به ذهن «بروس لی» خوش آمدید؛ اسطوره چگونه فکر می کرد؟
باورهای فلسفی لی میتوانست محدود به کتابها شود اما اتفاقات روزمره، باورهای وی را تصفیه میکرد. قبل از هر چیز او مجبور بود با نژادپرستی از هر دو سمت مبارزه کند. او در سان فرانسیسکو به دنیا آمده بود اما در هنگ کنگ و در یک خانواده ثروتمند بزرگ شد.
فرادید | بروس لی (۲۷ نوامبر ۱۹۴۰– ۲۰ ژوئیه ۱۹۷۳) بیشک اسطورهی هنرهای رزمی تمام تاریخ است. هنگام مصاحبه با یک برنامه تلویزیونی در هنگکنگ بود که مجری از او پرسید: خودش را آمریکایی میداند یا یک چینی؟ پاسخ بروس لی ما را به ذهن این اسطوره دعوت میکند.
به گزارش فرادید به نقل از سی ان ان، پاسخ بروس لی به این سوال مجری این بود: «هیچ کدام. من خودم را یک انسان میدانم.»
اینک 43 سال از مرگ ناگهانی بروس لی در ژوئیه سال 1973 میلادی میگذرد، اما حالا تعداد افرادی که به چشم دیگری به بروس لی نگاه میکنند، بیشتر و بیشتر شده است: بروس اندیشمندی ژرف بود که ذهنش به اندازه بدنش انعطافپذیر بود.
شاید این ادعا کمی عجیب به نظر برسد. باور عمومی بر این است که لی یک مبارز بود و نه یک فیلسوف. او صحنههایی نفسگیری از مبارزه را از خود به جای گذاشت که در دنیای فیلم و سینما نظیر نداشت. از جمله فیلمهای مشهور او میتوان به دو فیلم «اژدها وارد میشود» و «ارتباط چینی» اشاره کرد.
میراث او اما شامل کتابی تاثیر گذار در مورد هنرهای رزمی و فلسفه شرق و همچنین اثری هفت جلدی در مورد تائویسم، کوانتوم فیزیک، رواندرمانی و همچنین قدرت مثبت اندیشی است.
جان لیتل که پس از مرگ ناگهانی بروسلی نوشتههای او را بررسی کرده، میگوید که هنگام اولین مواجهه با کتابخانه لی به شدت شگفت زده شده است. او بیش از 1700 کتاب داشته که تمام آنها حاشیه نویسی شده است. جان همانجا پی برد که بروسلی ذهنش را به اندازه بدنش تقویت کرده است.
لیتل، مولف کتاب "جنگجوی درون: فلسفه بروسلی" میگوید: «فلسفه بروسلی از هنرهای رزمی وی قویتر است. تمام کارهایش نشات گرفته از قدرت ذهن و تفکر او است.» ناگفته نماند که قدرت رزمی بروس از غرورش در میراث چینی نیز ریشه گرفته است.
بروسلی از مریدان "الن واتس،" فیلسوف قرن 20 انگلیسی که تفکر شرقی را به مخاطب غربی معرفی کرد، محسوب میشود. بروس سخنرانیهای واتس را ضبط میکرد و سپس آنها را برای شاگردان کلاسهای رزمی خود پخش میکرد.
بروسلی خود را از دنبال کنندگان الن واتس میدانست
بروس همچنین خودش را پلی میان شرق و غرب میدانست. او تلاش میکرد تا زیباییِ فلسفه چینی و فرهنگ آن را به آمریکاییها نشان دهد. دان اینوسانتو، یکی از دوستان نزدیک لی و همتمرینیاش، میگوید: «او به من گفت که با فیلم بهتر از کتاب میتواند دانش مردم نسبت به مشرق زمین را گسترش دهد.»
اینوسانتو یکی از سکانسهای فوقالعاده دیوانه کننده در فیلم «بازی مرگ» را فیلمبرداری کرد که در آن هر دو مبارز با سلاح مخصوص بروسلی یعنی «نانچیکو» مبارزه میکنند. نانچیکو سلاحی شامل دو تکه چوب است که با زنجیری کوتاه به هم متصل شدهاند.
عضلاتی چون مرمر گرم؛ بروسلی و نماد جنسی
آنهایی که سنشان قد میدهد، میدانند که روزگاری برای مشاهده "بزن بزن" پای فیلمهای بروسلی مینشستند و نه آموزش فلسفه چینی. لی هم به انتظارات آنها توجه میکرد. او چون یک سونامی سینمای اوایل دهه 70 میلادی را تکان میداد.
مخاطبان آمریکایی پیش از او هیچ سوپر استار فیلمهای اکشنی در سینمای خود نداشتند: شکوه سکانسهای درگیری بروسلی، چابکی گربه مانند و فریادهای عجیب و تیزش حین مبارزه. مخاطبان فیلمهایش در سینما آنقدر جیغ میزدند که به ندرت کسی تمام دیالوگهای فیلم را میشنید.
بروسلی از حیث مباحث نژادی نیز یک پیشرو محسوب میشود. او دیگر یک آسیایی شلختهی دندان خرگوشی یا دستفروش به شمار نمیرفت. در کمال بیشرمی، بروسلی به نماد جنسی بدل گشته بود که زنان از فیزیک نحیفش تعریف میکردند؛ حتی شخصی گفته بود که لمس عضلات محکم بروس مانند لمس «مرمر گرم» است.
بروس توماس، مولف کتاب "بروسلی: واژههای مبارزه" میگوید: «این قدرت ذهنیِ بروس – نگاه فلسفی و اراده - بود که موتور قدرت فیزیکی بروس را به حرکت درمیآورد... کاری که بروسلی انجام داد این بود که افسار انرژیهای غیر از انرژی عادیِ زندگی روزمره را در اختیار خود نگه دارد. ورزشهای رزمی برای بروسلی نوعی سبک زندگی و شیوهای برای بهبود وضعیت روحی و روانی او محسوب میشد.»
خط فلسفی بروسلی
اندیشمندی دیگر که در مهار آن انرژیها به کمک بروسلی آمد «جیدو کریشنامورتی» بود؛ فیلسوف هندی که معتقد بود "حقیقت" را نمیتوان از طریق هیچ تعصب یا سنت مذهبی یافت.
وی نوشته بود: «اگر کسی به جهان دروغ بگوید و شما بدانید که چگونه به آن نگاه کنید و بیاموزید، درب خودش را به شما نشان خواهد داد و کلیدش نیز در دستانتان خواهد بود.» تاکید کریشنامورتی بر تکیه بر خود و اجتناب از تقلید کورکورانه سنت، چارچوب فکری بروسلی به ورزشهای رزمی را نشان داد.
در دوران بروسلی، جهان ورزشهای رزمی به چندین سبک مبارزهای متفاوت تقسیم میشد. او برای ابداع سبک منحصر به فرد و انقلابی خودش به نام «جیت کان دو» تقریبا از تمام سبکها استفاده کرد. سبک ویژه او بعدها به کتابی با همان نام درآمد.
جیدو کریشنامورتی یکی دیگر از فیلسوفهایی است که بر روی بروسلی اثر گذاشت
امروزه از بروسلی به عنوان "پدر ورزشهای رزمی ترکیبی" (MMA) یاد میشود؛ حتی خود بروس یک بار گفته بود: «فقط یک سبک نه، بلکه تمام سبکها.»
توماس میگوید: «کریشنامورتی اندیشمند مورد علاقه بروس بود. وی معتقد بود که شخص باید از زمان حال درس بگیرد و نه اینکه گرفتار آیین و تعصبهای قدیمی شود. بروس تمام آموزههای کریشنامورتی در مورد مذهب را آموخت و آنها را بر روی ورزشهای رزمی پیاده کرد.»
ذهن بروس و کمک به فرار از بحران
گرچه اتکای لی به فلسفه به عنوان یک علاقهی پنهان و انتزاعی باقی ماند، اما کلید قدرت و سرعت لی نیز در همین علاقه معطوف میشد. یکی از هنرمندان فیلمهای رزمی میگوید که بروسلی این قابلیت را داشت که از یک حالت "سکون مطلق" خارج و همچون یک "ترقه منفجر شود."
بروسلی از آنجایی که با فلسفه باستانی چین به نام «چی» [تقویت و تمرکز بر جریان چی در بدن یکی از مهمترین بخشهای فلسفه و پزشکی سنتی چین و هنرهای رزمی شرقی است] آشنایی داشت، چنین تواناییهایی داشت.
جان لیتل نیز در کتابش «جنگجوی درون» در ارتباط با فلسفه چی مینویسد: «منبعی عظیم از انرژی آزاد که در صورت انتقال به عضلات میتواند قدرتی بسیار زیاد را خلق کند و در صورت انتقال به مغز نیز درک و بینش ما را چندین برابر میکند.»
قدرت بروسلی در احضار به یکباره فلسفه چی حاصل سالها تامل فلسفی و آموزش فیزیکی بود. وی در این مورد نظرش را بیان کرده بود: «حس میکنم این نیروی درونی را که از ایمان، انگیزه و اطمینان نیز قویتر است را دارم... نمیدانم خدادادی است یا خیر اما این نیروی بیپایان و قدرت پویا را در درونم حس میکنم.»
بروسلی آن انرژیها را از طریق مثبت اندیشی آزاد میکرد. او طرفدار نرمن وینسن پیل بود و کتابهایی مانند «آنگونه که یک مرد میاندیشد» نوشته جیمز الن را میخواند. بروس حتی در اوقات فراغت خود مشغول نوشتن سرسری جملات قصار میشد؛ مثلا «بدبینی ابزار موفقیت را از شما میگیرد.»
نژادپرستی در هالیوود و هنگکنگ
باورهای فلسفی لی میتوانست محدود به کتابها شود اما اتفاقات روزمره، باورهای وی را تصفیه میکرد. قبل از هر چیز او مجبور بود با نژادپرستی از هر دو سمت مبارزه کند.
او در سان فرانسیسکو به دنیا آمده بود اما در هنگ کنگ و در یک خانواده ثروتمند بزرگ شد. پدر بروسلی ستاره اوپرا بود و به همین دلیل او در بیش از 20 فیلم چینی نقش آفرینی کرد. او در 13 سالگی یادگیری هنرهای رزمی را آغاز کرد، اما به محض اینکه مربی بروس متوجه شد مادرش یک رگ سفیدپوست دارد، از تدریس دست کشید.
پدر ورزشهای رزمی ترکیبینبود. پالمر میگوید: «اینکه یک رگ او از سفیدپوستان بود، به نظرم مهم بود. حتی خود او به خاطر همین مسئله مجبور بود در هنگ کنگ بر برخی موانع فائق آید.»
پس از هنگ کنگ، او مجبور بود در هالیوود هم با نژادپرستی دست و پنجه نرم کند.
او با ایده ساخت یک درام تلویزیونی در مورد هنرهای رزمی به هالیوود رفت. تهیهکنندهها ایده او را پذیرفتند اما از ایفای نقش وی خودداری کردند زیرا به عقیده آنها، چهره بروسلی برای مخاطبان آمریکایی بیش از حد چینی به نظر میرسد.
آنها نقش بروس را به یک رقاص و بازیگر آمریکایی دادند. محصول نهایی «کونگ فو» نامیده شد و از استقبال بسیار خوبی هم در آمریکا برخوردار گشت.
بروس حین انجام تمرین از ناحیه کمر آسیب دید. پزشکان به او گفتند که دیگر نمیتواند مانند قبل راه برود و نباید به هیچ وجه دوباره به سراغ ورزشهای رزمی برود. آن اتفاق برای او غیرقابل هضم بود.
او زن و دو فرزند داشت و در تخت بستری شده بود. روزی رسید که موجودی بانکی او فقط 50 دلار بود. هر آن ممکن بود او دچار افسردگی مزمن شود، اما از طریق مثبت اندیشی توانست شرایط را برای خود و اطرافیانش بهتر کند. بروسلی از آن فرصت برای نوشتن کتاب پر سر و صدایش استفاده کرد: جیت کان دو.
بروسلی پدر ورزشهای رزمی ترکیبی است که سبک جیت کان دو را به نام خود ثبت کرد
بروس توماس، یکی از افرادی است که زندگینامه بروسلی را نوشته و میگوید: «او خودش را درمان کرد.» باور عمیق بروس به مثبت اندیشی از روی نامهای هویدا است که در دوران بحرانی زندگیاش برای دوستش نوشت: «آیا کسی شغل ناامنتری نسبت به من دارد؟ من با چه چیزی زندگی میکنم؟ به تواناییام ایمان دارم. مطمئنا آسیب وارد شده به کمرم مرا یک سال عقب انداخته اما در هر اتفاقی حکمتی نهفته است. مثلا باران شدید را نگاه کنید: پس از اتمام بارش، همه چیز مجدد رشد میکند.»
میراث امروزی بروسلی
بروس سرانجام توانست از آن بحران خارج شود. او به هنگ کنگ برگشت و چندین فیلم تهیه کرد که توجه هالیوودیها را به خود جلب کرد. بروس سپس به هالیوود برگشت تا فیلم «اژدها وارد میشود» را بسازد. هرچند عمر بروسلی آنقدر کفاف نداد که او ثمره تلاشهایش را ببیند.
تنها چند روز پیش از اکران فیلم "اژدها وارد میشود" در سال 1973، وی به دلیل یک واکنش حساسیتزا به داروی مسکنی که مصرف میکرد از دنیا رفت. وی در آن موقع تنها 32 سال سن داشت. براندن، پسر لی، نیز که راه پدرش در هنرهای رزمی و سینما را در پیش گرفته بود، مدتی بعد در سال 1993 در حین فیلمبرداری از دنیا رفت.
دوستان بروسلی هنوز دلتنگش هستند. آنها کمتر در مورد قابلیتهای مبارزهای بروس و بیشتر در مورد تفریحاتشان با او صحبت میکردند: سوالات بیپایانش، خوشبینی، شوخ طبعی و وفاداریاش به دوستان.
پالمر که حالا در شهر سیاتل آمریکا در کار وکالت مشغول است، میگوید: «او شخصیتی کاریزماتیک داشت و بر تمام شرایط مسلط بود. او در اغلب بحثها همیشه تسلط بیشتری داشت.»
اینوسانتو میگوید: «تاثیر بروسلی فراتر از هنرهای رزمی بود. من پس از مرگ او از آدمهایی که به نحوی با بروس سر و کار داشتند، نامه دریافت کردم؛ از موسیقیدان گرفته تا اسکیت سوار. همه آنها میگفتند که بروس بر روی آنها تاثیر گذاشته است.»
اینوسانتو میگوید که محبوبیت جهانی بروسلی فقط با یک شخص دیگر قابل مقایسه است: «محمد علی کلی و بروسلی دو چهره کامل شناخته شده در جهان هستند. خوشبختم که با او آشنا شدم و هیچگاه لحظهای عادی با او نداشتم.»
خانواده بروس در حال آموزش هنرهای رزمی به نسلهای امروزی هستند. لیندا لی کادلو، همسر لی، و دخترش، شانون لی، «بنیاد بروس لی» را برپا کردند تا از این طریق «هنر و فلسفه لی» را به اشتراک بگذارند. این بنیاد به دانشجویانی که هنرهای رزمی را به جوانان محروم آموزش دهند، بورسیه اهدا میکند.
میراث بروسلی به دو طریق دیگر نیز در حال گسترش است. نویسندگان بسیاری در مورد قابلیتهای مبارزهای لی نوشته و همچنین پشتکار او در فائق آمدن بر مشکلات زندگی را به عنوان الگویی برای دیگران معرفی کردهاند. در پای سنگ قبر بروسلی در سیاتل نوشته شده: «راه تو ما را همچنان در مسیر رسیدن به آزادی شخصی هدایت میکند.»
میراث بروسلی امروز قویتر از هر مشتی است که او در تمام دوران حضورش پرتاب کرد.