درسهایی از مثنوی معنوی مولانا: «چرا نباید به خشم تن داد؟»

مولانا در حکایتی بسیار زیبا در مورد خشم و شهوات انسانی و تاثیر آنها بر روح و روان انسان، ما را از تن در دادن به این هر دو باز میدارد.
فرادید| اوج عرفان مولانا در مثنوی معنوی نشو و نما پیدا میکند. این منظومه عظیم که دربردارنده 424 حکایت عرفانی است، علاوه بر زیباییهای ادبی و هنری میتواند درسهای بسیار مهمی برای ما داشته باشد.
به گزارش فرادید، مولانا، مثنوی معنوی را بین سالهای 662 تا 672 و به در خواست یکی از شاگردانش به نام حسامالدین حسن چلبی نوشت. مثنوی معنوی در شش دفتر تالیف شده است که مجموع ابیات آن به 25632 بیت میرسد. عنوان این کتاب برآمده از قالبی است که مولانا برای بیان عقاید عرفانی خود از آن استفاده کرده است. قالب مثنوی به نوعی از شعر میگویند که هر بیت آن دارای قافیهای جداگانه است.
دفتر اول مثنوی معنوی
مولانا در حکایتی بسیار زیبا در مورد خشم و شهوات انسانی و تاثیر آنها بر روح و روان انسان، ما را از تن در دادن به این هر دو باز میدارد.
گفت استادْ اَحْوَلی را کَاندَر آ
زو بُرون آر از وِثاق آن شیشه را
گفت اَحوَل: زان دو شیشه من کدام
پیشِ تو آرَم؟ بکُن شرحِ تمام
گفت استاد: آن، دو شیشه نیست، رو
اَحوَلی بگذار و افزونْبین مشو
گفت: ای اُستا، مرا طعنه مزن
گفت اُستا: زان دو، یک را دَر شکن
چون یکی بشکست، هر دو شد ز چشم
مَرد، اَحوَل گردد از مَیلان و خشم
شیشه یک بود و به چشمش دو نمود
چون شکست او شیشه را، دیگر نبود
خشم و شَهوَت مرد را احوَل کند
ز استقامت روح را مُبْدَل کند