند؛ فیلم‌ساز گویی فراموش کرده که مخاطبانش خود در این فضا زندگی می‌کنند و روزانه با آن سروکار دارند. آنها نمی‌توانند روایتی اغراق‌آمیز و فاصله‌دار از واقعیت را بپذیرند، چرا که تجربه شخصی‌شان با آنچه در فیلم می‌بینند، مطابقت ندارد.

4_11zon

شخصیت‌هایی در جست‌وجوی عمق

یکی از ضربه‌های مهلک فیلم، شخصیت‌پردازی ناموفق آن است. الناز شاکردوست در نقش صبا، روند تبدیل از زن خانه‌داری معمولی تا بلاگر طمع‌کار را طی می‌کند؛ تغییری که نه‌تنها فاقد انگیزه منطقی است، بلکه مراحل میانی آن نیز به درستی ترسیم نشده‌اند. شاکردوست که در آثار گذشته نشان داده توانایی بالایی در خلق شخصیت‌های پیچیده دارد، در اینجا اسیر فیلمنامه‌ای شده که امکان شکوفایی استعدادش را فراهم نکرده است. صبا در ابتدا به‌عنوان زنی سطحی معرفی می‌شود، بدون آنکه فیلم تلاشی برای کاوش در زوایای پنهان شخصیت او انجام دهد. این نگاه سطحی باعث می‌شود تماشاگر نتواند با انگیزه‌هایش همدلی کند و تصمیماتش را درک نماید.

پیمان قاسم‌خانی نیز در نقش رامین، تیپ مافیای فضای مجازی را با کلیشه‌هایی آشنا ترسیم می‌کند که بیشتر یادآور سریال‌های اکشن دهه ۸۰ میلادی است تا واقعیت پیچیده دنیای دیجیتال مارکتینگ امروز. شخصیت او با آن محیط کاری عجیب‌وغریب، بیشتر شبیه رئیس مافیای مواد مخدر است تا یک کارآفرین فضای مجازی. این انتخاب، نشان‌دهنده عدم شناخت کافی فیلم‌ساز از واقعیت کسب‌وکار در فضای مجازی است. در دنیای واقعی، بیشتر این افراد در دفاتر مدرن کار می‌کنند، نه اینکه در محیطی شبیه اتاق سازمان‌های مافیایی فعالیت کنند.

5_11zon

روابطی بدون ریشه

صدف اسپهبدی در نقش کیانا و سامان صفاری به‌ عنوان دوست عباس، شخصیت‌هایی هستند که انگار برای پر کردن خلأ فیلمنامه خلق شده‌اند، نه برای خدمت به داستان اصلی. رابطه عباس و کیانا که باید یکی از محورهای عاطفی فیلم باشد، هرگز به درستی تعریف نمی‌شود و تماشاگر تا پایان فیلم متوجه ماهیت واقعی این ارتباط نمی‌شود. سامان صفاری نیز در نقش دوست عباس، حضوری صرفاً تزیینی دارد. شخصیت او که باید نقش حمایت‌کننده و مشاور را ایفا کند، هیچ‌گاه فرصت رشد و تکامل پیدا نمی‌کند. تنها استثنا، خود عباس است که پورفرج با بازی قابل قبولش، حداقل‌ها را برای این نقش فراهم کرده است. او توانسته است جنبه‌های مثبت شخصیت را به نمایش بگذارد، اما حتی این شخصیت نیز در برخی لحظات دچار تناقض‌هایی می‌شود که ریشه در ضعف فیلمنامه دارد.

دنیایی از تضادها

یکی از عجیب‌ترین و قابل‌تأمل‌ترین جنبه‌های فیلم، تناقض عمیق درونی آن است. در حالی که قرار است فضای مجازی و جهان بلاگری را محکوم کند، همین دنیا را با چنان رنگ و لعاب فریبنده‌ای به تصویر می‌کشد که نه‌ تنها احساس نفرت در مخاطب ایجاد نمی‌کند، بلکه او را مشتاق آزمودن این تجربه می‌سازد. خودروهای گران‌قیمت، لباس‌های مارک‌دار و کلاً سبک زندگی بلاگرها در فیلم چنان جذاب و دست‌نیافتنی جلوه داده شده که بیننده به‌ جای ترس از این دنیا، آرزوی ورود به آن را در دل می‌پروراند. این دوگانگی نشان از سردرگمی بنیادین فیلم‌ساز در مواجهه با موضوع دارد.

علاوه بر این، پرسش جدی‌تری مطرح می‌شود که چرا همیشه قربانیان این داستان‌ها از طبقات کم‌برخوردار جامعه هستند؟ چرا عباس باید پیک موتوری باشد و صبا زنی از خانواده‌ای فقیر؟ آیا فضای مجازی تنها طبقات پایین جامعه را هدف قرار می‌دهد؟ یا اینکه فیلم‌ساز تصوری قالبی از تقسیم‌بندی طبقاتی در ذهن دارد که بر اساس آن، فقرا همواره قربانی و ثروتمندان همیشه شکارچی هستند؟ این نگاه، نادیده‌گیری کامل این واقعیت است که بسیاری از موفق‌ترین بلاگرهای ایرانی نیز از طبقات متوسط و حتی پایین جامعه برخاسته‌اند و توانسته‌اند از طریق خلاقیت و تلاش، موقعیت اقتصادی خود را بهبود بخشند. البته این بدان معنا نیست که همه چیز در این عرصه مثبت است، اما صرف نظر کردن از جنبه‌های مثبت و تمرکز صرف روی نکات منفی، نه‌تنها غیرعادلانه بلکه ناکارآمد نیز است.

6_11zon

فیلمنامه‌ای با شکاف‌های عمیق

با این حال گسستگی‌های روایی، شاید بزرگ‌ترین و مخرب‌ترین نقطه ضعف فیلم باشد. بسیاری از اتفاقات مهم بدون زمینه‌سازی کافی رخ می‌دهند و مخاطب مدام با این سوال بنیادی روبه‌رو می‌شود که چرا این اتفاق افتاد؟ این مشکل نه‌ تنها در تک تک صحنه‌ها بلکه در کل ساختار داستان نیز مشهود است. پایان‌بندی فیلم نیز مصداق دیگری از این مشکل روایی است. حل‌ و فصل درگیری‌های اصلی داستان آنقدر عجولانه و سطحی انجام می‌شود که احساس نیمه‌کاره بودن پروژه را در تماشاگر تقویت می‌کند.

با وجود تمام انتقادهایی که به گوزن‌های اتوبان وارد است، نباید از نکات مثبت و درس‌هایی که می‌توان از آن گرفت، غافل شد. موضوع انتخاب‌شده فیلم، بدون شک ضروری و به‌روز است. فضای مجازی و تأثیرات آن بر جامعه ایران، موضوعی است که سینمای ما باید جدی‌تر با آن دست‌وپنجه نرم کند. اما برای موفقیت در این مسیر، فیلم‌سازان باید از رویکرد شعاری دست بردارند و به سراغ تحلیل چندبعدی بروند. فضای مجازی نه کاملا شیطانی است و نه همه چیز در آن گل و بلبل؛ بلکه ابزاری است که بسته به نحوه استفاده، می‌تواند نتایج مثبت یا منفی داشته باشد. سینمای موفق آینده در این حوزه، باید قادر باشد پیچیدگی‌های این دنیا را درنظر بگیرد و شخصیت‌هایی خلق کند که نه قربانی محض باشند و نه شرور مطلق، بلکه انسان‌هایی با انگیزه‌های پیچیده و واقعی.

7_11zon

در پایان گوزن‌های اتوبان با داشتن ایده‌ای طلایی، بازیگرانی مجرب و موضوعی مهم، می‌توانست به یکی از مهم‌ترین آثار نقد اجتماعی سینمای معاصر ایران تبدیل شود. اما رویکرد شعاری به‌جای تحلیل ژرف، شخصیت‌پردازی سطحی به‌جای کاوش در روان انسانی و سیاه‌نمایی افراطی به‌جای واقع‌نگری، آن را به اثری تبدیل کرد که نه پیامش به درستی منتقل می‌شود و نه به‌ عنوان یک اثر سینمایی مستحکم عمل می‌کند. شاید بتوان گوزن‌های اتوبان را نقطه عطفی در سینمای اجتماعی ایران دانست؛ نه به‌خاطر موفقیت‌هایش، بلکه به دلیل نشان دادن مسیری که با شکلی دیگر رفت. این فیلم اثبات می‌کند که صرف برخورداری از امکانات خوب و بازیگران مطرح، تضمینی برای موفقیت نیست. آنچه اهمیت دارد، نگاه درست به موضوع، فیلمنامه منسجم و درنهایت درک صحیح از مخاطبی است که در همان دنیایی زندگی می‌کند که فیلم درباره آن سخن می‌گوید.

2.5
از ۵
نکات مثبت
  • موضوع به‌روز و ضروری
  • شروع جذاب
  • نگاه دقیق و واقع‌گرایانه در برخی لحظات
  • بازی نوید پورفرج
نکات منفی
  • شعاری و اغراق‌آمیز شدن روایت
  • شخصیت‌پردازی سطحی
  • تناقض در پیام
  • عدم انسجام روایی و پایان‌بندی ضعیف

شناسنامه فیلم «گوزن‌های اتوبان»

کارگردان: ابوالفضل صفاری
نویسنده: ابوالفضل صفاری، باقر سروش
بازیگران: الناز شاکردوست، نوید پورفرج، صدف اسپهبدی، سامان صفاری، سیامک ادیب، بهنوش بختیاری، پیمان قاسمخانی
محصول: ۱۴۰3، ایران
خلاصه داستان: داستان «گوزن‌های اتوبان» در مورد شخصیتی به نام عباس است که راننده پیک موتوری است و طی اتفاقی به دنبال ماشین یک بلاگر معروف می‌افتد. بلاگر فکر می‌کند عباس خفت‌گیر است و این در حالی است که گوشی‌اش روی لایو است و همه چیز به سرعت وایرال می‌شود.

منبع: خبرآنلاین

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید