تعزیهخوانی «یزید قجر» و پیدا شدن گنج در املاک انیسالسلطنه
ناصرالدین شاه به نوشتن خاطرات روزانۀ خود اهتمامی جدی داشت. خود او نام یادداشتهایش را «روزنامه» گذاشته بود؛ این روزنامهها جزئیاتی بسیار جالب و خواندنی از کارها و احوالات روزمرۀ شاه و درباریانش را در اختیار ما میگذارند.
فرادید| خاطرهای که در اینجا میخوانید، بخشی از یادداشت روزانۀ شاه در اول محرم سال 1306 قمری برابر با 17 شهریور سال 1267 شمسی است؛ یعنی حدود 135 سال قبل.
به گزارش فرادید؛ در این یادداشت به مراسم مختلفی که به مناسبت آغاز ماه محرم برگزار شده بود اشاره شده. بخشی از این مراسم حضور دستهجات مختلف سینهزنی و از جملۀ آنها دستۀ «عربهای دروغی» بوده است؛ یعنی گروهی که به صورت نمایشی خودشان را عرب جلوه میدادند. همچنین به پیدا شدن آثار باستانی ارزشمند در املاک یکی از همسران شاه نیز اشاره شده است.
. . . تکیه را مثل هر سال در کمالِ خوبی بستهاند . . . هوا بد نیست، وسط است . . . با وجودی که روز اول است، زن و مرد زیادی جمع شدهاند . . . آقا سید ابوطالب روضه میخواند . . .
شیخ غضیب که در لنگه یاغی شده بود، او را گرفته بودند در بوشهر محبوس بود. این روزها که صمصامالملک از فارس به تهران میآمد، شیخ را هم با خود آورده است. در آبدارخانه حبس محترم است. امروز آمده در سقاخانه نشسته. جوان عرب سیاهچردهای است . . . زنبورکچیها آمدند سینه زدند. دسته سینهزنهای عرب دروغی هم آمدند. شیخ غضیب تعجب میکرد که همچو عربها کجا هستند.
امروز هم تعزیه وفات پیغمبر [ص] را درآوردهاند. تعزیهخوانهای معمولی همهساله هستند؛ یزید قجر، امامخوان، برزو . . .
در ده هزار جریب تیول انیسالسلطنه تپه را سیل برده، میگفتند بعضی اسبابهای طلا و نقره بیرون آمده است. امینالسلطنه آدم مخصوص آن جا فرستاده است که اسبابها را بیاورد . . . چهار پارچه از آن اسبابها را که آدمِ امینالسلطنه فرستاده بود به حضور آوردند. یک جام، یک سینی، یک گلدان و یک آفتابه نقره بود. نقره بسیار خوبی داشت. دور سینی و گلدان و ظروف را هم به خط کوفی نوشتهاند. زرگری این ظروف هم کار زرگریهای عرب است. معلوم است که وقتی عرب بر مازندران مسلط بوده اینها را در آن تپه خاک کردهاند. باز هم اسباب طلا و نقره بیرون آمده که آدمِ امینالسلطنه خواهد آورد.