سفر در زمان؛ یادداشتهای اسدالله علم، پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۵۱

یادداشتهای اسدالله علم: عرض کردم: گلدامایر ساعت ۷ صبح وارد شده و حالا خواب است. فرمودند: پیرزن عجیب قدرتی دارد. کی پیش من خواهد آمد؟ عرض کردم: همان طور که مقرر فرمودید، ساعت ۳ بعد از ظهر، فرمودند: ترتیب آن را بده. من با ارتشبد نصیری رئیس ساواک و گارد شاهنشاهی ترتیب را دادم از ساعت ۳ تا ۵٫۳۵ دقیقه شرفیاب بشود. از شرفیابی هم مستقیماً به فرودگاه رفت و به اسرائیل برگشت. آن وقت من نفس راحتی کشیدم.
کد خبر :
۲۴۲۹۵۸
بازدید :
۲۱۹
اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
در ادامه بخشی از یادداشت های او را بخوانید.
پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۵۱: صبح شرفیاب شدم. خیلی مختصر بود، چون شاهنشاه خیلی گرفتاری داشتند. فقط کارهای ژنو را عرض کردم. عرض کردم: گلدامایر ساعت ۷ صبح وارد شده و حالا خواب است. فرمودند: پیرزن عجیب قدرتی دارد. کی پیش من خواهد آمد؟ عرض کردم: همان طور که مقرر فرمودید، ساعت ۳ بعد از ظهر، فرمودند: ترتیب آن را بده. من با ارتشبد نصیری رئیس ساواک و گارد شاهنشاهی ترتیب را دادم از ساعت ۳ تا ۵٫۳۵ دقیقه شرفیاب بشود. از شرفیابی هم مستقیماً به فرودگاه رفت و به اسرائیل برگشت. آن وقت من نفس راحتی کشیدم.
از اخبار مهم جهان، تصویب معاهدات آلمان با شوروی و لهستان است.... شب مهمانی دیپلمات ها - دسته سوم - با عده ای از ایرانیها در کاخ نیاوران بود. بعد از شام دسته موزیک اشتوتگارت که خیلی معروف است و به تهران آمده که به ژاپن برود، چند قطعه عالی زد که لذت بردم. سفیر آلمان جزء مهمانها بود، اعلامیه صدراعظم آلمان را به طور خصوصی به من داد که به نظر شاهنشاه رساندم..... بعد که مهمان ها رفتند، شاهنشاه [فیلم] دیدند ولی من اجازه گرفته مرخص شدم. اجازه گرفتم تمثال شاهنشاه [را] به رئیس دسته موزیک بدهم، اجازه فرمودند و یک تمثال توشیح کردند. این شخص مهمی است و از سادگی دربار شاهنشاهی خیلی تحت تأثیر قرار گرفته بود. حالا نصف شب است، از سر شب تا حالا به شدت باران میبارد.
منبع: انتخاب
۰