درس‌هایی از مثنوی معنوی مولانا: «اول ای جان دفع شر موش کن!»

درس‌هایی از مثنوی معنوی مولانا: «اول ای جان دفع شر موش کن!»

نسبت دادن حکایت‌های مولانا به یک مسئله خاص چندان کار ساده‌ای نیست؛ چرا که اشعار او وجوه مختلف داشته و می‌توان برداشت‌های متفاوتی از آن‌ها داشت. در حکایت امروز از مثنوی معنوی مولانا از ما می‌خواهد ابتدا در خودمان تغییراتی به وجود بیاوریم و به نفسمان غالب بشویم.

کد خبر : ۲۴۴۹۴۴
بازدید : ۵۵

فرادید| اوج عرفان مولانا در مثنوی معنوی نشو و نما پیدا می‌کند. این منظومه عظیم که دربردارنده 424 حکایت عرفانی است، علاوه بر زیبایی‌های ادبی و هنری می‌تواند درس‌های بسیار مهمی برای ما داشته باشد.

به گزارش فرادید، مولانا، مثنوی معنوی را بین سال‌های 662 تا 672 و به در خواست یکی از شاگردانش به نام حسام‌الدین حسن چلبی نوشت. مثنوی معنوی در شش دفتر تالیف شده است که مجموع ابیات آن به 25632 بیت می‌رسد. عنوان این کتاب برآمده از قالبی است که مولانا برای بیان عقاید عرفانی خود از آن استفاده کرده است. قالب مثنوی به نوعی از شعر می‌گویند که هر بیت آن دارای قافیه‌ای جداگانه است.

دفتر اول مثنوی

نسبت دادن حکایت‌های مولانا به یک مسئله خاص چندان کار ساده‌ای نیست؛ چرا که اشعار او وجوه مختلف داشته و می‌توان برداشت‌های متفاوتی از آن‌ها داشت. در حکایت امروز از مثنوی معنوی، مولانا از ما می‌خواهد که ابتدا در خودمان تغییراتی به وجود بیاوریم و به نفسمان غالب شویم.

صد هزاران دام و دانه‌ست ای خدا

ما چو مرغان حریص بی‌نوا

دم بدم ما بستهٔ دام نویم

هر یکی گر باز و سیمرغی شویم

می‌رهانی هر دمی ما را و باز

سوی دامی می‌رویم ای بی‌نیاز

ما درین انبار گندم می‌کنیم

گندم جمع آمده گم می‌کنیم

می‌نیندیشیم آخر ما بهوش

کین خلل در گندمست از مکر موش

موش تا انبار ما حفره زدست

وز فنش انبار ما ویران شدست

اول ای جان دفع شر موش کن

وانگهان در جمع گندم جوش کن

بشنو از اخبار آن صدر الصدور

لا صلوة تم الا بالحضور

گر نه موشی دزد در انبار ماست

گندم اعمال چل ساله کجاست

ریزه‌ریزه صدق هر روزه چرا

جمع می‌ناید درین انبار ما

بس ستارهٔ آتش از آهن جهید

وان دل سوزیده پذرفت و کشید

لیک در ظلمت یکی دزدی نهان

می‌نهد انگشت بر استارگان

می‌کُشد استارگان را یک به یک

تا که نفروزد چراغی از فلک

۱
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید