(عکس) سفر به تهران قدیم؛ چگونه از دل یک نزاع قومی کمالالملک متولد شد؟
محمد غفاری در مدرسه دارالفنون، رشته نقاشی تحصیل میکرد. روزی ناصرالدینشاه که از مدرسه دارالفنون بازدید میکرد شیفته یکی از نقاشیهای محمدغفاری شد و از او دعوت کرد به قصر برود. پس از آن پلههای ترقی را در قصر شاه به سرعت طی کرد و لقب «نقاشباشی» را از آن خود کرد.
وقتی شاه قاجار برای پایان مشاجره بین دو خاندان ساکن تهران، پیشنهاد وصلتهایی بین دو طرف را داد هیچ کس فکرش را هم نمیکرد که فرزندان این ازدواجها به طور خارقالعادهای در آسمان هنری، فرهنگی و سیاسی ایران بدرخشند.
در منطقه ۱۱ تهران سه خیابان کنار هم وجود دارد که روی تابلو آن نامهای: کاشان، شیبانی و غفاری است. شیبانیها و غفاریها دو خاندان معروف از کاشان بودند که زمان قاجار به تهران مهاجرت کردند و با هم دائم در نزاع و دعوا بودند.
«کمالالملک» بزرگزادهای از خاندان غفاری
نصرالله حدادی، تهرانپژوه، داستان این واقعه را چنین روایت میکند: «در زمان ناصرالدینشاه دو خاندان از کاشان به تهران در محدوده خیابان قزوین مهاجرت کردند که همیشه در حال مشاجره بودند. ناصرالدینشاه برای پایان دادن به این دعواها دستور میدهد ۲۰ دختر از خاندان شیبانی با خاندان غفاری ازدواج کنند و ۲۰ دختر از خاندان غفاری با شیبانی وصلت کنند که نتیجه این پیشنهاد پایان مشاجرهها و نزدیک شدن دو خاندان به هم بود. اما حاصل ازدواجها تولد چهرههای سرشناسی بود که از معروفترین آنها محمد غفاری معروف به «کمال الملک» نقاش برجسته ایرانی، که مادرش مریم، از خانواده شیبانیها و پدرش میرزا بزرگ خان از صاحبمنصبان خاندان غفاریها بود.»
محمد غفاری در مدرسه دارالفنون، رشته نقاشی تحصیل میکرد. روزی ناصرالدینشاه که از مدرسه دارالفنون بازدید میکرد شیفته یکی از نقاشیهای محمدغفاری شد و از او دعوت کرد به قصر برود. پس از آن پلههای ترقی را در قصر شاه به سرعت طی کرد و لقب «نقاشباشی» را از آن خود کرد.
او در دربار شاه باید از وقایع مهم نقاشی میکرد تا مانند عکس به تاریخ سندیت ببخشد. با پیشنهاد محمدحسین فروغی، لقب «کمال الملک» به او اهدا شد. کمال الملک در قصر حدود ۱۷۰ تابلو به نقش درآورد که معروفترین آنها نقاشی «تالار آینه» است.
شاعر منتقد قاجاری از خاندان شیبانی
از نام یک شاعر و نویسنده مشهور دوره قاجار، به عنوان اثرگذارترین عضو خاندان شیبانی یاد میکنند. «فتح الله خان بونصر شیبانی» که اشعارش مورد توجه سه پادشاه عصر قاجار یعنی محمد شاه، ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه بود. لقب شاعر انتقادی برای این بود که بونصر شیبانی از اوضاع نابسامان زمان خودش در اشعار به نقد شاهان میپرداخت.
حدادی درباره این خاندان ادامه میدهد: «اکثر خاندان شیبانی تحصیلکرده و صاحبمناصب سیاسی و فرهنگی بودند. مثل حبیبالله خان شیبانی و دکتر محمدعلی شیبانی که دکترای حقوق سیاسی داشت و سفیر ایران در فرانسه زمان رضا شاه بود.»
اما دکتر «عباس شیبانی»، آشناترین شیبانی برای ماست که سالها در کسوت وزیر، نماینده مجلس و عضو شورای شهر تهران او را دیده بودیم.
دکتر «عباس شیبانی» که از نوادگان دختری فتحالله خان ابونصر شیبانی بود، در خانهای در محله امیریه، یکی از محلات اصیل تهران قدیم، متولد و بزرگ شد؛ یک خانه ۲۰۰ ساله که هنوز هم در اوج زیبایی در جنوب تهران و در یکی از خیابانهای اطراف میدان قزوین، خودنمایی میکند.
منبع: همشهری