سفر در زمان؛ یادداشتهای علم، شنبه ۲۰ آبان ۱۳۵۱: سفیر آمریکا درمورد پیروزی نیکسون چه گفت؟

یادداشتهای اسدالله علم: سفیر آمریکا دیدنم آمد. نامه تشکرآمیزی از نیکسون آورده بود. مدتی راجع به انتخابات آمریکا صحبت کردیم و اظهار خوشوقتی که پرزیدنت نیکسون مجدداً انتخاب شد. میگفت اگر نیکسون شکست میخورد، من فوری استعفا میکردم.
کد خبر :
۲۵۷۷۳۹
بازدید :
۴۵
اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
در ادامه بخشی از یادداشت های او را بخوانید.
شنبه ۲۰ آبان ۱۳۵۱: ... بعد از ظهر... سفیر آمریکا دیدنم آمد. نامه تشکرآمیزی از نیکسون آورده بود.... مدتی راجع به انتخابات آمریکا صحبت کردیم و اظهار خوشوقتی که پرزیدنت نیکسون مجدداً انتخاب شد. میگفت اگر نیکسون شکست میخورد، من فوری استعفا میکردم. قدری راجع به تشریف بردن علیا حضرت شهبانو به رشت صحبت کردیم. هفته گذشته که ما در شیراز بودیم، علیا حضرت به رشت تشریف بردند. مردم احساسات عجیبی به خرج دادند. چون قبلاً علیا حضرت قدغن فرموده بودند که قوای انتظامی در خیابانها کم باشند، مردم به صورت عجیبی اتومبیل شهبانو را سر دست برده بودند. البته بسیار خوب بود، ولی خطر هم داشت. در این زمینه صحبت میکرد که بی احتیاطی نباید بفرمایند. گفتم: شاه و ملکه ما تقدیری هستند و از چیزی نمیترسند. بعد کارهای تجارتی داشت که چندین یادداشت به من داد که به عرض شاهنشاه برسانم و اقدام کنم.
قدری اظهار نگرانی از نارضایی آخوندها میکرد. گفتم: نترسید و نگران نباشید. اولاً عمل آنها گذشته و در قبال قدرت شاهنشاه دیگر هیچ عملی نمی توانند بکنند... برای او تشریح کردم وقتی که من نخست وزیر بودم و آخوندها جداً بر علیه تقسیم املاک قیام کردند، تا جایی که با کمونیستها - که آنها هم به علت این که زمینه تبلیغاتی خود را از دست میدهند با تقسیم املاک مخالف بودند ـ هماهنگ شدند و آن آشوب و انقلاب را راه انداختند و مالکین و عشایر هم همدست آنها بودند، غلطی نتوانستند بکنند و آنها را له کردیم، به طوری که برای همیشه از دست رفتند. دیگر حال نق نق دو آخوند مفلوک اثری نمیتواند داشته باشد و تا قدرت شاه هست، چیزی نمی شود. مگر آن که خدای نکرده این قدرت از دست [برود] و باز شما و انگلیسیها آخوندها را به خیال خودتان در مقابل کمونیست ها مدتی تقویت بکنید، ممکن است چیزی بشوند. آن هم به درد بخورند یا نه، جای تأمل است. به علاوه این نق نق فعلی آنها بر سر اختلافاتی است کـه بـیـن خودشان دارند. گفت: به هر حال من هر چه بشنوم، باید به تو بگویم. حال که این قدر اعتماد داری، دیگر حرفی ندارم....
سر شام رفتم. موضوع مهمی نبود. صحبت مسافرت شاهنشاه به فارس و برنامه پنج ساله پنجم و مسافرت شهبانو به رشت بود. بین زن و شوهر از وقتی که علیا حضرت نایب السلطنه شده اند، رقابتکی به وجود آمده است.
منبع: انتخاب
۰