نمایش «زندانی خیابان نواب»؛ آینه‌ای روبه‌روی ما

نمایش «زندانی خیابان نواب»؛ آینه‌ای روبه‌روی ما

نمایش، حکایت زندگی همه ما انسان‌هاست؛ انسان‌هایی زندانی در انفرادی‌های خودساخته، با تنهایی‌های هزارتوی بشری. زندانی طبقه ۱۳ تقاطع کمیل - نواب، برای همه ما بسیار آشناست. گاهی در طول نمایش فکر می‌کنی، این زندانی، تو را نشانه گرفته است! تو به‌عنوان مخاطب نمایش! از خود می‌پرسی زندانی خیابان نواب کیست؟!

کد خبر : ۵۵۸۹۹
بازدید : ۸۶۵
نمایش «زندانی خیابان نواب»؛ آینه‌ای روبه‌روی ما
«زندانی خیابان نواب» بر اساس نمایش‌نامه «زندانی خیابان دوم» نوشته نیل سایمون به کارگردانی هوشمند هنرکار در حال اکران است. نمایش زندانی خیابان نواب، این روز‌ها در تماشاخانه شانو، واقع در خیابان وصال، روی صحنه است.
نمایش، حکایت زندگی همه ما انسان‌هاست؛ انسان‌هایی زندانی در انفرادی‌های خودساخته، با تنهایی‌های هزارتوی بشری. زندانی طبقه ۱۳ تقاطع کمیل - نواب، برای همه ما بسیار آشناست. گاهی در طول نمایش فکر می‌کنی، این زندانی، تو را نشانه گرفته است! تو به‌عنوان مخاطب نمایش! از خود می‌پرسی زندانی خیابان نواب کیست؟!

تو؟! من؟! ما؟ چه کسی؟ همه ما یک زندانی خیابان نوابیم، در قالب‌ها و موقعیت‌های مکانی متفاوت.... ما همه زندانی این جغرافیاییم، انسانی محبوس در این زیستگاه؛ زیستگاهی که خود نیز در بند است و در دستان عده‌ای، آدم‌هایش به اسارت و برد‌گی عده‌ای دیگرند. اسارتی که کم‌کم مثل خوره روحت را له می‌کند تا به در و دیوار پاشیده شوی، خشک و اخته که توانایی نجات خود را نیز نداشته باشی... حتی والیوم هم نمی‌تواند تو را آرام بخشد... دیوار‌های این بند یا بهتر بگویم این شهر، در حال ریزشند.

تنها برف می‌تواند این شهر را نجات دهد. این چه بحرانی است که برف، راه برون‌رفت از این وضعیت اسفبار است؟ از نگاه زندانی نواب، فاجعه بحرانی‌تر از این حرف‌هاست، همه‌چیز، حتی دوستی‌ها و روابط، بوی توطئه می‌دهد. کسانی که شغل و هویت و آرامش او را دزدیده‌اند و باعث این اسارت فکری و روانی شده‌اند، همگی در حال دسیسه‌چینی‌اند تا کل هستی او را به یغما ببرند... از نگاه اطرافیان اما، او دیوانه است و حرف‌هایش مورد فهم نیست.
این نمایش روایتگر مردمان آشنایی است؛ مردمانی که زندانی چارچوب‌ها و بند‌های قوانینی که خود آن را ساخته و پرداخته‌اند و اکنون همان قواعد ساخته دست بشر حصاری شده‌اند دورتادور افکار، ذهن و تمام روح و روانشان که دیگر کسی را یارای رهایی نیست، حتی قرص‌های آرامبخش. او تنها راه نجاتش را در معجزه می‌یابد.
هرچند که ذات معجزه نیز ساخته افکار انسان زندانی است، انسان رها و آزاد از قیدوبند، هرگز در انتظار رسیدن منجی نمی‌ماند، تنها با تکیه بر عقل و منطقش راه رهایی خودش را بازمی‌یابد. متن خوب این نمایش‌نامه یکی از فاکتور‌ها و نقطه قوت این کار است.

همچنین کارگردانی و اجرا با ریتمی بسیار خوب و بازی‌های باورپذیر بازیگرانش، موجب می‌شود تا مخاطب، به‌همراه کاراکتر‌های زندانی نواب، تقاطع کمیل، طبقه ۱۳ را باور کرده و او را تا انتها همراهی کند، به‌خصوص این زندانی متهم... شاید عفو یا بخشش او را از بند آزاد کند! توصیه می‌کنم تا این کار روی صحنه هست، لذت دیدن نمایشی خوب را از دست ندهید.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید