راز قتل جوان ۱۹ ساله در دستنوشتههای عاشقانه
خانواده جوان ۱۹ سالهای که از یک سال قبل در یکی از شهرهای خوزستان ناپدید شده بود تصورش را هم نمیکردند که روزی جسد او را پیدا کنند.
کد خبر :
۸۳۷۹
بازدید :
۱۹۲۶
خانواده جوان ۱۹ سالهای که از یک سال قبل در یکی از شهرهای خوزستان ناپدید شده بود تصورش را هم نمیکردند که روزی جسد او را پیدا کنند.
به گزارش خبرنگاران جوان، دستنوشته عاشقانهاي كه از جوان گمشده بهجا مانده بود راز قتل او را فاش كرد.خرداد سال گذشته مأموران پليس آگاهي استان خوزستان در جريان ناپديد شدن مرموز پسر 19سالهاي بهنام منصور قرار گرفتند؛ پسري كه هيچكس از سرنوشت او خبر نداشت و معلوم نبود چه بلايي سرش آمده است. با گذشته هفتهها از ناپديد شدن منصور، تحقيقات پليس براي يافتن ردي از او بهجايي نرسيد و اين در حالي بود كه خانوادهاش نيز هرچه جستوجو كردند نتوانستند وي را پيدا كنند. در چنين شرايط همه تصور ميكردند منصور از خانه فرار كرده است تا اينكه پدرش دستنوشته عاشقانهاي پيدا كرد.
در اين دستنوشته منصور از دختري به اسم مينا نام برده بود و بهنظر ميرسيد كه عاشق او بوده است. وقتي اين دستنوشته در اختيار پليس قرار گرفت، مأموران حدس زدند كه شايد مينا از سرنوشت جوان گمشده خبر داشته باشد اما هيچكس مينا را نميشناخت و نشاني محل زندگي او را نميدانست.كارآگاهان پليس با بررسيهاي تخصصي و پرس و جو از دوستان منصور در نهايت موفق شدند به سرنخهايي از مينا دست پيدا كنند و اين دختر جوان به اداره آگاهي احضار شد.
راز جنايت
روزي كه مينا مقابل كارآگاهان قرار گرفت، دستپاچه و آشفته بود. هر چند در ابتدا سعي داشت آشنايياش با منصور را كتمان كند اما در ادامه بازجوييها نتوانست حقيقت را پنهان كند و پرده از راز قتل منصور برداشت. او گفت: 2سالي بود كه من و منصور همديگر را ميشناختيم و عاشق هم شده بوديم. حتي براي ارتباط با او مخفيانه تلفن همراه خريده بودم تا اينكه يك روز برادرم اين تلفن را پيدا كرد و رازم فاش شد. برادرم ماجرا را به پدر و مادرم هم اطلاع داد و پس از آن نقشه كشيد كه هر طوري شده از منصور انتقام بگيرد.
يك روز وقتي منصور براي ديدن من آمده بود، برادرم به او حمله كرد و دست و پايش را بست. پس از آن با چوب به جانش افتاد و در نهايت هم او را سوار ماشينش كرد و رفت. پس از آن ديگر منصور را نديدم و هرگز نفهميدم كه چه اتفاقي افتاده است.
اعتراف به قتل
با اعترافات دختر جوان، برادرش نيز دستگير شد. مرد جوان در بازجوييها به قتل منصور اعتراف كرد و گفت: وقتي از راز آنها باخبر شدم، آنقدر عصباني شدم كه تصميم گرفتم پسر جوان را ادب كنم. روز حادثه آنقدر با چوب او را زدم كه جانش را از دست داد. سپس جسدش را داخل ماشين گذاشتم و به راه افتادم. در دل بيابان و در منطقهاي دور افتاده، جسد او را از ماشين بيرون انداختم و پس از آن به خانه برگشتم.
با افشاي اين راز، مأموران براي پيدا كردن جسد مقتول به تكاپو افتادند. در ادامه مشخص شد كه مهرماه امسال، كشاورزان در اطراف يكي از شهرهاي خوزستان، اسكلت انساني را پيدا كرده و ماجرا را به پليس اطلاع داده بودند. پس از آن نيز اسكلت پيدا شده به پزشكي قانوني منتقل شده بود. در ادامه، آزمايشگاه جنايي پليس آگاهي وارد عمل شد و با بررسيهاي علمي و انجام آزمايش دياناي مشخص شد كه اسكلت پيدا شده در حقيقت بقاياي جسد منصور بوده است.
سرهنگ علي حاتمي، رئيس پليس آگاهي خوزستان با بيان اين خبر گفت: با كشف راز قتل جوان ناپديدشده، براي قاتل قرار قانوني صادر شد و اين پرونده در اختيار مرجع قضايي قرار گرفت.
به گزارش خبرنگاران جوان، دستنوشته عاشقانهاي كه از جوان گمشده بهجا مانده بود راز قتل او را فاش كرد.خرداد سال گذشته مأموران پليس آگاهي استان خوزستان در جريان ناپديد شدن مرموز پسر 19سالهاي بهنام منصور قرار گرفتند؛ پسري كه هيچكس از سرنوشت او خبر نداشت و معلوم نبود چه بلايي سرش آمده است. با گذشته هفتهها از ناپديد شدن منصور، تحقيقات پليس براي يافتن ردي از او بهجايي نرسيد و اين در حالي بود كه خانوادهاش نيز هرچه جستوجو كردند نتوانستند وي را پيدا كنند. در چنين شرايط همه تصور ميكردند منصور از خانه فرار كرده است تا اينكه پدرش دستنوشته عاشقانهاي پيدا كرد.
در اين دستنوشته منصور از دختري به اسم مينا نام برده بود و بهنظر ميرسيد كه عاشق او بوده است. وقتي اين دستنوشته در اختيار پليس قرار گرفت، مأموران حدس زدند كه شايد مينا از سرنوشت جوان گمشده خبر داشته باشد اما هيچكس مينا را نميشناخت و نشاني محل زندگي او را نميدانست.كارآگاهان پليس با بررسيهاي تخصصي و پرس و جو از دوستان منصور در نهايت موفق شدند به سرنخهايي از مينا دست پيدا كنند و اين دختر جوان به اداره آگاهي احضار شد.
راز جنايت
روزي كه مينا مقابل كارآگاهان قرار گرفت، دستپاچه و آشفته بود. هر چند در ابتدا سعي داشت آشنايياش با منصور را كتمان كند اما در ادامه بازجوييها نتوانست حقيقت را پنهان كند و پرده از راز قتل منصور برداشت. او گفت: 2سالي بود كه من و منصور همديگر را ميشناختيم و عاشق هم شده بوديم. حتي براي ارتباط با او مخفيانه تلفن همراه خريده بودم تا اينكه يك روز برادرم اين تلفن را پيدا كرد و رازم فاش شد. برادرم ماجرا را به پدر و مادرم هم اطلاع داد و پس از آن نقشه كشيد كه هر طوري شده از منصور انتقام بگيرد.
يك روز وقتي منصور براي ديدن من آمده بود، برادرم به او حمله كرد و دست و پايش را بست. پس از آن با چوب به جانش افتاد و در نهايت هم او را سوار ماشينش كرد و رفت. پس از آن ديگر منصور را نديدم و هرگز نفهميدم كه چه اتفاقي افتاده است.
اعتراف به قتل
با اعترافات دختر جوان، برادرش نيز دستگير شد. مرد جوان در بازجوييها به قتل منصور اعتراف كرد و گفت: وقتي از راز آنها باخبر شدم، آنقدر عصباني شدم كه تصميم گرفتم پسر جوان را ادب كنم. روز حادثه آنقدر با چوب او را زدم كه جانش را از دست داد. سپس جسدش را داخل ماشين گذاشتم و به راه افتادم. در دل بيابان و در منطقهاي دور افتاده، جسد او را از ماشين بيرون انداختم و پس از آن به خانه برگشتم.
با افشاي اين راز، مأموران براي پيدا كردن جسد مقتول به تكاپو افتادند. در ادامه مشخص شد كه مهرماه امسال، كشاورزان در اطراف يكي از شهرهاي خوزستان، اسكلت انساني را پيدا كرده و ماجرا را به پليس اطلاع داده بودند. پس از آن نيز اسكلت پيدا شده به پزشكي قانوني منتقل شده بود. در ادامه، آزمايشگاه جنايي پليس آگاهي وارد عمل شد و با بررسيهاي علمي و انجام آزمايش دياناي مشخص شد كه اسكلت پيدا شده در حقيقت بقاياي جسد منصور بوده است.
سرهنگ علي حاتمي، رئيس پليس آگاهي خوزستان با بيان اين خبر گفت: با كشف راز قتل جوان ناپديدشده، براي قاتل قرار قانوني صادر شد و اين پرونده در اختيار مرجع قضايي قرار گرفت.
۰