سلوکیان در ایران باستان چگونه حکومت کردند؟

سلوکیان در ایران باستان چگونه حکومت کردند؟

در زمان سلوکیان شهرسازی رونق چشمگیری داشت. شهر‌های سلوکی دارای سازمان "پولیس" بود. یعنی مجمع ملی مرکب از افراد متساوی‌الحقوق جامعه، و شورای انتخابی شهر و دادرسان انتخابی. مردم حق داشتند دربارۀ مسائل اجتماعی شهر خود اظهار نظر کنند و در حل آن مسائل مشارکت داشته باشند.

کد خبر : ۱۴۵۱۴۲
بازدید : ۲۰۵۶

پس از شکست داریوش سوم به دست اسکندر مقدونی در سال ۳۳۰ قبل از میلاد مسیح و استقرار دولت یونانیِ سلوکیان، دوران تازه‌ای در تاریخ ایران آغاز شد. امپراتوری سلوکیان ۲۴۹ سال عمر کرد. یعنی از سال ۳۱۲ تا سال ۶۳ قبل از میلاد مسیح.

امپراتوری سلوکی در اوج قدرتش، کشور‌های امروزی ایران، عراق، کویت، افغانستان، سوریه، فلسطین و بخش‌هایی از ترکمنستان و ترکیه را در بر می‌گرفت. اگرچه حکومت سلوکیان روی کاغذ ۲۴۹ سال عمر کرد، ولی وسعت قلمروی آن‌ها طی این مدت، مدام کوچک می‌شد و این ناشی از ضعف روزافزون این امپراتوری در گذر زمان بود.

از آنجا که اسکندر برای خود جانشینی تعیین نکرده بود، پس از مرگش امپراتوری او دچار آشوب‌های فراوان شد و فروپاشید. پس از درگیری‌های طولانی بر سر جانشینی، سرانجام امپراتوری اسکندر سه‌پاره شد و سرزمین‌های آسیایی آن به‌دست یکی از سردارانش به نام سلوکوس افتاد و او سلسلۀ سلوکیان را بنیان گذاشت.

1675583_957

سلوکوس پس از گشودن بین النهرین در سال ٣١٢ پ. م، نفوذ خود را در سراسر منطقۀ خاور نزدیک باستان گسترش داد و مدتی بعد توانست تمام این مناطق را، که پیش‌تر در دست شاهنشاهی هخامنشی و اسکندر مقدونی بود، زیر یک پرچم متحد کند.

امپراتوری سلوکی از مراکز بزرگ تمدن هلنیستی بود. تمدن یا عصر هلنیستی، به دورانی ۳۰۰ ساله گفته می‌شود مابین درگذشت اسکندر تا پدیدآمدن امپراتوری روم. اسکندر مقدونی هفت سال پس از نابودی شاهنشاهی هخامنشی درگذشت. یعنی در سال ۳۲۳ قبل از میلاد مسیح. امپراتوری روم نیز در سال ۲۷ ق. م پدید آمد.

1675582_662

در این دورۀ تاریخی، تأثیر فرهنگی و قدرت یونان در اروپا و آسیا در اوج خود بود، به طوری که ادبیات، هنر، تئاتر، معماری، ریاضیات، فلسفه، موسیقی، اکتشافات و علوم در حال شکوفایی بودند.

در ایران نیز در عصر سلوکیان، آمیزه‌ای از فرهنگ یونانی و فرهنگ ایرانی شکل گرفت، اما چون سلوکیان برخلاف اعراب مهاجم به ایران در پایان عصر ساسانیان، خشونت و تبعیض کمتری در حق ایرانیان روا می‌داشتند، از حیث امحاء فرهنگ ایرانی، تاثیر کمتری نسبت به اعراب داشتند.

در این دوران با اینکه ایرانیان مغلوب یونانیان شده بودند، ولی بسیاری از شئون زندگی و روش معیشتی خود را حفظ کردند. این امر یکسره هم مثبت نبود و تا حدی ناشی از روحیه‌ای منفی در برابر "آورده‌های بیگانگان" بود ولو که آن آورده‌ها مثبت باشند.

رومن گیرشمن (۱۹۷۹-۱۸۹۵)، باستان‌شناس فرانسویِ اوکراینی‌تبار، که عمدتا به آثار باستانی ایران علاقه‌مند بود، در کتاب "ایران از آغاز تا اسلام" نوشته است:

«پس از فتح ایران، از همان ابتدا یونانیان متوجه شدند که ادارۀ این امپراتوری وسیع، بدون استفاده از همکاری ایرانیان بسیار مشکل خواهد بود. به همین دلیل، بسیاری از سازمان‌های اداری و شاهنشاهی ایران را به حال سابق خود گذاردند. عدۀ زیادی از امرا و شاهزادگان و رؤسای ایرانی در مشاغل سابق خود باقی ماندند. خود اسکندر و فرماندهان وی شیوۀ زندگی و زرق و برق دستگاه حکومت هخامنشی را تقلید کردند. گروه زیادی از ایرانیان از راه ازدواج با یونانیان پیوند فامیلی و خانوادگی استوار کردند.»

آلفرد فن گوتشیمد (۱۸۸۷-۱۸۳۵)، مورخ و شرق شناس آلمانی نیز در کتاب "تاریخ ایران و کشور‌های همجوار" نوشته است:

«{امپراتوری} سلوکیان از لحاظ اداری به ساتراپ‌نشین‌های مختلف تقسیم می‌شد و حکام منصوب از طرف شاه، که استراتژ خوانده می‌شدند، در رأس آن {ساتراپ‌ها یا ایالت‌ها} قرار داشتند. محققین ۷۲ ساتراپ‌نشین را در این دوران حدس می‌زنند.»

استراتژ در واقع حاکم نظامی ایالت‌ها بود. در یونان قدیم به سرداران سپاه "استراتژ" گفته می‌شد. در امپراتوری هخامنشیان، ساتراپ به معنای فرماندار یا استاندار بود و در کنار هر ساتراپ یک فرمانده نظامی هم حضور داشت. حضور فرمانده نظامی در کنار ساتراپ، دلیلش این بود که ساتراپ هوس مستقل شدن به سرش نزند و از دستورات شاهنشاه هخامنشی تمرد نکند.

1675584_895

در واقع فرمانده نظامی از شاهنشاه هخامنشی تبعیت می‌کرد و ساتراپ، نوعی شاه منطقه‌ای بود که نیروی نظامی‌اش تحت امر خودش نبود مگر برای سر و سامان دادن به امور داخلی ایالت.

اینکه در امپراتوری سلوکیان، استراتژ یا حاکم نظامی در رأس ساتراپ‌نشین قرار داشت، دلیلش این بود که استراتژ گماشته‌ای خودی و مورد اطمینان امپراتور سلوکی بود؛ بنابراین حاکم هر ایالت، برخلاف دوران هخامنشیان، فردی نظامی بود.

مورخان دیگری در نقد گوتشمید نوشته‌اند که امپراتوری سلوکیان حداکثر ۲۸ ساتراپ‌نشین داشته. به هر حال هر ساتراپ‌نشین به واحد‌های کوچکتری به نام آپارخی تقسیم می‌شد. آپارخی‌ها خود به واحد‌هایی به نام هیپارخی تقسیم می‌شدند و هیپارخی‌ها به بخش‌های کوچکتری به نام استانما. استانما در آغاز ایستگاه‌های پستی هخامنشیان بود که بعد‌ها به صورت کوچک‌ترین واحد اداری درآمد.

هر ساتراپ‌نشین پایگاهی داشت که مقرّ استراتژ و ادارات مرکزی بود؛ اداراتی از قبیل خزانه و بایگانی شاهی، که شعبه‌هایی از آن‌ها در تمام شهر‌های ساتراپ‌نشین وجود داشت.

در هر ساتراپ‌نشین قدرت نظامی و اداری در دست استراتژ بود و امور مالی توسط مأموری که اکونوم خوانده می‌شد و مستقیما زیر نظر شاه بود، اداره می‌شد.

1675585_835

اراضی امپراتوری سلوکیان نیز به دو دستۀ اراضی شاهی و اراضی شهری تقسیم می‌شد. اراضی شاهی بسیار وسیع بود و بیشتر زمین‌های کشاورزی را شامل می‌شد. نیمی از اراضی کشاورزی شاهی را روستاییان کشت می‌کردند و ملزم بودند که مالیات ارضی نقدی یا جنسی به پادشاه پرداخت کنند.

در اراضی شاهی، کلنی‌های نظامی مستقر می‌شدند. افراد این کلنی‌ها قطعات زمین یا سهمیه‌هایی ارضی، که "کلر" خوانده می‌شدند، دریافت می‌کردند و موظف بودند که خدمات نظامی انجام دهند. از این نوع افراد، فالانژ‌ها پدید می‌آمدند که اساس ارتش سلوکیان را تشکیل می‌دادند.

کلنی (colony) در زیست‌شناسی به خوشه‌ای از سلول‌های یکسان گفته می‌شود که چنان ارتباط تنگاتنگی با هم دارند که نمی‌توان آن‌ها را ارگانیسم انفرادی محسوب کرد. در کلنی‌های نظامی نیز فالانژ‌هایی پرورده می‌شد که در واقع فاقد فردیت بودند و مهم این بود که حضورشان در کنار یکدیگر، یک واحد نظامی را تشکیل می‌داد.

به شکل عینی‌تر، باید گفت که فالانژ نام نیروی جنگجویی بود که در یونان باستان و سپس در میان مقدونیان در جنگ‌ها به کار گرفته می‌شد. فالانژ‌ها پیاده‌نظام‌هایی سنگین‌اسلحه بودند که از نیزه، زوبین و جنگ‌افزار‌هایی همانند آن بهره می‌بردند و از شیوهٔ آرایش رزمی فالانژ که آرایشی مستطیل‌گونه بود پیروی می‌کردند.

1675586_765

در امپراتوری سلوکیان، عایدات خزانه را تنها درآمد سالیانۀ اراضی تشکیل نمی‌داد بلکه انواع عوارض و مالیات‌های دیگر نیز تحت عنوان کلنی (مالیات‌های شاهی) از مردم اخذ می‌شد که رقم آن‌ها در سراسر امپراتوری سلوکیان یکسان بود.

بعضی از این مالیات‌ها عبارت بودند از: باج، مالیات نمک، مالیات سرانه، مالیاتی برای بردگان، عوارض گمرکی، مالیات بر معاملات. مالیات‌های دسته‌جمعی نیز متداول بود که به "فوروس" می‌گفتند.

در زمان سلوکیان شهرسازی رونق چشمگیری داشت. شهر‌های سلوکی دارای سازمان "پولیس" بود. یعنی مجمع ملی مرکب از افراد متساوی‌الحقوق جامعه، و شورای انتخابی شهر و دادرسان انتخابی. مردم حق داشتند دربارۀ مسائل اجتماعی شهر خود اظهار نظر کنند و در حل آن مسائل مشارکت داشته باشند.

این‌ها اثرات نیکوی ورود فرهنگ هلنیستی به ایران بودند؛ فرهنگی که شیوه‌های دموکراتیک یونانی را وارد جامعۀ ایران کرد، ولی متاسفانه، این شیوه‌ها در ایران چنانکه باید نهادینه نشدند. البته مجلس مِهِستان در عصر اشکانیان، در تداوم همین رویۀ دموکراتیک نوظهور شکل گرفت.

مجلس مهستان در واقع پارلمان دوران اشکانیان بود که پادشاه را انتخاب می‌کرد. اشکانیان ۴۷۱ حکومت کردند و مجلس مهستان ۷۴ سال پس از آغاز حکمرانی‌شان شکل گرفت. در واقع این مجلس به مدت ۳۹۷ سال در ایران عصر اشکانی فعال بود.

1675587_360

تداوم فعالیت این مجلس و انتخابی بودن پادشاه، می‌توانست سنت تاریخیِ دموکراتیکی را در ایران پدید آورد، ولی مهستان که در سال ۱۷۳ پیش از میلاد تاسیس شده بود، در سال ۲۲۴ میلادی با روی کار آمدن ساسانیان منحل شد.

نیک اگر بنگریم، مابین دوران هخامنشیان و ساسانیان، که پادشاه به شکلی غیردموکراتیک و صرفا بر اساس حسب و نسب یا تبار افراد انتخاب می‌شد، در دورۀ اشکانیان سنتی دموکراتیک در انتخاب پادشاه ایران شکل گرفت که پایه‌هایش در دورۀ سلوکیان گذاشته شده بود.

البته در دوران هخامنشیان نیز، گاهی که هیچ فرزند پسری از پادشاه باقی نمانده بود، بزرگان به ناچار یکی از سرداران او را به پادشاهی اننتخاب می‌کردند، ولی این انتخاب محصول اضطرار بود نه یک قاعدۀ سیاسی.

هر چه بود، دستاورد نیکوی حکومت یونانی سلوکیان در تاریخ ما ایرانیان ماندگار نشد و همین یکی از دلایل تکرار و بازتولید استبداد در تاریخ سیاسی ایران‌زمین بوده. پادشاهانی که امروزه محبوب ایرانیان هستند، در واقع مستبدان یا حاکمان غیردموکراتی هستند که صرفا کارآمد بودند.

از بین رفتن سنت سیاسی سلوکیان و اشکانیان، موجب شده که انسان ایرانی در طول تاریخ ذهنیت استبدادزده‌ای پیدا کند و به طور کلی، به قول همایون کاتوزیان، دموکراسی سیستم غریبی برای ایرانیان باشد.

دربارۀ پولیس‌های سلوکی باید گفت که خودمختاری آن‌ها کامل نبود و از حدود امور داخلی شهر فراتر نمی‌رفت. بسیاری از شهر‌ها علاوه بر مقامات انتخابی، "اپیستات" نیز داشتند که بنا بر قاعدۀ عمومی، از اهل محل و اعیان شهر‌ها تشکیل می‌شد. اپیستات همان شورای انتخابی شهر بود که پیشتر به آن اشاره کردیم.

دربارۀ شهر‌های دوران سلوکیان در مقالۀ دیگری بیشتر توضیح می‌دهیم، ولی شاید یکی از دلایل مقاومت فرهنگی ایرانیان در برابر "آورده‌های مثبت سلوکیان"، این بوده باشد که پولیس‌ها عمدتا شهر‌هایی بودند متشکل از مهاجران غیرایرانی.

به هر حال در دوران امپراتوری سلوکیان، استقلال سیاسی ایران از بین رفت، ولی در عوض ارزش‌های نوین اقتصادی و اجتماعی هم در ایران ترویج شد؛ ارزش‌هایی که ناشی از تمدن دریایی و بازرگانی یونانی بود.

شاید ناتوانی ایرانیان در جذب این ارزش‌ها، صرفا ناشی از مقاومت فرهنگی آن‌ها در برابر نیروی خارجی حاکم‌شده بر ایران نبود، بلکه جغرافیای خشک و کویری ایران نیز جزو موانع جذب ارزش‌های برآمده از تمدن دریایی یونان بود. به هر حال با ضعیف شدن قدرت مرکزی سلوکیان و تقویت اقوام محلی در شرق ایران، جامعۀ ایران تدریجا از ارزش‌های بازرگانی و دریایی تمدن یونانی فاصله گرفت.

گفتیم که شهرسازی در دورۀ سلوکیان رونق چشمگیری داشت. یکی از دلایل این امر، این بود که سلوکیان متوجه شدند که اسکان اقوام مهاجر، نیازمند احداث شهر‌های تازه است؛ شهر‌هایی که در قیاس با شهر‌های قدیمی، توانایی بیشتری برای جذب فرهنگ هلنی داشته باشند.

سلوکیان در کنار دجله چندین شهر تاسیس کردند. توسعۀ شهرسازی در ناحیۀ سوریه و بین‌النهرین بیش از سایر نواحی بود. در فلات ایران نیز در نواحی کرمانشاه و همدان و بروجرد و نهاوند شهر‌های تازه بوجود آمدند. در کنار خلیج فارس نیز چندین بندر و شهر تازه احداث شد.

با ظهور شهر‌های جدید، بعضی از مراکز تمدن قدیمی نظیر بابِل وشاهراه‌های فینیقی و سوری دچار انحطاط شدند. در امپراتوری سلوکیان مراکز تازه جمعیت با اصول شهرسازی جدید بنا می‌گردید که همین شهر‌ها بعد‌ها مبنای ایجاد شهر‌های رومی شدند.

در این شهر‌ها با استفاده از آزادی نسبی و توسعۀ تجارت، طبقۀ بازرگانان شهری بوجود آمد. در واقع در شهر‌های نوپدید ایران در عصر سلوکیان، نوعی بورژوازی اولیه و سرمایه‌داری محدود شکل گرفت. علاوه بر داد و ستد و تجارت، بسیاری از سرمایه‌داران، ساختمان‌های چندطبقه برای فروش یا اجاره می‌ساختند.

غیر از شهرسازی، اقدامات مهمی هم در زمینۀ توسعۀ جاده‌ها و راه‌های ارتباطی انجام شد. کوشش در راه مرتبط ساختن نواحی مختلف امپراتوری، از همان زمان اسکندر آغاز شده بود. البته کارنامۀ هخامنشیان نیز از این نظر درخور توجه بود و مقدونیان و سلوکیان در حقیقت اقدامات شاهان هخامنشی را در این زمینه دنبال کردند.

این عوامل که ناشی از اقتصاد تجاری و دریایی و بوجود آمدن نوعی اقتصاد جهانی در آن دوران بود، تاثیر چشمگیری در توسعۀ تجارت و تسهیل داد و ستد داشت. ریچاد فرای (۲۰۱۴-۱۹۲۰)، شرق‌شناس و ایران‌شناس برجسته، در کتاب "میراث باستانی ایران" دربارۀ شهرنشینی سلوکیان نوشته است:

«شهر‌ها دارای زمین و املاکی بود که روستاییان در آن محل‌ها سکونت داشتند و به کار کشاورزی مشغول و بدان املاک وابسته بودند. روستاییان، گاه از سعۀ صدر جوامع شهری استفاده می‌کردند و به توسعۀ اجتماعات خود پرداخته و به صورت دهکده‌هایی که نوعی استقلال داخلی داشتند، درمی‌آمدند... چنانکه از فهرست شهر‌های پی‌افکنده به دست سلوکیان برمی‌آید، ایشان بیشتر در پی نگاهداری راه‌های ارتباطی و بازرگانی با جا‌های دوردست مشرق و باختر بودند؛ و شهرهایی، چون نهاوند در هکمتانه (همدان) و {نیز شهر‌هایی چون} بیستون و سایر نقاط دیگر بر سر راه سلوکیه، شواهدی بر حکومت سلوکیان می‌باشند.»

سلوکیه در دوران سلوکیان، یکی از بزرگ‌ترین شهر‌های جهان بود که در منطقۀ میان‌رودان در کرانۀ غربی رود دجله قرار داشت. سلوکیه در موقعیت فعلی استان بغداد قرار داشت و در سال ۳۰۵ پیش از میلاد، به دستور سلوکوس یکم احداث شد و بعد‌ها در عصر سلوکیان، بسیار توسعه یافت و به شهری کم‌نظیر و چشمگیر در جهانِ قبل از میلاد مسیح تبدیل شد.

در دوران ۲۴۹ سالۀ امپراتوری سلوکیان، ۳۰ پادشاه بر ایران حکومت کردند که نخستین آن‌ها سلوکوس یکم بود که در سال ۳۱۲ پیش از میلاد به قدرت رسید و آخرین آن‌ها فیلیپ دوم سلوکی بود که در سال ۶۳ پیش از میلاد مسیح از قدرت ساقط شد. در این میان، دو زن به نام‌های کلئوپاترای اول و دوم نیز به عنوان ملکه و نایب‌السلطنه حکومت کردند. همچنین دیمتریوس دوم نیز دو بار به پادشاهی رسید.

مابین دو پادشاهیِ دیمتریوس دوم، آنتوخیوس هفتم در فاصلۀ ۱۳۹ تا ۱۲۹ قبل از میلاد به قدرت رسید. او را آخرین شاه سلوکیان به معنای واقعی کلمه می‌دانند. به این اعتبار، می‌توان ۶۶ سال از دوران امپراتوری سلوکیان را منها کرد و عمر واقعی این امپراتوری را ۱۸۳ سال در نظر گرفت. آن ۶۶ سال در واقع دوران تقلای بازماندگان سلوکیان در برابر اشکانیانی بود که در حال قدرت گرفتن روزافزون و تسلط یافتن بر سراسر ایران و سایر نقاط تحت حکمرانی سلوکیان بودند.

منبع: عصر ایران

۳
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید