داستان یک ضرب المثل؛ «مرا چوب قپان خودت کردی» از کجا آمده؟
پان وسیلهای برای اندازهگیری وزن کالاهایی است که حملونقل سختی دارد و در گذشته بسیار مورد استفاده بود.
دوراهی قپان؛ نامی است بهجامانده از احوال تهران قدیم در تقاطع مکان و زمان گذشته. جایی که از یک شغل قدیمی و فراموش شده به نام قپانی حکایت دارد. اگر از خیابان قزوین به سمت میدان شمشیری بروید، درست در تقاطع خیابان امینالملک و آذری به این محل میرسید.
قدیمندیمها بازار کار قپاندارها داغ بود؛ کاروانهای عبوری تهران که به محل قپانی میرسیدند، بارشان که معمولا گندم و برنج بود را روی قپان میگذاشتند تا وزنخالصشان درآید و حواله مهر و موم شده از قپاندار بگیرند. اینکار برای این بود که دادوستد بهراحتی انجام شود و از طرفی حس اعتماد و اطمینان بین تاجران و خریداران کالاها بیشتر شود. قپاندارها حواله مهر و موم شده برای خودشان داشتند که وزن دقیق کالاها را روی آن مینوشتند.
دردسرهای وزن کردن کالاها روی سهپایه
قپان وسیلهای برای اندازهگیری وزن کالاهایی است که حملونقل سختی دارد و در گذشته بسیار مورد استفاده بود. اکنون نمونهای دیگری از این وسیله در سیلوی گندم تهران با عنوان باسکول وجود دارد که کامیونهای حمل گندم و جو از نقاط مختلف کشور روی آن قرار میگیرند و با تفاضل وزن ماشین در نهایت وزن محصول بهدست میآید. و، اما قپان چیست؟
حاج «احمد بختیاری» از کسبه قدیمی خیابان امین الملک که کارکرد قپان را از نزدیک دیده، میگوید: «در واقع قپان، مدرج و روی سه پایه به وسیله زنجیر به میله عمودی متصل میشد و قپاندار وسیله مدرج را با وزنه عقب و جلو میکرد تا وزن بار دقیقا مشخص شود. وقتی وزنه روی علامتی میایستاد و میله افقی بهصورت ٩٠درجه عمود بر هم قرار میگرفت وزن دقیق کالا بهدست میآمد؛ اینکار بهاصطلاح قپان خوانده میشد.»
قپان یک بر ۱۰ و ضرب المثلی که درآمد!
مثلا اگر وزنه خط ۵ را نشان میداد وزن بار ۵٠کیلوگرم بود، به این «قپان یک بر ١٠» هم میگفتند. این قپان بیشتر در انبارهای بزرگ و کاهفروشیها و بنکداریها استفاده میشد. گاهی که حمل سه پایه قپان در خیابانهای تهران سخت بود بهجای سه پایه یک تکه چوب حمل میکردند و وقتی میخواستند باری را وزن کنند ٢نفر چوب قپان را از حلقه بالای میله مدرج میگذراندند و چوب را روی دوش خود قرار میدادند. به عبارتی نقش سه پایه را بازی میکردند. بر همین اساس ضربالمثلی هم بین تهرانیها باب شد و به کسی که مسئولیت خود را بر دوش دیگران میانداخت به طعنه میگفتند: «مرا چوب قپان خودت کردی!»
ایستگاهی که خاطره ساز است
«یعقوب صفاری» نیز که ٧٨ سال عمر کرده، ما را به حالوهوای دوران قدیم میبرد: «در فاصله کمی تا دوراهی قپان، کاروانسرای صفرعلی وجود داشت که معروف بود. یادم هست تا ۳۰ سال قبل در دوراهی قپان، باسکول چند تنی وجود داشت که بار پنبه، جو، گندم و ... کاروانها را اندازهگیری یا به قولی «قپان» میکرد. قپاندار، حوالهای به مدیران کاروانها میدادکه پیش همه اعتبار داشت.».
اما حالا اگر به این محل بیایید دیگر نه از قپان خبری هست و نه از قپاندار و شغل قپانی. تنها چیزی که باقیمانده نامی است که از ۲۰ سال قبل بر روی ایستگاه اتوبوسهای تندرو خط آزادی- خاوران در خیابان قزوین و در تقاطع خیابانهای امین الملک و آذری گذاشتهاند. اینجا ایستگاهی خاطره ساز است برای شهروندان ساکن در جنوب غرب تهران.
منبع: همشهری آنلاین