صنعت "فِیک" سازی
صنعت تولیدات غیر واقعی و «فِیک» صنعت پر رونقی است. پا گرفتن این صنعت در عرصه فرهنگ، افق جدیدی برای کاسبکاران گشوده. از همین صنعت فیکسازی فرهنگی و هنری، اکنون با صدها و هزاران نفر فعال فرهنگی و هنری مواجه هستیم که سخت تو خالی و بیمایه هستند، اما اطوار روشنفکری و ژست باسوادی گرفتن و در صفحات مجازی مطالب بیسر و ته و عکسهای بیمعنی منتشر کردن را خوب بلد شدهاند.
کد خبر :
۶۰۶۵۵
بازدید :
۸۱۱
نیوشا طبیبی |
۱- صنعت لقبسازی و لقب فروشی در این ملک سابقهای طولانی دارد. به روزگار گذشته، مردمان عادی که ثروتی به هم میزدند و میخواستند بین طبقه اشراف برای خود جایی باز کنند، پیشکش گرانبهایی به حضور پادشاه تقدیم میکردند تا شاه به آنها لقبی بدهد و آنها برای خود پیشینهای بسازند و فرزندانشان به اصل و نسب اشرافی خود مفتخر باشند. امروز که دوره فلانالسلطنهها و فلانالملکها به سر آمده، لقب دکتری سخت محبوب شده و راههایی برای اخذ بیدردسر مدرک و صنعت نوشتن پایاننامه و دیگر امور مشابه رواج کامل دارند.
گاه تعداد افراد دارای تیتر دکتری در یک جمعِ نهچندان بزرگ حیرتانگیز است. از لقب دکتری خود فقط نخوت و غرور را همراه دارند و از فرهیختگی هیچ. این شرایط سبب شده که اعتبار اشخاص زحمتکشی که با هزار سختی و مرارت درس خوانده و مدارج علمی را طی کردهاند سخت آسیب ببیند.
۲- کتابسازی هم عالمی دارد! نگاهی به فهرست این نوع خدمات اگر بیندازید، ملاحظه میفرمایید که ناشرینی وجود دارند که برای شما کتاب منتشر میکنند! یعنی فردی سفارش و پول میدهد و آنها در کمتر از یک ماه نام او را در زمره شاعران و نویسندگان این کشور ثبت میکنند! نرخ هم بسته به سطح و شیوه کار البته متفاوت است. این ابتکار فرهنگی ابتدا توسط چند ناشر ایرانی خارج از کشور - البته با شیوهای آبرومندانهتر - پایهگذاری شد. ناشر خارج نشین برای آنکه چرخ «بیزینس» فرهنگیاش بچرخد، چون خواننده به تعداد کافی ندارد، هزینه چاپ کتاب را به اضافه سود خود از نویسنده نقدا دریافت میکند و در قید و بند محتوای کتاب نیست.
۳- صنعت تولیدات غیر واقعی و «فِیک» صنعت پر رونقی است. پا گرفتن این صنعت در عرصه فرهنگ، افق جدیدی برای کاسبکاران گشوده. از همین صنعت فیکسازی فرهنگی و هنری، اکنون با صدها و هزاران نفر فعال فرهنگی و هنری مواجه هستیم که سخت تو خالی و بیمایه هستند، اما اطوار روشنفکری و ژست باسوادی گرفتن و در صفحات مجازی مطالب بیسر و ته و عکسهای بیمعنی منتشر کردن را خوب بلد شدهاند. آنها به مدد بازیهای رسانهای و اینستاگرامی جای خود را باز کرده، در همه امور خود را صاحب نظر و دارای رای میدانند.
۴- برخی قهرمانان مجازی، تمام همت خود را صرف این میکنند که بهانهای به دست دستگاه قضایی و پلیس بدهند تا دستگیر شوند. مثلا کلیپی میسازند که عدهای به آهنگ خوانندهای امریکایی در آن میرقصند، پلیس آنها را ردیابی و مدتی کوتاه بازداشت میکند. برای آنها عالی است سناریویشان کامل شده است، قهرمان مجازی از فردای آزادی با صفحه اینستاگرامیاش کاسبی پررونقی راه میاندازد و در زمره روشنفکران مملکت جای میگیرد. رسما پول میگیرد و تبلیغات میکند و با مناسبت و بیمناسبت در هر امری وارد میشود.
۵- صنعت فیک البته در سینما قدمتی طولانی دارد. چه بسیار مردم بیهنری که بر حسب اتفاق گذارشان به جلوی دوربین افتاده و پس از آن خود را هنرمند تلقی کردهاند. اینها پر سر و صدا و سخت توخالی هستند. میدانند دورانشان گذراست، پس به هر قیمتی میخواهند خود را در لابه لای خبرها جا بدهند تا کمی بیشتر بمانند. ادمین و متخصص تبلیغات استخدام میکنند و گاه به یاوه گویی درباره وطن هم میافتند تا دیده شوند. چنانکه خانم بازیگری که در کارنامهاش فقط فیلمهای کم ارزش دیده میشود، درباره بیارزشی پاسپورت ایرانی و الزام «هنرمندان» در به دنیا آوردن فرزندانشان در کشوری دیگر برای اخذ پاسپورت بیگانه با گستاخی سخن میگوید و میخواهد با جسارت به ساحت وطن عزیز، توجه دیگران را به خود جلب کند.
۱- صنعت لقبسازی و لقب فروشی در این ملک سابقهای طولانی دارد. به روزگار گذشته، مردمان عادی که ثروتی به هم میزدند و میخواستند بین طبقه اشراف برای خود جایی باز کنند، پیشکش گرانبهایی به حضور پادشاه تقدیم میکردند تا شاه به آنها لقبی بدهد و آنها برای خود پیشینهای بسازند و فرزندانشان به اصل و نسب اشرافی خود مفتخر باشند. امروز که دوره فلانالسلطنهها و فلانالملکها به سر آمده، لقب دکتری سخت محبوب شده و راههایی برای اخذ بیدردسر مدرک و صنعت نوشتن پایاننامه و دیگر امور مشابه رواج کامل دارند.
گاه تعداد افراد دارای تیتر دکتری در یک جمعِ نهچندان بزرگ حیرتانگیز است. از لقب دکتری خود فقط نخوت و غرور را همراه دارند و از فرهیختگی هیچ. این شرایط سبب شده که اعتبار اشخاص زحمتکشی که با هزار سختی و مرارت درس خوانده و مدارج علمی را طی کردهاند سخت آسیب ببیند.
۲- کتابسازی هم عالمی دارد! نگاهی به فهرست این نوع خدمات اگر بیندازید، ملاحظه میفرمایید که ناشرینی وجود دارند که برای شما کتاب منتشر میکنند! یعنی فردی سفارش و پول میدهد و آنها در کمتر از یک ماه نام او را در زمره شاعران و نویسندگان این کشور ثبت میکنند! نرخ هم بسته به سطح و شیوه کار البته متفاوت است. این ابتکار فرهنگی ابتدا توسط چند ناشر ایرانی خارج از کشور - البته با شیوهای آبرومندانهتر - پایهگذاری شد. ناشر خارج نشین برای آنکه چرخ «بیزینس» فرهنگیاش بچرخد، چون خواننده به تعداد کافی ندارد، هزینه چاپ کتاب را به اضافه سود خود از نویسنده نقدا دریافت میکند و در قید و بند محتوای کتاب نیست.
۳- صنعت تولیدات غیر واقعی و «فِیک» صنعت پر رونقی است. پا گرفتن این صنعت در عرصه فرهنگ، افق جدیدی برای کاسبکاران گشوده. از همین صنعت فیکسازی فرهنگی و هنری، اکنون با صدها و هزاران نفر فعال فرهنگی و هنری مواجه هستیم که سخت تو خالی و بیمایه هستند، اما اطوار روشنفکری و ژست باسوادی گرفتن و در صفحات مجازی مطالب بیسر و ته و عکسهای بیمعنی منتشر کردن را خوب بلد شدهاند. آنها به مدد بازیهای رسانهای و اینستاگرامی جای خود را باز کرده، در همه امور خود را صاحب نظر و دارای رای میدانند.
۴- برخی قهرمانان مجازی، تمام همت خود را صرف این میکنند که بهانهای به دست دستگاه قضایی و پلیس بدهند تا دستگیر شوند. مثلا کلیپی میسازند که عدهای به آهنگ خوانندهای امریکایی در آن میرقصند، پلیس آنها را ردیابی و مدتی کوتاه بازداشت میکند. برای آنها عالی است سناریویشان کامل شده است، قهرمان مجازی از فردای آزادی با صفحه اینستاگرامیاش کاسبی پررونقی راه میاندازد و در زمره روشنفکران مملکت جای میگیرد. رسما پول میگیرد و تبلیغات میکند و با مناسبت و بیمناسبت در هر امری وارد میشود.
۵- صنعت فیک البته در سینما قدمتی طولانی دارد. چه بسیار مردم بیهنری که بر حسب اتفاق گذارشان به جلوی دوربین افتاده و پس از آن خود را هنرمند تلقی کردهاند. اینها پر سر و صدا و سخت توخالی هستند. میدانند دورانشان گذراست، پس به هر قیمتی میخواهند خود را در لابه لای خبرها جا بدهند تا کمی بیشتر بمانند. ادمین و متخصص تبلیغات استخدام میکنند و گاه به یاوه گویی درباره وطن هم میافتند تا دیده شوند. چنانکه خانم بازیگری که در کارنامهاش فقط فیلمهای کم ارزش دیده میشود، درباره بیارزشی پاسپورت ایرانی و الزام «هنرمندان» در به دنیا آوردن فرزندانشان در کشوری دیگر برای اخذ پاسپورت بیگانه با گستاخی سخن میگوید و میخواهد با جسارت به ساحت وطن عزیز، توجه دیگران را به خود جلب کند.
۰