ما گناهكار نبوديم
قرار بود دیگر کسی ممنوعالفعالیت نباشد؛ اما همچنان میتوان لیست بلندبالایی از موزیسینهایی داد که امکان فعالیت ندارند. لیستی که از «محمدرضا شجریان» و «مجید درخشانی» در آن دیده میشود تا خوانندههای پاپ و آنهایی که به عنوان خوانندههای زیرزمینی شناخته میشوند.
کد خبر :
۸۵۰۸
بازدید :
۱۲۷۴
قرار بود دیگر کسی ممنوعالفعالیت نباشد؛ اما همچنان میتوان لیست بلندبالایی از موزیسینهایی داد که امکان فعالیت ندارند. لیستی که از «محمدرضا شجریان» و «مجید درخشانی» در آن دیده میشود تا خوانندههای پاپ و آنهایی که به عنوان خوانندههای زیرزمینی شناخته میشوند.
این مسأله اما همچنان، مسألهای «درگوشی» است. همه سعی در کتمان آن دارند. از مسئولان فرهنگی گرفته تا خود اهالی موسیقی که البته خیلیها مشکل را از خود آنها میدانند.
با «مجید درخشانی» بیپیرایه دربارهی این مسائل حرف زدهایم. او البته در این مدت بارها از ممنوعالفعالیت بودناش گفته و رسانهها نوشتهاند؛ اما در این گفتوگو سعی شده تا زوایای پیدا و پنهان این ماجرا بدون تعارفات مرسوم و مصلحتاندیشیهای معمول بیان شود.
لطفاً از دوران ممنوعیت از کار بگویید و اینکه این مسأله چه تأثیری روی شما داشته است؟
در این مدت البته من در خنج و همدان دو برنامه داشتم؛ یک آلبوم هم با عنوان «حریر شبنم» توسط حوزهی هنری منتشر شد که نیازی به مجوز ارشاد نداشت. تا چند ماه قبل هم هیچکس به من به شکل رسمی نگفته بود که ممنوعالفعالیت هستم؛ اما در عمل این مسأله وجود داشت. هیچ مجوزی به من داده نمیشد یا اگر داده میشد، دو سه روز قبل از اجرا لغو میشد. البته چند ماه قبل نامهای به صورت رسمی به دفتر موسیقی وزارت ارشاد داده شد و ممنوعالفعالیت بودن من رسمی شد؛ طبیعی است هر کسی که از راه موسیقی زندگیاش را میگذراند، از این مسأله متضرر میشود.
به نظر میرسد همهچیز از «ماهبانو» شروع شد. البته شما همیشه نشان دادهاید که دوست دارید به فعالیتهای بانوان موزیسین کمک کنید؛ این را میشد از سالها قبل در استفاده از نوازندگان زن در گروه «خورشید» هم مشاهده کرد؛ اما به هر حال فعالیت «ماهبانو» به آن شکل به هر حال اتفاق عجیبی بود و میشد حدس زد که با واکنشهایی همراه شود. به خصوص اینکه از شبکههای ماهوارهای سر درآورد.
اینکه از این شبکهها پخش شد، مسألهای است که من بارها دربارهی آن صحبت کردهام. این شبکهها اصولاً بدون اجازه از صاحب اثر آن را پخش میکنند. طبق قانون کپیرایت، مؤلف باید از پخش اثرش در رادیو یا تلویزیون راضی باشد؛ اما این مسأله در کشور ما وجود ندارد. کلیپها را ما در یوتیوب گذاشتیم؛ کاری که خیلی از اهالی موسیقی انجاماش میدهند. حالا به دلیلی این اثر زیاد دیده شد و به همین خاطر حساسیت ایجاد کرد. من اتفاقاً از دوستان در پلیس امنیت هم این سؤال را کردم که این اتفاقها برای بسیاری از گروههای موسیقی رخ میدهد، چرا حالا این حساسیتها دیده میشود و آنها هم جواب دادند که به دلیل استقبالی است که از این اثر شده است.
«ماهبانو» سه چهار سال قبل تشکیل شد و هدف ما اجرا در ایران و برای بانوان بود و بعد از آن میخواستیم به صورت همخوانی برای عموم هم اجرا کنیم. زمانی که برای اجرای بانوان در تالار وحدت -دو سال پیش- اقدام کردیم، به روال همیشه فیلم هم دادیم و متأسفانه برخورد دفتر موسیقی این بود که بدون دلیل این ماجرا را رد کرد و تمام زحمتهای اعضای گروه به هدر رفت. به همین خاطر ما تصمیم گرفتیم که فیلمی به یادگار ضبط کنیم و یکی از دوستان فیلمساز ما در این راه به ما کمک کرد. بعد تصمیم گرفتیم آن را در یوتیوب بگذاریم. ما در همین حد کار کردیم و بیشتر نرفتیم. در پخشهای بعدی هیچ نقشی نداشتیم.
اما مسئولان حراست ارشاد استدلالشان این است که کیفیت این آثار به اندازهای است که نشان میدهد که فیلمها از طرف خود گروه ارسال شده است.
در یوتیوب فیلم با کیفیت بالا هم میتوان گذاشت. ضمن اینکه ما خودمان هم خوشحال میشویم ارسالکننده را پیدا کنند؛ چون ما این کار را انجام ندادهایم. قطعاً ما اگر میخواستیم این کار را انجام دهیم، برای این شبکهی خاص ارسال نمیکردیم؛ چون موسیقیهایی پخش میکند که من اعتقاد دارم سطح کیفی شنیداری مردم را پایین میآورد. من حتی نمیدانم دفتر این شبکههای تلویزیونی و رادیویی کجای دنیا هست؟ این مسائل را بارها حتی در دادگاه هم بیان کردهایم. اتهام ارتباط ما با شبکههای خارجی کاملاً بیاساس است. ما هیچ ارتباطی نداریم و هر کس که چنین حرفی میزند، باید اثبات کند.
البته زمانی که رادیو و تلویزیون ما امکانی در اختیار اهالی موسیقی نمیگذارد، به هر حال شاید خیلیها دلشان بخواهد از این فرصت استفاده کنند.
حتماً فرصت هست؛ من این مسأله را انکار نمیکنم. اما موسیقیای که توسط «ماهبانو» اجرا شد، کاملاً مورد تأیید است. همان آهنگها مجوز داشت و ما دوست داشتیم موسیقیمان شنیده شود؛ اما این ربطی به شبکههای خارجی نداشت. در همان یوتیوب هم بسیار شنیده شد. من یکبار دیگر هم این مسأله را بیان کردم که تمام یک سال گذشته برای من روزهای بسیار خوبی بودند و در عین حال بدترین روزها. چون فهمیدم مردم هنوز موسیقی خوب و بااصالت را گوش میکنند. این کار را همه شنیدهاند و من از این بابت خوشحالم.
این شبکهها پولی به صاحبان اثر میدهند؟
به هیچ وجه. تمام اینها بدون اجازه و توافق ما بود، چطور میشود هزینهای پرداخت کنند؟ تنها گناه ما گذاشتن این آثار در یوتیوب بود و انگار گناه بزرگتر، شنیده شدن این آثار بود که ربطی به ما نداشت.
و اتهامات عجیب و غریبی که به اعضای گروه و بهخصوص خوانندهی اثر (سحر محمدی) زده شد.
بله؛ ایشان در این جریانات بسیار مظلوم واقع شدند. در مورد ایشان بیاخلاقی بسیاری شد. سحر محمدی یکی از بااخلاقترین و محجوبترین هنرمندان زن است و اتفاقاً فکر میکنم از همین حجب و صداقت او سوءاستفاده کردند. او به موسیقی گذشتهی ما بسیار آگاه است و صدای خیلی خوبی هم دارد؛ اما او هم یک عضو از این گروه بود که بسیار مورد آزار قرار گرفت و حتی حالا نمیتواند تدریس کند! او بسیار جوان است و حالا وقت کار کردن اوست؛ اما در حق او ظلم شد. اگرچه می دانم عشق او به موسیقی بر تمام این موانع غلبه میکند.
و مسألهی بعدی البته مصاحبهای بود که شما با شبکههای خارجنشین انجام دادید.
بله هنوز هم صحبت این مصاحبهها هست؛ اما من دربارهی موسیقی صحبت کردم و با صداقت هم حرف زدم. هیچ حرف سیاسی هم در آن نبود. ضمن اینکه همین الان هم از این دست مصاحبهها زیاد وجود دارد. من هم میتوانستم نسبت به فعالیت بانوان بیتفاوت باشم؛ اما این زنان همکاران و هموطنان ما هستند؛ من «علیه» کسی حرف نزدم.
البته یک مصاحبهای با من انجام شد که خانم مصاحبهگر تیتری دروغ زد و یکی از بزرگترین ضربهها را از آن مصاحبه خوردیم. من آن مصاحبه را به عنوان یک اشتباه میپذیرم؛ چون مصاحبهگر اصلاً صادق نبود. به هر حال ما انتظار داشتیم که بعد از تبرئه در دادگاه مشکلاتمان مرتفع شود؛ اما مشکل همچنان پابرجا است.
در این میان داستانهای دیگری هم پیش آمد، مثلاً حراست تالار وحدت به مدیر برنامههای من گفتند که شما تار زدهاید و خانمی رقصیده است! این برای خود من هم خیلی تعجبآور بود؛ این را دیگر همه میدانند که کسی برای رقصیدن تار نمیزند. بعد در اینترنت سرچ کردم و دیدم ما چهار سال قبل یک کنسرت در اسپانیا داشتهایم که فیلمِ آن برنامه در اینترنت هست.
یک خانم رقصندهی اسپانیایی آن فیلم را روی پرده پخش کرده و جلوی آن رقصیده است. خب کجای این ماجرا به من ربط دارد؟ ممکن است هر اثری در هر جایی مورد استفاده قرار گیرد. من به خود مسئولان هم گفتم که این ماجراها برای خود من عجیب است.
خب این ماجراها از کجا میآید؟
گفتن این حرف به هیچ عنوان برایم خوشایند نیست؛ اما گاهی این اطلاعات نادرست از طرف برخی از خود دوستان موزیسین داده میشود که بسیار جای تأسف است.
به نظر میرسد اختلاف میان خود اهالی موسیقی این روزها از هر زمانی شدیدتر شده است.
این مسائل همیشه وجود داشته، اما حالا وضعیت کمی بدتر است. تجربه، این را به من ثابت کرده و برای همین دیگر برایم مهم نیست که دیگران چه چیزی دربارهی من میگویند. تجربه نشان داده هر زمانی که فعالیت شما زیاد میشود یا اثر موفقی را خلق میکنید، دشمنیها و حرفهای نادرست زیاد میشد و هر زمان که خاموش باشید و کاری انجام ندهید، هیچکدام از این حرفها هم شنیده نمیشود.
فکر میکنم ریشهی خیلی از این ماجراها به حسادت برمیگردد. البته خدای ناکرده من به هیچ عنوان قصد توهین به کسی را ندارم؛ اهالی موسیقی همواره جزو نجیبترین و بهترین افراد هستند؛ اما همین جامعه هم مثل هر جامعهی دیگری جمعیت یکسانی ندارد و این مسائل هم بین تعدادی از آنها دیده میشود. البته این بخشی از مشکل است؛ به هر حال مسئولان موسیقی به طور قطع دلایل دیگری هم برای ممنوعالفعالیت کردنها دارند.
نکتهی جالب اینجا است که واقعاً در این مدت ممنوعالفعالیتی شما که یک سال به طول انجامید و حتی ممنوعالفعالیتی استادی مثل «محمدرضا شجریان» هیچ واکنشی از طرف اهالی موسیقی دیده نشد.
بله، من از خیلی از اهالی موسیقی گلایهمندم. شاید خیلی از آنها نسبت به این مسائل معترض هستند؛ اما به شکل رسمی اظهار نظری انجام نشد و کسی از ما حمایت نکرد. ما به آن مفهوم گناهکار نبودیم که با ما اینطور رفتار شود. ما کاری انجام دادیم و مردم هم از آن استقبال کردند و شنیدند و من از این مسأله خوشحالام؛ اما به همان اندازه هم دلگیرم که چرا کسی از همکاران من نسبت به این مسأله یا همانطور که شما اشاره کردید، مسألهی ممنوعالفعالیتی شجریان واکنشی نشان ندادند.
البته آقای مختاباد در این زمینه متنی نوشتند که من از ایشان ممنونام. در این میان استاد «هوشنگ ظریف» هم همیشه نگران بودند و با دلسوزی پیگیر ماجرا بودند؛ اما کس دیگری برایش مهم نبود که چه اتفاقی برای ما میافتد. البته استاد شجریان یا من خانهنشین نمیشویم. در این مدت بیش از هر زمان دیگری کار کردم؛ اما مسأله اینجاست که هیچکدام از آنها انعکاس پیدا نکرد؛ هر چند من معتقدم که تمام این آثار روزی به دست مردم خواهد رسید و آنها را خواهند شنید.
راه حلی برای این مسأله به ذهنتان میرسد؟
خب به نظرم اهالی موسیقی نیاز به یک سندیکا دارند؛ جایی که در صورت بروز اتفاقاتی از این دست، بدون هیچ مصلحتاندیشی از آنها حمایت کند.
حتماً این سندیکا و صنف باید وجود داشته باشد؛ اما واقعاً اظهار نظر نیاز به صنف و سندیکا دارد؟
من فکر میکنم شرایط جامعه طوری است که کسی دوست ندارد خودش را به دردسر بیندازد.
یعنی حمایت از شما یا استاد شجریان میتواند مشکلی برای فعالیت یک استاد برجسته یا یک موسیقیدان مطرح به وجود بیاورد؟
نه؛ اتفاقاً میتوانست تأثیر بسیار زیادی هم داشته باشد؛ مگر اینکه با ایجاد گروه برای بانوان مشکل داشته باشند که فکر نمیکنم چنین مسألهای صحت داشته باشد یا آنها هم معتقد باشند که ما خودمان این آثار را پخش کردهایم که این هم خیلی بعید است.
خب برای شما مسألهی ویدئوکلیپ وجود دارد؛ اما آقای شجریان شش سال تمام است که ممنوعالفعالیتاند و هیچ حمایتی از ایشان نشده است. حتی توسط اساتید موسیقی.
به نظرم این یک اشتباه بزرگ بوده است. سکوت بدی در این سالها در این خصوص وجود داشته که بسیار تأسفبار است؛ در حالی که باید این ماجرا به چالش کشیده شود. اما همانطور که گفتم، منافع شخصی حالا در جامعهی ما از همه چیز مهمتر است. در این کار اذیتهایی که ما شدیم، به اندازهی گناه ما نبود و این حق ما نبود.
ما اصلاً نمیخواستیم موازین اخلاقی جامعه را به هم بزنیم و جا داشت که از ما حمایت کنند یا لااقل نسبت به این تعرضها واکنشی نشان دهند. جالب است تنها جایی که با ما همدلی کردند، دادگاه انقلاب بود. ما حالا تبرئه شدهایم؛ پس این حرف من از مصلحتاندیشی نیست؛ اما آنها برخورد انسانی و قانونی با ما داشتند.
خب این خیلی تأسفبار است که شما این همه از اهالی موسیقی گلایهمندید و میگویید شاکی شما -مدعیالعموم- برخوردی انسانی و قانونی داشته است.
آنها هیچوقت به شکل یک متهم به ما نگاه نکردند. بههرحال بچهها جوان بودند و بیتجربه. هیچکدام هم سابقهی این مسأله را نداشتند؛ اما در تنها جایی که احساس آرامش کردند، همین دادگاه انقلاب بود و این مسأله همیشه در ذهن من میماند.
منبع: موسیقی ما
۰