ربودن و آزارو اذیت دختر کم توان ذهنی

ربودن و آزارو اذیت دختر کم توان ذهنی

کارگر پدرم به نام آرشیا به من گفت: بیا به خانه خاله‌ات برویم بعد هم من را ربود و به یک ویلا برد و سپس به تهران آورد.

کد خبر : ۷۷۴۸۰
بازدید : ۱۲۴۲۱
ربودن و آزارو اذیت دختر کم توان ذهنی
مردی جوان که دختر صاحبکار خود را ربوده و یک هفته در ویلایی اجاره‌ای آزار و اذیت کرده بود، در تهران دستگیر شد. مردی میان‌سال هفته گذشته در یکی از شهر‌های استان مازندران به مراجع انتظامی و قضائی مراجعه کرد و از مفقودشدن دختر ۲۱ ساله خود خبر داد و گفت: دختر ۲۱ ساله‌ام کم‌توان ذهنی و اکثر اوقات در خانه است.
روزی هم که گم شد، در خانه بود. اعضای خانه مشغول کار خودشان بودند که بعد از چند ساعت بی‌خبری از او در خانه دنبالش گشتیم، اما اثری از او نبود، بعد هر جایی را که فکر می‌کردیم به آنجا رفته باشد، جست‌وجو کردیم، اما هیچ‌یک از اقوام و آشنایان خبری از او نداشت. برای همین شکایت کرده‌ایم تا بتوانیم دخترم را پیدا کنیم.

با طرح این شکایت تحقیقات درباره ناپدیدشدن دختر جوان آغاز شد. از آنجایی که پدر دختر مفقودشده کارگاه صنعتی داشت و وضع مالی‌اش خوب بود، احتمال وقوع آدم‌ربایی به‌عنوان یکی از فرضیات روی میز کارآگاهان قرار گرفت، اما با پیشرفت تحقیقات و با توجه به اینکه تماسی با خانواده دختر مفقودشده گرفته نشد تا آدم‌ربا یا آدم‌ربایان درخواست پول کنند، احتمال ربوده‌شدن دختر کم‌رنگ شد.

مأموران در شاخه‌ای از تحقیقات پی بردند هم‌زمان با مفقودشدن این دختر کم‌توان ذهنی یکی از کارگران پدر او که به خانه‌شان رفت‌وآمد داشته، نیز مفقود شده است. به این ترتیب، احتمال اینکه ارتباطی بین مفقودشدن دختر جوان و آن کارگر وجود داشته باشد، قوت گرفت.
در بررسی‌ها مشخص شد مرد جوان متأهل است و چهار فرزند دارد، اما همسرش اطلاعی از شوهر خود نداشت. در تحقیقات میدانی نیز شاهدان گفتند دختر مفقودشده را سوار بر خودروی مرد کارگر دیده‌اند.

سرانجام یکی از اقوام دختر جوان در تهران به خانواده‌اش اطلاع داد دخترشان به خانه او رفته است. از این‌رو پرونده با نیابت قضائی به تهران آمد و مأموران سراغ دختر جوان رفتند. این دختر در تحقیقات گفت: کارگر پدرم به نام آرشیا به من گفت: بیا به خانه خاله‌ات برویم بعد هم من را ربود و به یک ویلا برد و سپس به تهران آورد.

به این ترتیب، بازپرس زمانی، رئیس شعبه ۶ بازپرسی جنایی تهران که پرونده به او ارجاع شده بود، دستور توقف خودروی آرشیا و بازداشت او را صادر کرد. در نهایت متهم در جنوب تهران در خانه یکی از دوستان خود بازداشت شد و به جرمش اعتراف کرد.

این مرد گفت: من به خانه والدین دختر جوان رفت‌و‌آمد داشتم و یک‌دفعه به سرم زد که او را بدزدم و آزار دهم، گمان نمی‌کردم او بتواند من را لو دهد برای همین به چالوس رفتم و یک ویلا اجاره و یک هفته آنجا از این دختر سوءاستفاده کردم، بعد هم که فهمیدم خانواده‌اش حدس زده‌اند آدم‌ربایی کار من باشد و شکایت کرده‌اند، او را به خانه یکی از اقوام‌شان بردم و زنگ در را زدم و فرار کردم. سپس به خانه دوستم رفتم و قصد فرار داشتم که دستگیر شدم.

در پی این اعترافات بازپرس زمانی به دلیل وقوع جرم در شهری دیگر، پرونده را به همان شهر شمالی بازگرداند.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید