مهمترین شاهکارهای «ارسطو»؛ از متافیزیک تا ارغنون
در سده چهارم پیش از میلاد، ارسطو بهعنوان یکی از مهمترین متفکران یونان باستان ظهور کرد. آثار فراوان او تأثیر عمیقی بر فلسفه غرب گذاشته است. گفته میشود او حدود ۲۰۰ رساله نوشته که تنها ۳۱ اثر از آنها باقی مانده است. در ادامه، هشت مورد از مهمترین آثار باقیمانده او را معرفی خواهیم کرد.
فرادید| ارسطو در سال ۳۸۴ پیش از میلاد در شهر استاگیرا در شمالشرقی یونان به دنیا آمد. در جوانی در آکادمی افلاطون درس خواند. پس از مدتی اقامت در آسیای صغیر، فیلیپ دوم مقدونی او را برای آموزش پسرش اسکندر مقدونی فراخواند.
به گزارش فرادید؛ ارسطو بعدها به آتن بازگشت و مدرسه خود یعنی «لوکئوم» را بنیان گذاشت؛ جایی که هم به تدریس پرداخت و هم حدود ۲۰۰ رساله نوشت. برنامه آموزشی لوکئوم گستردهتر از آکادمی افلاطون بود و تنها به فلسفه محدود نمیشد. او سرانجام به دلایل سیاسی ناچار شد از آتن بگریزد و در سال ۳۲۲ پیش از میلاد در جزیره اوبوئا درگذشت.
۱. متافیزیک
«متافیزیک» یا «مابعدالطبیعه» یکی از مهمترین و پُرمطالعهترین آثار ارسطو است که موضوعات گوناگونی را دربرمیگیرد. این کتاب با بحث درباره ماهیت شناخت آغاز میشود و رابطهای نزدیک میان فلسفه و معرفتشناسی را برقرار میکند. ارسطو میگوید شناخت از ادراک سرچشمه میگیرد و بنیادیترین شکل شناخت «حکمت» یا فلسفه است؛ حکمت یعنی آگاهی از اصول نخستین. تنها کسی که این نوع شناخت را دارد میتواند «واقعیت» را به دیگران بیاموزد.
در بخشهای دیگر کتاب، او به موضوعاتی همچون پارادوکسهای فلسفی، نقد «اصول نخستین»، اصل امتناع تناقض و سلسلهمراتب علوم میپردازد.
بخشهای پایانی کتاب به مباحثی مانند جوهر، ماده، ماهیت، قوه و فعل اختصاص دارد.

«ارسطو» اثر رامبراند
۲. فن شعر (بوطیقا)
«بوطیقا» را اغلب نخستین اثر نظاممند در زمینه زیباییشناسی میدانند؛ یعنی مطالعه فلسفی درباره زیبایی، ذوق، هنر و عناصر هنری. هرچند ارسطو نخستین کسی نبود که درباره هنر سخن گفته باشد، اما او ساختاری منسجم و نوآورانه برای بررسی هنر ارائه میکند.
بوطیقا معمولاً در پنج بخش دستهبندی میشود:
- گونههای شعر و تمایز میان تراژدی، حماسه و کمدی،
- تعریف تراژدی،
- ساختار تراژدی، تأثیر آن بر شنونده و مفهوم «کاتارسیس»،
- نقدهایی بر تراژدی و حماسه،
- و در پایان، برتری تراژدی نسبت به حماسه بهعنوان شکل برتر هنری.
۳. اخلاق نیکوماخوسی
«اخلاق نیکوماخوسی» مشهورترین اثر ارسطو در اخلاق است و احتمالاً آخرین نظر او درباره مباحث اخلاقی محسوب میشود. ارسطو از پرسش «برترین خیر برای انسان چیست؟» آغاز میکند و پاسخ او واژه یونانی «اودایمونیا» است؛ مفهومی میان «خوشزیستی» و «سعادت».
او میگوید سعادت هنگامی حاصل میشود که انسان کارکرد درست نفس و طبیعت خود را تحقق ببخشد. بخشهای دیگر کتاب به بررسی «فضیلتها» میپردازد؛ یعنی ویژگیهای انسانِ نیک، و توضیح میدهد که در کجا سزاوار ستایش یا نکوهش هستیم.
۴. اخلاق اودموسی
این اثر احتمالاً پیش از اخلاق نیکوماخوسی نوشته شده، هرچند این موضوع مورد بحث است. هر دو کتاب موضوعات مشابهی را بررسی میکنند اما در «اخلاق اودموسی» برخی فضیلتها با عمق بیشتری تحلیل شدهاند. او به جنبه معرفتشناختی فضیلت، نقش بخت نیک و مفهوم «کالوکگاتیا» یعنی ترکیب بزرگواری اخلاقی و خوشاقبالی میپردازد.
این کتاب در جهان باستان از پرخوانندهترین آثار ارسطو بود و برخی مورخان معتقدند تا قرن دوم میلادی کتاب درسی اصلی اخلاق ارسطویی محسوب میشد.
۵. سیاست
«سیاست» در مقایسه با اخلاق نیکوماخوسی کمتر مورد توجه قرار گرفته و معمولاً تحتتأثیر «جمهوری» افلاطون قرار میگیرد؛ با اینحال، کتاب مباحث مهمی درباره ساختار دولتشهر یونانی (پولیس) و تفاوت یا ارتباط آن با سایر واحدهای اجتماعی ارائه میکند. مثلاً فیلسوفان مدرن مانند هانا آرنت از نظریه او بهره گرفتهاند و ساختار حکومت را ادامه ساختار خانواده دانستهاند.
سیاست ارسطو تلاشی است برای درک سیاست بهعنوان حوزهای مستقل و درعینحال فهم پیچیدگی روزافزون زندگی شهری بهعنوان ادامهای از شکلهای ابتداییتر اجتماع.
۶. درباره نفس
این کتاب از تأثیرگذارترین آثار ارسطو است؛ بهویژه بهخاطر تأثیرش بر الاهیات مسیحی، اسلامی و یهودی و همچنین نقش بنیادیاش در فلسفه ذهن. از نظر ارسطو، هر موجود زندهای نوعی «نفس» دارد و داشتن نفس نشانه حیات است. انسان نفس گیاهی و حیوانی را نیز در خود دارد، اما ویژگی ممتاز انسان «توانایی فهمیدن» است.
یکی از مهمترین نتایجی که از این کتاب برداشت شده، استدلال ارسطو درباره «جاودانگی نفس» است. او میگوید چون نیروی فعال ذهن وابسته به اندام جسمانی نیست، نمیتواند فناپذیر باشد. از آن زمان به بعد، جستوجوی ارتباط میان فرایندهای ذهنی و ساختارهای جسمانی یکی از مسائل اصلی فلسفه ذهن شده است.
۷. مقولات
«مقولات» یکی از مهمترین آثار ارسطو در متافیزیک است و مفهوم «دستهبندی» را بهعنوان یک مسئله فلسفی مطرح میکند. او میکوشد انواع ادراکات ما را در ده مقوله جای دهد.
بخشی از کتاب به آنچه امروز «فلسفه زبان» مینامیم اختصاص دارد؛ زیرا ارسطو برای توجیه مقولات، ابتدا درباره معادلسازی مفاهیم در زبان بحث میکند. «مقولات» در واقع تلاشی برای توضیح بنیادیترین عناصر واقعیت و ایجاد انسجام میان ادراکات پراکنده ماست.
۸. ارغنون
آثاری از ارسطو که امروز در اختیار داریم در اصل متنهای مستقیم او نیستند، بلکه مجموعههایی هستند که شاگردان و فیلسوفان بعدی گرد آوردهاند. آثار منطقی او، از جمله «مقولات»، در مجموعهای ششجلدی به نام «ارغنون» گرد آمدهاند که حدود سال ۴۰ پیش از میلاد توسط آندرونیکوس رودسی تدوین شد. این مجموعه از معدود آثار ارسطو بود که در قرون وسطی در دسترس قرار داشت و توسط بوئتیوس به لاتین ترجمه شد.
ارغنون با «مقولات» آغاز میشود، سپس کتاب «عبارت» میآید که در آن مفاهیم گزاره، داوری و انواع قضایا توضیح داده میشود. «آنالوطیقای پیشین» روش قیاس و استدلال استقرایی را معرفی میکند و «آنالوطیقای پسین» به تعریف، استدلال، استقرا و شناخت علمی میپردازد.
دو کتاب پایانی، «جدل» و «مغالطات» هستند: اولی درباره ساختن استدلالهای معتبر در گفتوگوهای دیالکتیکی است و دومی به مغالطههای منطقی و ارتباط آنها با «خطابه» میپردازد.