از «چشم سمندر» تا «پشم خفاش»؛ داروهایی «جادویی» که واقعا موثر بودند
در دوران پیش از قرن چهاردهم، زنان درمانگر در اروپا نقش مهمی در ارائه درمانهای گیاهی داشتند، اما با افزایش قدرت کلیسا و آموزش دانشگاهی، آنها اغلب به عنوان جادوگر محکوم شدند. مطالعات مدرن نشان میدهد بسیاری از معجونها و داروهای آنان پایه علمی داشته و برخی هنوز در طب گیاهی امروزی مورد استفادهاند.
فرادید| پیش از قرن چهاردهم، زنان درمانگر در سراسر اروپا معمولاً پذیرفته میشدند و یکی از اندک منابع درمانی موجود آن دوران را ارائه میدادند، اما از قرن چهاردهم تا اواسط قرن هجدهم، با ظهور آموزش دانشگاهی و افزایش قدرت کلیسا، درمانگران زن اغلب «شیطانی» جلوه داده شدند. فارغالتحصیلان دانشگاهی ترجیح داده میشدند و زنان درمانگر معمولاً به عنوان «جادوگر» برچسبگذاری شده و شکنجه و اعدام میشدند.
به گزارش فرادید، ممکن است بخش زیادی از دانش ارزشمند دارویی در طول این مسیر از بین رفته باشد. پژوهشگران برای کشف دوباره این دانش باستانی، به بررسی دقیق برخی مواد اصلی استفادهشده در این درمانها پرداخته و ارزش علمی آنها را با دیدگاهی مدرن ارزیابی میکنند.
برخی از معروفترین معجونهای ثبتشده در منابع درمانهای قرون وسطی شامل مواد عجیب و غریب مانند چشم سمندر، انگشت قورباغه، پشم خفاش، زبان سگ و شاخ افعی میشد، اما در واقع اینها اسامی رمزگونه برای گیاهان بودند، نه اجزای حیوانی. هرچند قطعات حیوانی مانند قورباغه و وزغ هم در سایر دستورالعملهای درمانگران آن زمان، اغلب به دلیل خواص روانگردانشان استفاده میشدند.
بیشتر گیاهانی که درمانگران استفاده میکردند بومی اروپا بودند، اما برخی مواد عجیب هم از طریق تجارت ادویهجات که از قرن پنجم آغاز شده بود، به دست میآمد.

- چشم سمندر در واقع دانه خردل است، احتمالاً گونه اروپاییSinapis alba (خردل سفید). تحقیقات مدرن نشان داده که این دانه خواص ضدسرفه، ضدآسم، ضدالتهاب، محافظتکننده اعصاب، ضدآندروژنی، قلبی و ضدتومور دارد. نسخههای سنتی حاوی دانه خردل خشک که از کتابهای پزشکی قدیم یا تجربههای درمانگران قومی به دست آمدهاند، امروزه در کلینیکهای گیاهدرمانی بسیار رایج هستند.

- پشم خفاش در واقع برگهای «خاس» یا «راج» معمولی است که نشان داده شده میزان چربی خون، از جمله کلسترول بالا را کاهش میدهد. این برگها همچنین حاوی ترکیبات سمی هستند و خوددرمانی با آنها توصیه نمیشود.

- زبان سگ در واقع گیاهی است به نام Hound’s tongue و نام آن به دلیل شکل بلند برگهایش است. این گیاه در درمان بیماریهایی مانند مالاریا، هپاتیت و سل در سراسر جهان کاربرد داشته، اما وجود آلکالوئیدهای پیرولیزیدین در آن، آن را برای کبد بسیار سمی میکند.

- شاخ مار احتمالاً به سرخسی معروف به English adder’s tongue اشاره دارد که در طب سنتی برای بهبود زخمها و گردش خون استفاده میشد و صنعت آرایشی هم از خواص پوستی آن بهره برده است.
معجونهای جادوگران
جادوگری و درمانگری دو هنر متفاوت هستند. درمانگری در قرون وسطی شامل عناصری از خرافات، دانش ستارهشناسی و حتی آیینهای غیرمسیحی میشد، به همین دلیل مرز بین درمانگر دلسوز و جادوگر میتوانست به راحتی توسط قدرتهای حاکم تحریف شود.
معجونهای پرواز، خواب و عشق در منابع تاریخی و ادبیات داستانی ذکر شدهاند. این معجونها همواره شامل آلکالوئیدهای قوی تروپان (که شامل کوکائین هم میشود) بودند و اثرات روانگردان جالبی داشتند.
مرهمها معمولا روی بخشهایی از بدن که رگهای خونی نزدیک سطح پوست بودند مالیده میشدند تا جذب آنها آسانتر شود. این کار بهنوعی شکل اولیهای از کاربرد ترانسدرمال (جذب از راه پوست) محسوب میشود، شبیه پچهای نیکوتین امروزی.
برای درست کردن معجونهای خواب اغلب از عصاره گل انگشتانه و گیاه راولفیا سرپنتینا استفاده میشد که حاوی داروی رزرپین بود، نخستین داروی درمان فشار خون بالا در جهان. گفته میشود این دارو دوباره کشف شد، پس از آنکه بنیانگذار شرکت داروی گیاهی هیمالیا در دهه ۱۹۳۰ میلادی، اثرات آرامبخش آن را روی فیلهای بیقرار در سفری به برمه مشاهده کرد، صدها سال پس از استفاده آن در دوران قرون وسطی.

گل انگشتانه
این گیاهان و ترکیباتشان با کاهش ضربان قلب، کاهش ترشح آدرنالین و ایجاد خوابآلودگی، میتوانند به خواب آرام و راحت شبانه کمک کنند.
در نسخههای معجون عشق، گیاه «مهرگیاه رسمی» یا «ترنجبین» هم استفاده میشد. ریشه این گیاه سرشار از همان آلکالوئیدهایی است که در معجونهای خواب به کار میرفت. شاید عجیب به نظر برسد، اما دوز بالاتر این ترکیبات موجب افزایش ضربان قلب، تپش و تعریق میشود، نه خوابآلودگی. همچنین گیاهانی مانند اِفِدرا سینیکا (حاوی ماده محرک افدرین) و فوفا کاتچو (پوپل روانگردان) اثرات محرک و شادیآور دارند که با افزایش آدرنالین و سروتونین در بدن مرتبط است.
یک معجون خواب میتوانست به معجون عشق تبدیل شود و اگر عشق به دشمنی بدل میشد، افزایش دوز این گیاهان میتوانست آنها را به سم تبدیل کند. به همین دلیل اتهامات مربوط به مسمومیت و جادوگری در قرنهای ۱۶ و ۱۷ رایج بود.
محاکمهها برای جادوگری در انگلستان تا اوایل قرن هجدهم پایان نیافت تا اینکه «قانون جادوگری ۱۷۳۶»، قوانین قبلی را لغو کرد و جعل جادوگر بودن یا متهم کردن کسی به انجام جادوگری را جرم اعلام نمود. پس از این قانون، جادوگران و درمانگران تا حدودی تنها گذاشته شدند، هرچند هنوز مشکلاتی از جانب کلیسا و نهادهای قدرت داشتند.
مترجم: زهرا ذوالقدر