وزیر خارجه آمد؛ بعضی مزخرفات گفتیم و شنیدیم!

وزیر خارجه آمد؛ بعضی مزخرفات گفتیم و شنیدیم!

ناصرالدین شاه به نوشتن خاطرات روزانۀ خود اهتمامی جدی داشت. خود او نام یادداشت‌هایش را «روزنامه» گذاشته بود؛ این روزنامه‌ها جزئیاتی بسیار جالب و خواندنی از کارها و احوالات روزمرۀ شاه و درباریانش را در اختیار ما می‌گذارند.

کد خبر : ۱۸۴۴۷۹
بازدید : ۵۹۸

فرادید| آنچه در اینجا می‌خوانید، گزیده‌ای از یادداشت روزانۀ شاه در روز سه‌شنبه چهارم محرم سال 1306 قمری برابر با 20 شهریور سال 1267 شمسی است؛ یعنی حدود 135 سال قبل.

به گزارش فرادید؛ در این یادداشت به برخی از امور روزمرۀ شاه از قبیل استحمام و ملاقات با درباریان و همینطور تماشای تعزیه اشاره شده است.

از خواب برخاسته رفتم حمام . . . سر و تن‌شوری مختصری کردیم، حمام هم گرم بود زود آمدیم بیرون . . . بعد نایب‌السلطنه، نظام‌الملک، اقبال‌السلطنه و جلیل خان را خواسته بودیم برای ذخیرۀ ولایات؛ حرف زیاد زدیم، چانه‌مان درد گرفت و عرق کردیم. بعد از ناهار نشستیم، کاغذهای وزارت خارجه را آوردند بنا کردیم به خواندن. خیلی کاغذ زیاد و مطالب تو در تو داشت.

بعد هم وزیر خارجه خودش آمد نشست. بعضی مزخرفات گفتیم و شنیدیم. در این بین هوا ابر شد، باد گردآلود بسیار کثیفِ سختِ تندِ بدی آمد، الحمدلله به چادر تکیه آسیبی نرساند . . .

شب را شام خورده آمدیم تکیه . . . چراغان زیادی کرده بودند. مهتاب هم بود و باصفا. جمعیت زنانه هم به قدر سه هزار نفر بودند. تعزیه‌اش هم خوب بود. اما آخرش باد آمد و چراغ‌ها را خاموش کرد. ساعت شش تعزیه تمام شد، رفتیم اندرون بخوابیم. توی اتاق گرم بود نمی‌شد خوابید، توی حیاط سرد بود. بالاخره توی حیاط خوابیدم.

۱
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید