سفر در زمان؛ آخرین تانگوی ایران و انگلیس بر سر قرارداد ۱۹۳۳
دولت انگلیس تلاش کرد با اعطای چند امتیاز کوچک و محدود، اصل امتیاز ۱۹۳۳ را از خطر لغو شدن نجات دهد. هنگامیکه گلشاییان قرارداد را به مجلس برد، حسین مکی در جلسه ۱ مرداد ۱۳۲۸ در مخالفت با قرارداد سخنرانی کرد و لایحه را برای استیفای حق ملت ایران کافی ندانست.
سوده ابراهیمزاده، دکترای تاریخ معاصر: در دهه بیست شمسی تبوتاب ملیشدن نفت شدت گرفت. پس از رد درخواست شوروی برای امتیاز نفت شمال، بسیاری خواهان استیفای حقوق ایران از نفت جنوب شدند. از نیمه دوم دهه بیست، چالشها شدت گرفت. آن سالها، ماجرای نفت یکی از دلایل اصلی آمدنها و رفتنهای نخستوزیران بود.
خرداد ۱۳۲۷، عبدالحسین هژیر نخستوزیری شد. چنانکه انتظار میرفت، نفت به مهمترین چالش او بدل شد. هژیر از نمایندگان مجلس خواست با استخدام سه متخصص خارجی برای مشاوره درباره مسائل حقوقی، مالی و فنی شرکت به مدت چهار ماه موافقت کنند. تلگرامی هم به لندن ارسال کرد و از مسئولان شرکت خواست برای مذاکره درباره رفع نواقص قرارداد ۱۹۳۳ به تهران بیایند. هیأتی از جانب شرکت نفت در شهریور ۱۳۲۷ وارد تهران شد و طرفین بر سر میز مذاکره نشستند. بهتدریج اعتراضات مردمی علیه قرارداد منسجمتر شد. طوریکه ۱۵ بهمن همان سال، جمعی از دانشجویان برای لغو قرارداد نفت و تعطیلی بانک شاهی در تهران دست به تظاهرات زدند. در همان روز، ترور نافرجام محمدرضا شاه رقم خورد.
چک و چانه بر سر دو شلینگ اضافهتر!
در بحبوحه تنشها، نویل گس، از اعضای هیأتمدیره شرکت نفت انگلیس ـ ایران پا به تهران گذاشت. عباسقلی گلشاییان، وزیر دارایی، نیز رهبری گروه ایرانی را برعهده داشت. گلشائیان در کتاب خاطرات خود مذاکرات را چنین شرح داده است: «هر جلسه که با نمایندگان شرکت وارد مذاکره میشدم، عین صورتمجلسها را به نظر وزرا میرساندم. فقط علاوه بر اعضای اداره نفت وزارت دارایی، تنها شخصی که با من همکاری در مذاکرات داشت، مرحوم منصورالسلطنه عدل، وزیر مشاور، بود. سایر آقایان عبارت بودند از آقایان جهانگیر، رئیس اداره، دکتر حسن پیرنیا و منوچهر فرمانفرمائیان، اعضای اداره. ازطرف شرکت نفت، فؤاد روحانی بود. آقای نظام امامی هم که نماینده دولت در شرکت بود، از لندن به تهران آمده بود و در مذاکرات شرکت کرد.
در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ (تاریخ سوءقصد به اعلیحضرت) که مذاکرات ما شروع شد و تا شب عید ادامه داشت... در مذاکرات ابدا صحبتی از تمدید قرارداد ۱۹۳۳ یا اضافه شدن بر مساحت اراضی نبود. حضرات حاضر شدند بر میزان حقالامتیاز دو شلینگ بیفزایند. نماینده شرکت اظهار کرد که بیش از پیشنهاد مزبور اختیار ندارد دیناری اضافه نماید. بنابراین، ناچار شدیم از رئیس کل شرکت، سر ویلیام فریزر، دعوت کنیم که به تهران بیاید و در مذاکرات شرکت کند... ایشان به تهران آمدند و چند جلسه نیز با وی مذاکره و درنتیجه حاضر شدند که سهم دولت ایران مشمول مالیات بر درآمد دولت انگلیس نشود و نیز ۲۰ درصد سهم دولت از منافع رزرو و به حداقل ۴ میلیون لیره در سال تثبیت گرد.»
پیشنهاد شرکت ازطرف ایران رد شد. مذاکرات بار دیگر ادامه یافت تا سرانجام در تیرماه ۱۳۲۸ به گلشاییان اجازه داده شد که قرارداد را امضا کند. ۲۶ تیر ۱۳۲۸، قرارداد به امضای گلشاییان و گس رسید. این قرارداد که به لایحه الحاقی و نیز گس ـ گلشاییان معروف شد، ۱۱ ماده داشت که مهمترین آنها چنین بود:
۱. از آغاز سال ۱۹۴۸ م (دی ۱۳۲۶)، میزان حقالامتیاز سالانه پیشبینیشده از ۴ به ۶ شیلینگ در هر تن نفت افزایش مییافت؛
۲. پرداخت میزان ۲۰ درصد از منافع شرکت بابت حقالسهم دولت ایران، پیش از پرداخت مالیات به دولت انگلستان صورت میگرفت.
به این ترتیب، دولت انگلیس تلاش کرد با اعطای چند امتیاز کوچک و محدود، اصل امتیاز ۱۹۳۳ را از خطر لغو شدن نجات دهد. هنگامیکه گلشاییان قرارداد را به مجلس برد، حسین مکی در جلسه ۱ مرداد ۱۳۲۸ در مخالفت با قرارداد سخنرانی کرد و لایحه را برای استیفای حق ملت ایران کافی ندانست. دولت تلاش کرد پیش از پایان عمر مجلس، قرارداد را به تصویب نمایندگان برساند، اما بقایی، مکی و حائریزاده در ترفندی هماهنگ، با نطقهای طولانی سعی کردند تا پایان وقت اداری روز ۶ مرداد لایحه به تصویب نرسد. بالاخره، مجلس پانزدهم به پایان رسید و بررسی لایحه به مجلس شانزدهم موکول شد.
تجمع در خانه مصدق
در فاصله مهر ۱۳۲۸ تا فروردین ۱۳۲۹ حوادث سلسلهوار و همچون زنجیری بههم پیوسته رخ داد. مهر ۱۳۲۸، انتخابات مجلس شانزدهم در حالی آغاز شد که از همان ابتدا شائبه تقلب را به همراه داشت. معترضان به رهبری مصدق در دربار تحصن کردند و خواهان لغو انتخابات شدند. هژیر قول رسیدگی داد، اما در عمل اتفاقی نیفتاد. معترضان در منزل مصدق گرد آمدند و تشکیل جبهه ملی را در ۱۹ آبان اعلام کردند. اعضای جبهه ملی طیف وسیعی از احزاب مختلف را در بر میگرفت، اما یک هدف مشترک همه آنها را به هم پیوند داده بود: استیفای حقوق ایران از شرکت نفت و تقویت مجلس در برابر دربار.
چند روز از اعلام تشکیل جبهه ملی نگذشته بود که عبدالحسین هژیر ترور شد. ساعد مراغهای، نخستوزیر جدید، دستور داد انتخابات متوقف شود. مخالفان دست به اعتراض زدند؛ آحاد مردم تجمعات بزرگ ترتیب دادند و درنهایت، ۵ اسفند جبهه ملی بیانیهای تنظیم و منتشر کرد. مخالفت با قرارداد نفتی گس ـ گلشائیان یکی از بندهای اصلی بیانیه بود.
فروردین ۱۳۲۹، انتخابات در برخی شهرها از نو برگزار شد و در تهران، محمد مصدق و تعدادی از اعضای جبهه ملی به مجلس راه یافتند. با حضور جبهه ملی در مجلس، کفه موافقان ملی شدن نفت در صفآراییهای سیاسی سنگینتر شد.
ساعد استعفا کرد و جای خود را به علی منصور داد. دولت منصور یک مأموریت مهم داشت؛ تصویب قرارداد الحاقی نفت در مجلس، ولی منصور از همان ابتدا با اعلام اینکه «تصمیمگیری در ارتباط با نفت کار مجلس است، نه دولت»، خردادماه قرارداد را به مجلس تقدیم کرد و از نمایندگان خواست بررسی آن را به کمیسیونی ۱۸ نفره بسپارند. او فکرش را هم نمیکرد که پیشنهاد ملی شدن نفت از دل همین کمیسیون بیرون بیاید.
نفت ایران متعلق به مردم ایران است
اواخر خرداد اوضاع پیچیدهتر شد. آیتالله کاشانی از تبعید بازگشت. کاشانی از حامیان ملی شدن نفت بود و در نخستین بیانیه بعد از تبعید اعلام کرده بود: «نفت ایران متعلق به ملت ایران است و به هر ترتیبی که بخواهد نسبت به آن رفتار میکند و قراردادی که با اکراه و اجبار تحمیل شود، هیچ نوع ارزش قضائی ندارد.» حضور کاشانی در تهران، کفه طرفداران ملی کردن نفت را سنگینتر از پیش کرد.
منصور خیلی زود خود را کنار کشید، استعفا داد و رزمآرا جای او نشست. حاجعلی رزمآرا از مخالفان اصلی ملی شدن نفت بود، درحالیکه عزم راسخ جناح جبهه ملی بر مبارزه با شرکت نفت انگلیس ـ ایران قرار گرفته بود. آنها هیچ فرصتی را برای رسیدن به مقصود از دست نمیدادند.
اعضای کمیسیون نفت جلسات متعددی برگزار کردند. دور اول این مذاکرات ۲۴ جلسه به طول انجامید. ۴ آذر، اعضای کمیسیون قرارداد الحاقی را برای استیفای حقوق ایران کافی ندانستند، آن را رد کردند و در جلسه ۲۹ آذر تصمیم خود را به اطلاع مجلسیان رساندند. دیگر راه چندانی تا ملی شدن نفت باقی نمانده بود.
منابع:
مذاکرات دوره پانزدهم و شانزدهم مجلس شورای ملی؛
روزنامه اطلاعات، سالهای ۱۳۲۸ و ۱۳۲۹؛
مسعود فروزنده (۱۳۹۸)، تاریخ صنعت نفت ایران، ج ۱، تهران: انتشارات روابطعمومی وزارت نفت؛
عباسقلی گلشائیان (۱۳۷۷)، گذشتهها و اندیشههای زندگی یا خاطرات من، جلد ۲، تهران: انیشتین؛
حسین مکی (۱۳۵۷)، کتاب سیاه، ج ۱، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب؛
گذشته چراغ راه آینده است (۱۳۹۳)، تهران: جامی، چاپ یازدهم.
منبع: خبرآنلاین