اما از آنجایی که به‌خاطر جرمی که مرتکب شده بودم باید رد مال می‌دادم و نیاز به پول داشتم به فکر سرقت افتادم. با جعل چند…
خلاصه طلاهایم را در ازای ۵ هزار دلار سیاه به آن‌ها دادم و از خودرو پیاده شدم. فردای آن روز که برای فروش دلار‌ها به…
یک روز او پیشنهاد سرقت از مرد عتیقه فروش را به من داد و شروع به وسوسه کرد. چون کلید خانه او را داشتم و می‌دانستم که در…
بعد از خوردن چای گیج شدم در همان حالت بی‌تعادلی دیدم که شیدا در خانه را باز کرد و دو مرد وارد شدند. آن‌ها دست و پایم…
بر‌خلاف تصور معمول سرقت از هتل‌ها تنها محدود به کالا‌های کم ارزشی مانند حوله و روتختی نیست.
زمانی که آدرس را از راننده خودرو می‌پرسیدیم اگر آدرسی که او داده بود با آدرس محل سرقت یکی بود او را معطل می‌کردیم و از…
همسرم برای دفاع از من با آن‌ها درگیر شد و یکی از سارقان با چاقو همسرم را از ناحیه صورت مجروح کرد. عمق زخم به حدی است…
من و ممد خیلی شبیه هستیم و تنها یک وجه تمایز داریم و آن هم چشم هایمان است. چشم‌های ممد درشت است. بر عکس چشم‌های من که…
من قبول دارم که از کارتش پول برداشتم بعد او را به قربانگاه کشاندم و با مشارکت همدستم او را کشتیم. پس از اقرار متهم…
با توجه به درخواست اولیای دم از دادگاه و اعلام اینکه حاضر هستند تفاضل دیه را بپردازند، قضات دادگاه، حمید را به قصاص و…
