از یک تکّه استخوان تا شمشهای طلا؛ اندی الیوت چگونه گنج پیدا کرد؟
اندی الیوت (Andy Elliott)، جستجوگر آماتور انگلیسی است که تجربۀ زندگی خودش به عنوان یک جویندۀ گنج را به طور مختصری شرح داده است. در اینجا ترجمهای از داستان جذاب زندگی الیوت را که در نشریۀ گاردین به چاپ رسیده میخوانید.
فرادید| ده سالم بود که برای اولین بار در یک حفاری باستانشناسی شرکت کردم. نزدیک خانهمان در میلتون کینز، در یک گودال خاک رس کاوش میکردم که استخوان فک فسیل شده یک ایکتیوسوروس کوچک را پیدا کردم، در حالیکه هنوز دندانهای ریزش را هم داشت. این کشف را به یک زمینشناس محلی نشان دادم؛ او از یافتهام شگفتزده شد و مرا به یک باستانشناس در باکینگهامشر معرفی کرد. او مرا به یک محل حفاری برد و در آنجا بود که لابهلای خاکهای حاصل از حفاری، تعدادی اشیاء تاریخی پیدا کردم. از آن به بعد هر آخر هفته به حفاری میرفتم.
به گزارش فرادید؛ من به کارهای دستی علاقه داشتم، پس شغل آجرکاری و سنگکاری را انتخاب کردم و حتی سه سال این حرفه را در یک کالج تدریس کردم. در سال ۱۹۸۴، در حالی که مشغول کار ساختمانی خودم بودم، یکی از دانشجویان سابقم مرا به غواصی دعوت کرد. تجربه دیدن زیر آب برایم هیجانانگیز بود، بنابراین در طی دو سال بعد، مدرک غواصی گرفتم و با اعضای یک باشگاه غواصی دوست صمیمی شدم.
الیوت در حالی که یک شمش قلع را در دست دارد؛ کشفی که به خاطر آن جایزه دوک ادینورگ را دریافت کرد
در سال ۱۹۹۱، تعدادی از ما «گروه باستانشناسی جنوب غربی» (Swag) را تأسیس کردیم و به دنبال کشتیهای غرق شده در سواحل دووِن رفتیم. هر چیزی را هم که پیدا میکردیم به موزه بریتانیا میفرستادیم.
اولین کشف بزرگ ما مجموعهای از ۴۴ شمش قلع در دهانه رودخانه Erme بود. در اولین روز ۱۵ شمش پیدا کردم و آنها را برای آزمایش به آکسفورد فرستادیم. قدمت این شمشها به عصر برنز برمیگشت و ما نمیتوانستیم باور کنیم که چنین چیزی پیدا کردهایم. برای این کشف جایزه دوک ادینبورگ را گرفتیم و به کاخ باکینگهام رفتیم تا با شاهزاده فیلیپ دیدار کنیم.
یک آخر هفته در سال ۱۹۹۴، تیم ما به نزدیکی سالکومب رفت تا در یک محل کشتی غرق شده غواصی کند. آنها سکههای طلایی پیدا کردند و من مشتاقانه منتظر بودم که آخر هفته بعد به آنها بپیوندم. با تجهیزات غواصی و آشکارسازهای فلزی به زیر آب رفتیم و شروع به جستجو کردیم. وقتی در کف دریا شنا میکردم، ماهیها را میدیدم که انگار به من میگفتند: به حفاری ادامه بده.
در اولین غواصیام چند تکه طلا پیدا کردم، اما کشف هیجانانگیزتر یک وزنه عمقسنج بود؛ یک ابزار ناوبری دریایی باستانی. این وزنه از سرب ساخته شده بود و شکل ماهی داشت. احساسی که از در دست گرفتن تاریخ به دست میآورید، هرگز تکراری نمیشود.
ما سالها هر آخر هفته به آن محل کشتی غرق شده برمیگشتیم. یک بار، در حالی که ۲۰ متر زیر آب بودم، دستگاه فلزیاب به صدا درآمد. دستم را به شکل عدد هشت روی کف دریا حرکت دادم. شنها چرخیدند و کنار رفتند. ناگهان یک برق طلا ظاهر شد و قلبم از هیجان به تپش افتاد. در غواصی باید مرتب نفس بکشید، اما در آن شرایط هیجانانگیز واقعا آرام ماندن کار سختی بود. دوباره دستم را حرکت دادم و این بار یک شمش طلا در میان شنها درخشید. باور نمیکردید چقدر سنگین بود. اسمش را گذاشتیم «شکلات طلایی مارس».
مجموعهای از یافتههای الیوت در موزه بریتانیا؛ از سکههای طلا تا وزنهای سربی به شکل ماهی
در یک مورد دیگر، به سمت یک جنگل جلبکی شنا کردم. به درون یک گودال رفتم و فلزیاب دوباره به صدا درآمد. دستم را روی شنها چرخاندم و شنها کنار رفتند و لبهای سبز رنگ نمایان شد. این یک شمشیر از عصر برنز بود. به سطح آب برگشتم، به دوستانم گفتم دوربین بیاورند و شمشیر را بالای سرم مثل اکسکالیبور (شمشیر افسانهای شاه آرتور) نگه داشتم.
ما تقریباً 23 سال هر ماه به محل کشتی غرق شده سالکومب کانن میرفتیم و غواصی میکردیم. علاوه بر آثار باستانی از عصر برنز، ۴۰۰ سکه از قرن هفدهم و مجموعهای از شمشهای طلا نیز پیدا کردیم.
ما همه یافتههایمان را به موزه بریتانیا فرستادهایم و حالا دیدن برخی از این آثار در نمایشگاههای موزه واقعاً برایمان هیجانانگیز است.
گروه ما بعد از پاندمی کرونا از هم پاشید و فقط یکی از ما هنوز غواصی میکند. من به فلزیابی روی زمین روی آوردهام و همچنان همان هیجان را احساس میکنم، با این تفاوت که نیازی به نگرانی درباره اکسیژن نیست. اخیراً بهترین کشفی که داشتم، مجموعهای از ۱۷ سر تبر مربوط به سال ۱۸۵۰ قبل از میلاد بود.
سال آینده ۶۸ ساله میشوم و قصد ندارم این کار را متوقف کنم. هیچ چیزی مانند این سرگرمی نیست. دیدن یک اثر تاریخی در موزه در حالی که نام خودم در کنار آن نوشته شده واقعاً شگفتانگیز است. و باورکردنی نیست که همه اینها با پیدا کردن آن فک کوچک ایکتیوسوروس در نزدیک خانهمان شروع شد.