این دختر چگونه توانست یک اسب را در «مسابقۀ دو» شکست بدهد؟

این دختر چگونه توانست یک اسب را در «مسابقۀ دو» شکست بدهد؟

بر اساس فرضیۀ «دویدن استقامتی»، این ویژگی‌ها احتمالاً تا حدی به دلیل «شکار استقامتی» در اجداد اولیه ما توسعه پیدا کرده‌اند؛ یعنی زمانی که انسان‌ها شکار خودشان را تعقیب می‌کردند تا وقتی که حیوان خسته شود و از حرکت بازایستد.

کد خبر : ۲۱۹۰۴۹
بازدید : ۷۵

فرادید| پاهای نیکول تینی مثل سرب سنگین شده بودند و هر نفس کشیدن برای او مانند آتشی در ریه‌هایش بود؛ اما با این وجود، او به آخرین مرحله از یک مسابقۀ دوی «اولترا ماراتن» با طول حدودا 80 کیلومتری نزدیک می‌شد. خستگی تمام وجودش را گرفته بود، اما می‌دانست که نمی‌تواند سرعتش را کم کند؛ رقبای او درست پشت سرش بودند. اما رقبای او دونده‌های معمولی نبودند؛ تینی در حال مسابقه با «اسب‌ها» بود!

به گزارش فرادید؛ برای نیکول تینی ۳۵ ساله، این مسابقه اوج تلاشی پنج‌ساله برای انجام کاری به ظاهر غیرممکن بود: مسابقه دادن با اسب و برنده شدن. او می‌گوید: «وقتی به خط پایان نزدیک شده بودم، بدنم در حالت خودکار قرار گرفته بود. می‌دانستم اگر متوقف شوم، ادامه دادن برایم سخت خواهد شد».

اما او ادامه داد، فشار آورد و وقتی از خط پایان 80 کیلومتر عبور کرد، توانسته بود چیزی که به نظر غیرممکن می‌آمد را به حقیقت تبدیل کند؛ او اسب را در مسابقۀ دو شکست داده بود.

هرچند تینی اولین کسی نبود که موفق به پیشی گرفتن از یک اسب شد (این عنوان متعلق به هیو لوب، دونده ماراتن اهل ولز است)، اما دستاورد او به هیچ وجه تضمین‌شده نبود. تینی که از کودکی اهل دویدن بود، پنج سال پیش با تشخیص بیماری صرع مواجه شد. این بیماری او را از دویدن بازداشت، چرا که تلاش می‌کرد دارویی مناسب برای کنترل تشنج‌هایش پیدا کند. برای تینی، این مسابقه تنها یک آزمون استقامت نبود، بلکه سفری برای بازپس‌گیری کنترل بدنش و آزمودن مرزهای قدرت جسمی و ذهنی‌اش بود.

2

تینی در لحظه عبور از خط پایان مسابقه اولترا ماراتن

اما سؤال اینجاست: چگونه تینی یا هر انسان دیگری می‌تواند در چنین رقابتی شانس برنده شدن در برابر یک اسب داشته باشد؟

چرا انسان‌ها برای دویدن در مسافت‌های طولانی ساخته شده‌اند؟

سفر نیکول تینی برای شکست دادن یک اسب، پس از تشخیص بیماری صرع آغاز شد. او به طور تصادفی به فصلی از کتاب «زاده شده برای دویدن» (Born to Run) برخورد کرد که او را با چیزی به نام «فرضیه دویدن استقامتی» آشنا کرد. این نظریه که توسط دیوید لیبرمن، انسان‌شناس تکاملی دانشگاه هاروارد مطرح شده، می‌گوید انسان‌ها به لطف ویژگی‌هایی مانند انگشتان کوتاه، پاهای بلند، و قامت راست، برای دویدن در مسافت‌های بسیار طولانی تکامل یافته‌اند.

لیبرمن توضیح می‌دهد که تقریباً هر سیستم در بدن انسان برای کمک به دویدن طراحی شده است. او اضافه می‌کند که سیستم‌های قلبی‌عروقی انسان به شکل منحصربه‌فردی کارآمد هستند و در انتقال اکسیژن به عضلات، به ویژه در مقایسه با سایر پستانداران، برتری دارند. اما شاید مهم‌ترین ویژگی، توانایی بی‌نظیر انسان در تنظیم دمای بدن از طریق تعریق باشد.

فرضیه دویدن استقامتی بیان می‌کند که این ویژگی‌ها احتمالاً تا حدی به دلیل «شکار استقامتی» در اجداد اولیه ما توسعه پیدا کرده‌اند؛ یعنی تعقیب طعمه تا زمانی که از فرط خستگی از حرکت بازایستد. لیبرمن توضیح می‌دهد که اگرچه آهو می‌تواند در مسافت‌های کوتاه به راحتی از انسان پیشی بگیرد، اما در مسافت‌های طولانی شرایط به نفع انسان تغییر می‌کند.

5

بر طبق یک نظریه تکاملی، توانایی انسان در دویدن استقامتی مربوط به زمانی است که انسان‌ها مجبور بودند آنقدر به دنبال شکار خود بدوند تا حیوان از شدت خستگی متوقف شود

دویدن ممکن است نقشی فراتر از استقامت فیزیکی داشته باشد و حتی در تکامل مغز ما نیز اثرگذار بوده باشد. دیوید رایکلن، استاد علوم زیستی در دانشگاه کارولینای جنوبی می‌گوید دویدن می‌تواند توانایی‌های شناختی را بهبود بخشد، اضطراب را کاهش دهد و حتی از بیماری‌های عصبی پیشگیری کند. او توضیح می‌دهد: «از منظر تکاملی این موضوع منطقی است. در محیط‌های طبیعی، اغلب برای پیدا کردن غذا نیاز به ترکیبی از فعالیت فیزیکی و استفاده از ذهن داریم».

چگونه دویدن بر تکامل و سلامت انسان تأثیر گذاشته است؟

دویدن تأثیرات شگفت‌انگیزی بر مغز و بدن انسان دارد. این فعالیت باعث ترشح مواد شیمیایی مانند اوپیوئیدها و اندوکانابینوئیدها در مغز می‌شود که احتمالاً عامل اصلی ایجاد حالتی به نام «نشئۀ دویدن» هستند. دیوید رایکلن معتقد است که این مواد شیمیایی ممکن است دویدن را برای اجداد ما جذاب‌تر کرده و انگیزه‌ای برای صرف انرژی و غلبه بر درد فراهم آورده باشند.

با این حال، نظریه «دویدن استقامتی» که معتقد است انسان‌ها برای دویدن‌های طولانی تکامل یافته‌اند، مورد توافق همه نیست. دویدن انرژی بیشتری نسبت به راه رفتن مصرف می‌کند و امروزه تنها تعداد محدودی از جوامع همچنان به شکار استقامتی می‌پردازند.

آیا انسان واقعاً برای دویدن‌های طولانی ساخته شده است؟

الکساندرا کوتس، پژوهشگر فوق دکتری و ورزشکار سه‌گانه، می‌گوید: «ما می‌توانیم بگوییم که انسان برای تمرینات استقامتی ساخته شده است.» اما او اضافه می‌کند که راه رفتن به مراتب کارآمدتر از دویدن است و احتمالاً ما بیشتر برای راه رفتن در مسافت‌های طولانی تکامل یافته‌ایم تا دویدن.

نیکلاس تیلر، پژوهشگر مرکز پزشکی هاربر-یوسی‌ال‌ای نیز معتقد است که بدن انسان برای دویدن در مسافت‌های فوق‌طولانی مانند اولتراماراتن طراحی نشده است. او اشاره می‌کند که این نوع ورزش‌های افراطی می‌توانند تأثیرات منفی بر سیستم‌های مختلف بدن، از جمله قلب و عروق، عضلات اسکلتی و کلیه‌ها داشته باشند. تیلر می‌گوید: «من همچنان معتقدم که بدن ما برای تحمل فشارهای یک رویداد فوق‌استقامتی تکامل نیافته است».

نقش دویدن در تکامل انسان

با وجود تردیدها، دیوید لیبرمن معتقد است که دویدن نقشی در تکامل انسان داشته است. یک مطالعه جدید که از هوش مصنوعی برای جست‌وجوی اسناد تاریخی استفاده کرده، ۴۰۰ مورد جداگانه از شکار استقامتی در فرهنگ‌های مختلف جهان را شناسایی کرده است؛ این تعداد ده برابر بیشتر از آن چیزی است که پیش‌تر ثبت شده بود.

در حالی که برخی پژوهشگران همچنان نسبت به این فرضیه تردید دارند، لیبرمن معتقد است که دویدن بخشی از فرایند تکاملی ما بوده است و این فعالیت همچنان در تاریخ انسانی جایگاه ویژه‌ای دارد.

نبرد روانی در مسابقات اولتراماراتن

برخی معتقدند که انسان‌ها برای دویدن‌های طولانی تکامل نیافته‌اند، اما دویدن سریع‌تر از اسب‌ها چالشی دشوارتر از شکار استقامتی است. بیشتر موجودات برای دویدن‌های طولانی تکامل نیافته‌اند، اما اسب‌ها جزو بهترین دونده‌های استقامتی در دنیای حیوانات هستند. پس دویدن سریع‌تر از یک اسب نشان‌دهنده استقامت انسانی است و به تمرین‌های فراوان نیاز دارد.

خوشبختانه، بدن انسان به گونه‌ای تکامل یافته که ما را به دونده‌های استقامتی بهتری تبدیل می‌کند. وقتی فردی شروع به تمرین استقامتی می‌کند، بدن او شروع به ایجاد تغییراتی می‌کند که موجب افزایش VO2 max، یا حداکثر میزان استفاده از اکسیژن در بدن می‌شود. این به معنی رشد تعداد میتوکندری‌ها در سلول‌ها است که به بدن در استفاده بهتر از انرژی کمک می‌کند.

عروق خونی در قلب و عضلات شروع به رشد می‌کنند تا اکسیژن را به سلول‌ها منتقل کنند و فیبرهای اکسیداتیو کندتری توسعه می‌یابند که به طور مؤثرتر از سایر انواع عضلات انرژی مصرف می‌کنند. به مرور زمان، اندازه قلب افزایش می‌یابد و ترکیب بدن تغییر می‌کند تا پشتیبانی بیشتری از عضلات داشته باشد.

اما تمرینات تنها تا حدی موثر هستند. برای بسیاری از ورزشکاران استقامتی، مسابقه بیش از اینکه یک چالش جسمانی باشد، یک آزمایش روانی است. حتی برای دوندگان ماراتن، گذر از مسابقات اولتراماراتن نیازمند یک چالش روانی بزرگ است. مطالعه‌ها نشان می‌دهند که دویدن در اولتراماراتن همیشه دردناک و به‌شدت آسیب‌زننده است، اما آنچه که افراد را از این مرحله عبور می‌دهد، توانایی آنها در تحمل درد و عدم تسلیم شدن است.

مطالعات نشان می‌دهند که دویدن اولتراماراتن اغلب با انگیزه‌ای روانی همراه است که هدف آن آزمایش محدودیت‌های فرد است. انگیزه و تعیین اهداف جزو اجزای کلیدی برای عبور از این مسابقه هستند. علاوه بر این، تحقیقات نشان می‌دهد که وضعیت‌های درونی تأثیر زیادی بر عملکرد در مسابقه دارند: خودباوری و گفت‌وگوی مثبت با خود از عوامل مهم در عبور از خط پایان مسابقه هستند.

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید