سفر در زمان؛ یادداشت‌های علم، شنبه ۳۱ تیر ۱۳۵۱ تا یکشنبه ۸ امرداد ۱۳۵۱

سفر در زمان؛ یادداشت‌های علم، شنبه ۳۱ تیر ۱۳۵۱ تا یکشنبه ۸ امرداد ۱۳۵۱

یادداشت‌های اسدالله علم: دوشنبه صبح به اختصار شرفیاب شدم.... بعد از ظهر به تفصیل، قریب سه ساعت شرفیاب بودم. کار دکتر کنی را عرض کردم و عرض کردم: آن قدر غصه خورده که استعفا داده است. حالا استدعا کرده در دربار کاری به او داده شود. عریضه او را تقدیم کردم. خواندند. فرمودند: در دربار هم برای او جایی نیست. فهمیدم کار خیلی ریشه دارد و به این سادگی ها نیست.

کد خبر : ۲۴۷۰۲۶
بازدید : ۱۲۳
اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود. 
 
در ادامه بخشی از یادداشت های او را بخوانید.
 
شنبه ۳۱ تیر ۱۳۵۱ تا یکشنبه ۸ امرداد ۱۳۵۱: یک هفته پرکار و مهم و پر مشقت گذشت که من فرصت نوشتن نکرده ام و اکنون  رئوس مسائل را این جا میگذارم.
 
اول این که روز شنبه صبح با سفیر روس و انگلیس مذاکره کردم. با سفیر روس راجع به مسافرت شاهنشاه به مسکو [بود] و سفیر انگلیس راجع به وضع مصر گزارشی داد که  به شر فعرض برسانم. خلاصه این که به هر حال این پیش آمد... و قطع خدمت مستشاران  نظامی شوروی در آن جا یک شکست برای شوروی محسوب میشود.... یادداشتی هم از  وزیر خارجه انگلیس برای شاهنشاه داشت، از مذاکراتی که در افغانستان کرده است.  
 
بعد از ظهر شاهنشاه از شمال مراجعت فرمودند. من در فرودگاه شرفیاب شدم. قرار  است فردا مذاکرات نفت در پیشگاه شاهانه بشود. وقتی به سعد آباد رسیدیم، در باغ دنبال  شاهنشاه بودم و احساس میکردم مثل این که از من گله دارند. یک دفعه برگشتند،  فرمودند: این دکتر کنی -رئیس و دبیر کل حزب مردم- چه غلط هایی کرده است؟ عرض  کردم نمی دانم. فرمودند: بلی، در اصفهان میتینگ داده و گفته است، این دولت یک دولت  ارتجاعی است و به علاوه اگر انتخابات شهرداریها و انجمنهای ولایتی آزاد باشد، حزب  ما خواهد برد. اولاً چه طور به خود جرأت داده است بگوید دولت من دولت ارتجاعی  است، ثانیاً چه طور ممکن است تفوه این حرف بکند که انتخابات در سلطنت من آزاد  نیست؟ عرض کردم: من که خبر نداشتم چه گفته است، ولی رئیس حزب اقلیت یک  چیزی که باید بگوید. هرچه میگوید اگر شاهنشاه [بردباری] tolerance نداشته باشند،  البته برخورنده است و به ابروی یار بر میخورد. بسته به این است که چه جور به عرض  برسد و چه جور شاهنشاه آن را تعبیر و تفسیر بفرمایند.
 
البته به نظر رئیس اقلیت  اکثریت ارتجاعی است. در مورد آزادی انتخابات هم که این یک حقیقتی است. حالا نباید  می گفت علیحده است. فرمودند: بسیار خوب چه طور انتخابات را می برد؟ با پشم  خایه اش می خواهد اکثریت را ببرد؟ عرض کردم: خیر، ولی دولت هم اکثریتی ندارد. به  علاوه مردم لا یحب على ، بل از بغض معاویه به او رأی ممکن است بدهند، ولی من  چنین فکر نمیکنم. این ادعای خود اوست. فرمودند: گه خورده است همچو خیالی کرده.  من دیدم خیلی عصبانی هستند، دیگر حرفی نزدم. فکر کردم از دو حالت خارج نیست، یا سیاستاً شاهنشاه مجبور هستند کسی را که چنین بر علیه دولت قد برافراشته کنار بزنند،  که دیگر دلیل و برهان فایده ندارد، یا این که موقتاً دولت به قول معروف چوقولی کرده  است که در این دو روزه رفع خواهد شد و به هر حال یکی دو روز دیگر معلوم میشود.
 
به  هر صورت گزارشات دیگرم را عرض کردم... بعد دولت و وزیر دارایی و رؤسای شرکت ملی  نفت برای عرض گزارش شرفیاب شدند. من گزارش عالیخانی را که عرض کرده بودم، گفته  بودم ممکن است کمپانیها به اعراب [مزایای] بیشتر بدهند، به این جهت فرموده اند  مطالعه دقیق در این امر بشود، به خصوص که زکی یمانی، وزیر نفت عربستان سعودی هم  شرفیاب شده بود و مطالبی در تأیید نظر من عرض کرده بود که ممکن است ما زیادتر  بگیریم.  
 
روز بعد شرفیاب شدم. کارهای جاری را عرض کردم. تعمداً راجع به کنی خبری عرض  نکردم که فاصله شود. شاهنشاه مصاحبه با رادیو تلویزیون فرانسه داشتند. بعد از ظهر هم  شرفیابی بود. مخبرین فرانسوی میگفتند شاه شما واقعاً نابغه است. همین طور هم هست...
 
دوشنبه صبح به اختصار شرفیاب شدم.... بعد از ظهر به تفصیل، قریب سه ساعت  شرفیاب بودم. کار دکتر کنی را عرض کردم و عرض کردم: آن قدر غصه خورده که استعفا  داده است. حالا استدعا کرده در دربار کاری به او داده شود. عریضه او را تقدیم کردم. خواندند. فرمودند: در دربار هم برای او جایی نیست. فهمیدم کار خیلی ریشه دارد و به  این سادگی ها نیست.  
 
فرمودند: با سفیر آمریکا که به بیرجند میروی - چون قبلاً خواسته بود بیرجند و  بلوچستان را ببیند و تصویب فرموده بودند که او را ببرم و ضمناً با او بیشتر رفیق بشوم - بگو پس این قولهای رئیس جمهور چه شد؟ من blue suiter برای قوای هوایی  خواسته بودم - تعلیمات دهندگان هوایی که نظامی هستند - شما حالا میگویید از  بازنشستگان نیروی هوایی یا [سیویل] میدهیم. این که به درد من نمی خورد. پس چه طور کیسینجر به نخست وزیر گفته بود خوب شد اعلیحضرت تمام [زرادخانه] arsenal  آمریکا را نخواستند وگرنه رئیس جمهور می داد؟  
 
روز سه شنبه ملک حسین وارد شد و شاهنشاه به اتفاق ایشان به شمال رفتند. همسر  ملک حسین مونا الحسین همراه نیست. ملک به عنوان دوست خواهرش یک دختر  خوشگل انگلیسی همراه آورده است. ملک و خواهر و دختر آمده اند، به علاوه ژنرال  خماش رئیس رکن ۲ ستاد که طرف اعتماد است.... در این هفته بین تهران عمان، جده و  ابوظبی دائماً در رفت و آمد است که روابط ما را با ابوظبی بهبود بخشد.
 
من چهارشنبه که چهارم مرداد بود، بعد از ادای احترام در آرامگاه اعلیحضرت فقید به  مناسبت سالروز درگذشت معظم له، با سفیر آمریکا به بیرجند رفتم. دو شب در بیرجند  ماندیم، خوش گذشت. هوا خیلی خنک و عالی بود. روز پنجشنبه صبح با هواپیما تمام  بلوچستان و چاه بهار را از بالا دیدیم. شش ساعت پرواز کردیم. در این شش ساعت خیلی  با سفیر حرف زدم. اوامر شاهنشاه را ابلاغ کردم، گفت : قطعاً blue suiter ها را می دهیم،  ولی در نیروی هوایی به من میگویند در مواقع اضطراری باید خود آنها هم هواپیماها را  هدایت کنند، این صحیح نیست. اینها به عنوان معلم یا مکانیسین می آیند. در مورد همه  مسائل دنیا و منجمله وضع مصر گفت و گو کردیم. او هم معتقد است روسها شکست  خورده اند. گفتم پس باید منتظر بود در عراق تقویت بیشتری از رژیم بعثی بکنند.  تصدیق کرد. گفتم: پس باید شما بیشتر و زودتر بجنبید و به ما کمک کنید. گفت: غفلت  نداریم.  
 
راجع به انتخابات آمریکا صحبت کردیم که اگر مخالف نیکسون برد برای دنیای آزاد  خطرناک است، زیرا در مقابل کمونیسم جز از راه قدرت نمیتوان ایستادگی کرد. این جا  مطلبی به من گفت که احتیاط میکنم بنویسم؛ حتی ممکن است پنجاه سال بعد از مرگ  من برای روابط ایران و آمریکا زیان آور باشد. گو این که حالا خیلی خوب است و نشانه  نهایت اطمینان رئیس جمهور آمریکا به شاهنشاه ماست - راجع به انتخابات آمریکاست.  گفتم: یقین دارم شاهنشاه با حسن قبول تلقی میکند و من مطلب را عرض خواهم کرد. مطمئن باشید اجابت میشود.  
 
روز جمعه ظهر برگشتم. خیلی خسته شده بودم. بعد از ظهر و شب استراحت کرده، کارهای شر فعرضی را مرتب کردم. صبح شنبه [در نوشهر] شرفیاب شدم، جریانات را  عرض کردم. باعث تعجب خاطر شاهنشاه هم شد، ولی خوششان آمد. مطلب را قبول  فرمودند. حالا منتظریم ببینیم از رئیس جمهور چه خبر می رسد.  
 
راجع به blue suiter ها هم عرض کردم امر مبارک اطاعت میشود.  
 
گزارش دیگری از [اینتلیجنس سرویس] رسیده بود که روسها واقعاً دارند از مصر  می روند. یعنی هم [پایگاه ها] را بر می چینند - جایی که بدبخت مصری ها اجازه نداشتند  اصولاً وارد شوند؛ مثلاً در اسکندریه و تماماً در دست شورویها بود و هم [مشاوران]  advisers و هم [مستشاران] integrated advisers را خارج میکنند. گزارش مفصل بود؛  شاهنشاه به دقت ملاحظه فرمودند. تعجب کردند. من هم عرض کردم: چه طور حالا که  تمام اسلحه آنها ساخت شوروی است ،ممکن است چنین خطری را مصری ها تحمل  بکنند؟ چون دیگر ارتش آنها معنی و اثر خود را از دست میدهد و عرض کردم: من به این  نتیجه میرسم که بین آمریکا و شوروی در سفر نیکسون برای تمام خاورمیانه توافقی  حاصل شده باشد، منجمله این که حتی روسها نفت عراق را ببرند.
 
فرمودند: بردن نفت  عراق از طرف روسها هیچ اهمیتی ندارد، مخصوصاً اگر بر اصول تجارتی باشد و این را من  به خود نیکسون هم گفتم، ولی نفوذ سیاسی روسها خطرناک است. ای کاش توافق آنها  فقط در امور نفتی و تجارتی شده باشد. بعد فرمودند: نکند احیاناً ما را هم به معامله  گذاشته باشند. عرض کردم: گمان نمیکنم چون در چنین صورتی نیکسون به این جا نمی آمد. به علاوه کشورهای غربی هم به اهمیت ایران به خصوص در جلوگیری از سرازیر  شدن روسها به خلیج فارس واقف هستند. اعلیحضرت همایونی هم در بهترین موقع در  مذاکرات نفت را باز کردید و به آنها دارید برای ۲۲ سال امید میدهید. مگر خیلی احمق و  نادان باشند که ما را به معامله بگذارند. فرمودند: درست میگویی؛ به علاوه وقتی راجع به  کردستان و کردهای عراق و نفوذ شوروی در آنجا از طریق عراق با نیکسون صحبت کردم،  خیلی سخت ناراحت شد و گفت: هر نقشه خنثی کننده که به من بدهید اجرا میکنم.  نامه نیکسون و جوابی که داده بودم، دادم ملاحظه فرمایند. فرمودند: لازم نیست جواب بدهی. اطاعت کردم.  
 
ظهر با آن که هم اعلیحضرت همایونی و هم علیا حضرت شهبانو امر فرمودند بمانم، نماندم. به کلاردشت رفتم، مهمان دوستم دکترهوشنگ] رام رئیس بانک عمران بودم. کلاردشت یک بهشت است....  
 
صبح یکشنبه به تهران برگشتم.

منبع:  انتخاب

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید