( تصاویر) وایکینگ ها چه کسانی بودند؟
وایکینگها دستهای از ژرمنهای بیباک و جنگجو بودند که در بین سالهای ۷۹۳ تا ۱۰۵۰ میلادی، نقش پررنگی در تاریخ اروپا ایفا کردند.
از اواخر قرن هشتم تا یازدهم میلادی، مردمانی در جنوب اسکاندیناوی زندگی میکردند که با نام «وایکینگها» در تاریخ ماندگار شدهاند و کشورهای نروژ، سوئد و دانمارک قلمروی آنان بود. با اینکه اطلاعات معتبر زیادی از وایکینگها در دست نیست، اندک اطلاعات موجود، حقایق شگفتانگیزی را از زندگی این قوم برملا میکند.
وایکینگها که در اذهان عموم بهعنوان جنگجویانی دریانورد شناخته میشوند، بازرگانانی ماهر و کشاورزان و صنعتگرانی زبردست بودند. آنچه مطالعه تاریخ این قوم را جالبتوجه میکند، تفاوت سبک زندگی آنها با تصویری است که اغلب ما بهعنوان غارتگرانی سنگدل و جنگجویانی خشن، از آنها در ذهن داریم. در این مقاله به معرفی تاریخچه وایکینگها، سبک زندگی، دستاوردها و نقش پررنگ آنان در تاریخ اروپا میپردازیم.
وایکینگ ها چه کسانی بودند؟
منبع عکس: marca
وایکینگ (Viking) نامی است که امروزه به قومی از مردمان نورس گفته میشود که در جنوب اسکاندیناوی سکونت داشتند و ژرمنها از اجداد آنان بودند. وایکینگها اواخر قرن هشتم میلادی، زادگاه خود را ترک و به قصد سکونت در سرزمینهای دیگر، راهی سفرهای دریایی شدند. آنها به زبان نورس باستان صحبت میکردند و با سلاحهای سادهای همچون شمشیر، نیزه و تبر میجنگیدند. این افراد در کشتیسازی خبره بودند؛ این کشتیها سبک بودند و دریانوردان بهراحتی میتوانستند آنها را حمل کنند؛ کشتیهایی کمعمق که میشد در یک رودخانه یا دریاچه انداخت، به آسانی از آب خارج کرد و تا رودخانه یا دریاچه بعدی روی زمین کشید.
ثروت حاصل از غنایم جنگی و مهارت بالای وایکینگها در کشتیسازی به آنان کمک کرد تا به مرور قلمروی خود را گشترش دهند؛ تا جایی که در اواخر دوران خود توانستند حتی به بخشهایی از آسیا نیز دست یابند. جامعه وایکینگها نظام مدنی پیچیدهای داشت و قوانین خاصی در آن اجرا میشد. اغلب وایکینگها تا سالهای پایانی قرونوسطا در روستا زندگی میکردند و عمدتا کشاورز بودند. این مردم در کنار کشاورزی، به ساخت و دادوستد زیورآلات ظریف نیز مشغول بودند.
درباره وایکینگ ها
منبع عکس: reddit
وایکینگها دریانوردان خبرهای بودند که از مسیرهای دریایی به تجارت با اروپای شمالی میپرداختند. این قوم فرهنگ و تمدن ویژهای داشتند و سنتهای هنری متمایزی را ایجاد کردند. وایکینگها در طول سدههای هشتم تا دوازدهم میلادی با الهام گرفتن از حیوانات، جانوران خزنده و حتی گیاهان، طرحهای زیبا و درهمتنیدهای روی چوب و سنگ حک میکردند و با بهرهگیری از همین طراحیها، زیورآلاتی مانند سنجاق سینه، گردنآویز، بازوبند و گوشواره نیز میساختند.
وایکینگها به اکتشاف در اقیانوس اطلس شمالی پرداختند و به سرزمینهای دوردستی همچون کانادا دست یافتند. تاریخ و تمدن وایکینگها بسیار پیچیدهتر از آن است که اغلب ما میدانیم؛ در ادامه شیوه زندگی این مردم را با دقت بیشتری بررسی میکنیم.
خانه وایکینگها
اغلب خانههایی که از وایکینگها بهجای مانده در روستاهای باستانی واقع شدهاند. پلان این خانهها بهشکل مستطیلهای کشیدهای بود و دیوارهای منحنی (مانند کشتی) داشت. طول این خانهها گاهی تا ۲۰ متر نیز میرسید و برای ساختن آنها اغلب از چوب استفاده میشد. وایکینگها برای ساختن سقف شیروانی خانههای خود از کاهگل و چوب استفاده میکردند. این خانهها پنجره و دودکش نداشتند؛ بنابراین افراد روی سقف یک سوراخ ایجاد میکردند تا دود آتش از آن خارج شود.
تغذیه وایکینگها
وایکینگها در فصل تابستان از محصولات کشاورزی خود استفاده میکردند و در زمستان به شکار میرفتند. غذای اصلی آنها ماهی بود و مواد پروتئینی بخش عمده سبد غذایی آنان را تشکیل میداد. وایکینگها سبزیجات، لبنیات و نان نیز استفاده میکردند و بهدلیل برخورداری از تغذیه مناسب، افرادی قدبلند، تنومند و درشتاندام بودند.
پوشاک وایکینگها
منبع عکس: flickr | عکاس: Charlesanne Rabensburg
وایکینگها از چرم، پشم و کتان برای تولید لباسهای خود استفاده میکردند. لباس اصلی مردان معمولا تونیک، شلوار و کمربند و کفش چرمی بود. زنان نیز پیراهنهای بنددار میپوشیدند و گاهی از کمربند، شنل یا روپوش استفاده میکردند. خانمهای قبیله که در بافندگی تبحر داشتند، این لباسها را آماده میکردند. البته یافتههایی وجود دارند که نشان میدهند طبقه اشراف وایکینگها، لباسهای وارداتی نیز داشتند.
لباسهایی که مهاجمان وایکینگ در میدان جنگ میپوشیدند، با توجه به طبقه اجتماعی آنها متفاوت بود. طبقه اشراف و ثروتمندان زرههای فلزی میپوشیدند که از صفحات آهنی ساخته شده بود؛ اما وایکینگهایی که از طبقه ضعیف اجتماع بودند، بدن خود را با چند لایه لباس زخیم میپوشاندند تا در طول جنگ از خود محافظت کنند. جالب است بدانید معدود کلاهخودهای کشف شده از وایکینگها مانند خودهای جنگی دیگر ممالک آن روزگار بودند و شاخ نداشتند! باستانشناسان عقیده دارند افسانه شاخدار بودن کلاهخودهای این قبیله، از این واقعیت ریشه گرفته است که آنها را با شیاطین و اهریمنان برابر میدانستند.
آیین وایکینگها
وایکینگها در ابتدا غیرمسیحی و یکی از اقوام بتپرست نورس بودند که از آیین چندخدایی نورس باستان (Old Norse Paganism) پیروی میکردند. در این آیین که امروزه به نام «اساطیر نوردیک» یا «اساطیر اسکاندیناوی» از آن یاد میشود، بزرگترین و قدرتمندترین خدا «ادین» (Odin) نام داشت که با به خدمت گرفتن دختران جنگاوری به نام «والکریها» (Valkyries)، جنگجویان را قبض روح میکرد. جنگاوران وایکینگ معتقد بودند اگر در میدان جنگ کشته شوند، به «والهالا» (Valhalla) یا همان تالار ادین خواهند رفت.
آیین تدفین وایکینگها از مراسم تدفین نورس تبعیت میکرد؛ دستهای از وایکینگها مردههای خود را دفن میکردند و گروهی دیگر آنها را میسوزاندند؛ شواهد حاکی از آن است که وایکینگها افراد عالیرتبه را با یک کشتی در دریا رها کرده و آن را به آتش میکشیدند. نکته مشترک در انواع آیین تدفین، این بود که در کنار اجساد، لوازم با ارزشی همچون زیورآلات و لباسهای گرانقیمت نیز قرار میدادند تا مردگان بتوانند در عالم دیگر از آنها استفاده کنند.
حدود سال ۱۰۰۰ میلادی، وایکینگها به مسیحیت روی آوردند و باورهای باستانی آنان بهتدریج از بین رفت؛ آنها در گذر زمان، کلیساهاس زیادی ساختند و صلیبهای منقش و کتابهای خطی ارزشمندی از خود باقی گذاشتند.
جامعه و قوانین وایکینگها
وایکینگها جامعهای با طبقات اجتماعی مختلف داشتند. والاترین طبقه، پادشاه بود و در جایگاه بعدی اشرافزادهها یا «جارل» (Jarl) قرار داشتند. جارلها ثروتمندانی بودند که تجارت میکردند و برده و زمین کشاورزی داشتند. طبقه سوم جامعه، بهنوعی طبقه متوسط محسوب میشد؛ افرادی که در این دسته قرار میگرفتند، «کارل» (Karl) نام داشتند. کارلها به کارهایی مانند کشاورزی، ماهیگیری و ساخت صنایع دستی میپرداختند و از این طریق زندگی خود را میگذراندند. پایینترین و پستترین طبقه جامعه وایکینگها فقیرانی بودند که بهعنوان کارگر یا برده ثروتمندان به کار گرفته میشدند. اگر یکی از این افراد که «ترال» (thrall) نامیده میشدند، دستورات ارباب خود را بهدرستی انجام نمیداد، حکم مرگ خود را امضا کرده بود.
زنان وایکینگ
زنان وایکینگ از حقوقی برخوردار بودند که در مقایسه با وضعیت زندگی و حقوق زنان دیگر جوامع همعصر خود، بسیار پیشرو و آزاد تلقی میشد؛ حقوقی که امروزه نیز ایدئال بسیاری از تشکلهای فمینیستی است. آنها از همسر فوت شده خود ارث میبردند؛ حق طلاق داشتند؛ خودشان در خصوص روش زندگیشان تصمیمگیرنده بودند؛ میتوانستند به فرمانروایی برسند یا بهعنوان یک جنگجو در نبرد شرکت کنند. در زمان جنگ و در نبود مردان، وظیفه زنان وایکینگ بود که برای تهیه غذا به شکار بروند و از روستای خود محافظت کنند. در حضور مردان نیز دامداری، دوختن لباس و پختن غذا بر عهده خانمها بود.
حمله وایکینگها از کجا و چه زمانی شروع شد؟
منبع عکس: nationalgeographic
وایکینگها نخستین بار در سال ۷۹۳ میلادی، جنوب اسکاندیناوی را ترک و به صومعه «لیندیسفارن» (Lindisfarne) در ساحل شمال شرقی انگلستان حمله کردند. این صومعه به غارت رفت و بسیاری از راهبان آن کشته شدند. جنگجویان وایکینگ صومعهها، روستاها و مناطق کم دفاع را برای نخستین حملات خود انتخاب کردند تا بتوانند به آسانی اموال آنان را چپاول کنند. آنها راهبان را کشتند و صلیبها، جامها و جلد نقرهای و طلایی کتابها را دزدیدند.
تمرکز این قوم بر صومعهها سبب شد، نویسندگان آن دوران که همه از راهبان و مسیحیان تندرو بودند، آنها را ضد مسیحیت معرفی کنند. این نویسندهها بلاهایی که وایکینگها بر سرشان آورده بودند را با جزئیات به تصویر کشیدند و حتی در آن اغراق نیز کردند. آنها سعی داشتند این قوم را دشمن خدا و همکار شیطان معرفی کنند و همین کار در نهایت وایکینگها را بهعنوان قبیلهای وحشی و سنگدل در تاریخ ماندگار کرد.
اسناد تاریخی بهدستآمده، نشان میدهد که وایکینگها ضد مسیحیت نبودند و تنها دلیل حمله آنها به صومعهها، داشتن شانس پیروزی بیشتر بود؛ اغلب صومعهها سیستم دفاعی نداشتند و گنجینه عظیمی از هدایای افراد محلی را در خود جای داده بودند.
محل سکونت وایکینگها کجا بود؟
منبع عکس: ویکیپدیا
وایکینگها مردمانی جنگاور از منطقه اسکاندیناوی بودند که در اواخر قرن هشتم میلادی به ساحل شمال غرب اروپا یورش بردند. افزایش جمعیت، آبوهوای نامناسب و کمبود منابع غذایی، باعث شد این قوم وطن خود را (شامل کشورهای دانمارک، سوئد و نروژ امروزی) ترک کنند و به مناطق اطراف بتازند. وایکینگها که از مسیرهای دریایی و آبراهها برای حمله به دشمنان خود استفاده میکردند سرانجام به اکتشاف در اقیانوس اطلس شمالی پرداختند. در سال ۸۷۰ میلادی وایکینگهای نروژی، ایسلند را کشف کردند و جمعیتشان تا سال ۹۳۰ میلادی به بیش از ۱۰٬۰۰۰ نفر رسید. آنها همچنین حدود سال ۹۸۴ میلادی و در حالی که در طوفان گم شده بودند، گرینلند را یافتند. وایکینگها بهمدت ۴۰۰ سال در این سرزمین زندگی کردند و بهتدریج از تعداد آنان کاسته شد. سال ۹۸۶ میلادی زمانی بود که گروه دیگری از وایکینگها گرفتار طوفان شدند و راه خود را گم کردند. این گروه که بهسمت سواحل غربی گرینلند رانده شده بودند، از آمریکای شمالی سر درآوردند.
معروف ترین وایکینگ که بود؟
منبع عکس: artstation
وایکینگها در روزگار خود به بزرگترین کابوس مردم اروپا تبدیل شدند. در این میان، افرادی بودند که داستان وحشیگری آنها حتی در میان خود وایکینگها نیز دهان به دهان میچرخید و موجب حیرت آنان میشد. در ادامه با چند نفر از معروفترین جنگجویان وایکینگ آشنا خواهیم شد.
گونار هموندارسون
«گونار هموندارسون» (Gunnar Hamundarson) یکی از بزرگترین جنگاوران وایکینگ بود که میتوانست با هر دو دست خود شمشیر بزند. بر اساس روایات، او بهقدری در نبرد مهارت داشت که با وجود وسایل و تجهیزات سنگین جنگی، شمشیرهای خود را با سرعتی باورنکردنی تکان میداد. تبحر گونار در شمشیرزنی موجب شهرت او در بین وایکینگها و حتی دشمنان آنها شد.
اریک سرخ
«اریک سرخ» یا «اریک قرمز» (Erik the Red) یکی از رهبران بزرگ و جنگجویان خونخوار وایکینگها بود که حدود پانصد سال پیش از کریستف کلمب، قدم در آمریکای شمالی گذاشت. او که به جرم قتل از نروژ تبعید شده بود، به مناطق دیگری از اسکاندیناوی سفر کرد و کمی بعد، دومین قتل خود را انجام داد و این بار به ایسلند تبعید شد؛ اما اریک که از کشتن لذت میبرد و به آن عادت کرده بود، در ایسلند هم سه نفر دیگر را به قتل رساند و این بار تصمیم بر آن شد که او را به یک قایق تبعید کنند تا دوران محکومیت خود را روی دریا بگذراند. با اتفاقاتی که پیش روی اریک قرار گرفت، او موفق به کشف گرینلند شد. اریک سرخ زندگی جدیدی در این سرزمین آغاز کرد؛ خود را پادشاه گرینلند نامید، در آنجا صاحب چهار فرزند شد و در پایان عمر خود، تاج و تختش را به پسرانش واگذار کرد.
رگنار لاثبروک
«رگنار لاثبروک» (Ragnar Lothbrok) یکی دیگر از جنگجویان و رهبران بزرگ وایکینگ بود که او را از مهمترین عوامل ترس و وحشت ملت اروپا میدانند. او در ۱۵ سالگی تنها برای جلب توجه یک زن، لباسی از پوست مارهای سمی دوخت و پیشکش وی کرد. رگنار از همان سن کم در جنگهای مختلف شرکت و اموال قربانیان را چپاول میکرد.
آیوار بیاستخوان
«آیوار بیاستخوان» (Ivar the Boneless) در لیست ترسناکترین جنگجوهای وایکینگ، رتبه دوم را داشت. او فرزند رگنار و از زمان تولد دچار معلولیت بود؛ به همین دلیل پدرش تصمیم داشت او را در جنگل یا دریا رها کند. آیوار با تلاش و التماسهای مادرش نجات پیدا کرد و سالها بعد توانست مهارتهای جنگاوری خود را بهقدری تقویت کند که در نبردهای مختلف حضور یابد. آیوار بهرغم معلولیتی که داشت، بر تخت پادشاهی نیز نشست و مدت زیادی بر دوبلین (ایرلند) حکومت کرد.
اگیل اسکالاگریمسون
بزرگترین، بیرحمترین و وحشتناکترین جنگجوی وایکینگها، «اگیل اسکالاگریمسون» (Egill Skallagrimsson) نام داشت. او سرودن شعر را از سه سالگی آغاز کرد و اولین قتل خود را در هفت سالگی مرتکب شد. اگیل که هیولای درون خود را آزاد کرده بود، همچنان به انجام قتلها ادامه داد تا اینکه از نروژ تبعید شد؛ اما اخراج این مرد از نروژ نهتنها او را تنبیه نکرد؛ بلکه وی را به یک یاغی و غارتگر درجه یک تبدیل کرد. اگیل به همراه افراد خود به سرزمینهای دیگر میتاخت و آنجا را به خاک و خون میکشید. در توصیف وحشیگردی او چنین نقی میشود که گلوی دشمنان خود را با دندانهایش پاره میکرد و چشمهای آنان را از حدقه بیرون میآورد.
عصر وایکینگها چگونه به پایان رسید؟
منبع عکس: worldhistory
عصر وایکینگها با تغییراتی که در جوامع به وجود آمد و تشکیل حکومتهای متمرکز به پایان رسید. اوایل قرن ۱۱ میلادی، قدرت و اقتدار پادشاهان اسکاندیناوی افزایش یافت و آنها توانستند ارتش و نیروی دریایی سازمانیافتهای ایجاد کنند. در این زمان حملات وایکینگها دیگر اثری نداشت و ملتهای مختلف توانستند در مقابل آنان از خود دفاع کنند. در سال ۱۰۶۶ میلادی پادشاه نروژ، «هرالد هاردرادا» (Harald Hardrada) که برای فتح بخشی از انگلستان به این کشور لشکرکشی کرده بود، کشته شد و به این ترتیب آخرین بازمانده امپراتوری وایکینگها چشم از جهان فروبست.
دانستنیهای جالب درباره وایکینگها
منبع عکس: historyextra
وایکینگها عادات و رفتارهای جالبی داشتند که آشنایی با آنها میتواند دیدگاه ما را نسبت به این قوم تغییر دهد.
- وایکینگها تاجران زبردستی بودند که به تجارت محصولاتی مانند عاج و دندان گراز دریایی، کهربای دریای بالتیک و خز بهدستآمده از حاشیه دریای خزر در روسیه میپرداختند.
- وایکینگها به تختههای بازی، بهخصوص نوعی شطرنج باستانی علاقه داشتند.
- ازدواج در میان وایکینگها یک اتفاق مهم بود و معمولا بهدلایل سیاسی و برای متحد کردن دو خانواده صورت میگرفت.
- رعایت بهداشت اهمیت بسیار زیادی برای وایکینگها داشت؛ آنها هر هفته حمام میکردند، برای آراستگی موهای خود را شانه میزدند و همواره دندانهایشان را مسواک میزدند.
- تجارت برده یک منبع درآمد پر سود برای وایکینگها بود.
- کشتیهای وایکینگها معمولا ۲۰ متر طول و پنج متر عرض داشتند.
- وایکینگها برای نوشتن از تعدادی نماد زاویهدار به نام «رُون» (Runes) استفاده میکردند؛ ولی کتابهای آن دوران به زبان لاتین نگاشته شدهاند.
- اشرافزادگان وایکینگ به موی بور علاقه داشتند و موهای تیره خود را با نوعی صابون مخصوص میشستند تا رنگ آنها تغییر کند. در گذر زمان و با پراکنده شدن این قوم در سراسر اروپا این تصویر شکل گرفته است که این افراد جمعیت کمی دارند و غالب جمعیت اروپا را مردم بور شکل میدهند.
منبع عکس: nationalgeographic
وایکینگها قومی باستانی بودند که تصویری از قتل و غارت و تجاوز به سرزمینهای مختلف از آنها بهجای مانده است؛ اما تحقیقات و اکتشافات انجام شده دراینباره نشان میدهند که زندگی این قوم در جنگ و خونریزی خلاصه نمیشد. ما در این مقاله آداب و رسوم و بخشی از واقعیتهای زندگی وایکینگها را مورد بررسی قرار دادیم و به افسانهها و شایعههای موجود درباره این قوم اشاره کردیم.