قتل زیر سقف مشترک
میزان کشتن زنان به دست شوهران حدودا دوبرابر شوهرکشی بود و بیشتر زنانی که قربانی همسرکشی میشدند، درواقع قربانی سوءظن بودند.
کد خبر :
۷۰۳۸۹
بازدید :
۱۰۰۴۵
شهرزاد همتی | روزی نیست که در صفحه حوادث روزنامهها خبری از همسرکشی نباشد. همین دیروز در شیراز مردی که مشکلاتی با همسرش داشت، پس از کشتن او، اقدام به ازبینبردن خودش کرد. همین الان هم مردان و زنان زیادی در زندانهای کشور منتظر اجرای حکم خود به دلیل کشتن همسرانشان هستند.
موضوع فقیر و غنی هم نمیشناسد و حوادث روزهای گذشته هم نشان از آن دارد که این مسئله ربطی به جایگاه اجتماعی ندارد. عصبانیت و خشونتی که در جامعه وجود دارد، افراد را به سمت ابراز خشونت به سمت خانواده خود میبرد. همسرکشی و فرزندآزاری بخش زیادی از پروندههای کیفری را تشکیل میدهند.
بر اساس آمار منتشرشده، نزدیک به ۳۳ درصد قتلهایی که در سال ۱۳۹۰ در ایران اتفاق افتاد، قتلهای خانوادگی بوده؛ از این میان «همسرکشی» بیشترین سهم را به خود اختصاص داده و شش درصد از این قتلها نیز «شوهرکشی» بوده است.
سال ۱۳۹۳ معاون وقت مبارزه با قتل پلیس آگاهی در گفتوگویی اعلام کرده بود: در ۳۰ درصد از وقایع قتل، بین مقتول و متهم، نسبت فامیلی، اعم از دور و نزدیک وجود دارد و در حدود هفت درصد از کل قتلها، بین متهم و مقتول رابطه زوجیت برقرار بوده که همسرکشی تلقی میشود.
به گفته او، در سال ۹۳، وقایع همسرکشی، ۷۲ درصد، مربوط به قتل زن به دست شوهر و ۲۸ درصد، مربوط به قتل شوهر به دست زن بوده است.
فرشته مرصادی، دانشجوی دکترای حقوق جزا که پایاننامه کارشناسیارشدش را به همسرکشی اختصاص داده، درباره این آمار به «شرق» میگوید: پایاننامه من مربوط به سال ۹۴ بود. مطابق آمار ما، ۴۳ درصد از این جرائم، ریشه در مسائل منکراتی و اخلاقی و ۵۱ درصد آن نیز ناشی از اختلافات خانوادگی نظیر، اعتیاد، سوءظن، اختلافنظر در شغل، محل زندگی، نوع پوشش و ... و شش درصد باقیمانده نیز سایر موارد، از جمله جنون و اختلالات روانی بود.
میزان کشتن زنان به دست شوهران حدودا دوبرابر شوهرکشی بود و بیشتر زنانی که قربانی همسرکشی میشدند، درواقع قربانی سوءظن بودند.
گاهی این اختلافات خیلی پیشپاافتاده هستند، اما به دلیل فشارهایی که از طرق مختلف به خانواده وارد میشود، این اختلافات کوچک منجر به فاجعهای مانند همسرکشی میشود.
به گفته مرصادی، بسیاری از زنان همسرکش، از سوی شوهران خود مورد خشونت و ضربوشتم واقع میشوند. بسیاری از آنها پیش از ارتکاب جرم از پلیس، مددکار و خانواده درخواست کمک میکنند، اما اضطراریبودن موقعیت آنها تشخیص داده نمیشود و خانوادهها با جملات کلیشهای که کلیدواژه اصلی آن آبروست، زن را وادار به سکوت میکنند و مددکاران نیز با جملاتی نظیر «بهعنوان یک زن زنانگیات را برای آرامکردن همسرت به کار بگیر» سعی میکنند درواقع قضیه را ماستمالی کنند.
زن که در دادگاه خانواده هم چندان راهحلی برای رهاییاش پیدا نمیکند و از طرفی حتی بلد نیست که چگونه در دادگاه موقعیت خود را اثبات کند و از طرفی طولانی و فرسایشیبودن روند طلاق باعث میشود که زنان برای رهاشدن خود از خشونت، اقدام به کشتن مردان کنند.
وی همچنین در ادامه میگوید: «البته آمار سهدرصدی نیز از زنان وجود دارد که به دلیل حضور شخص سوم در زندگیشان و علاقه به مرد دیگری اقدام به حذف فیزیکی همسر میکنند».
این حقوقدان درباره زنکشی مردان نیز میافزاید: «سوءظن، عصبانیت، قوانین مردسالارانه و تعصب از دلایل اصلی همسرکشی مردان است. از طرفی اگر مردان نسبت به همسرشان مهارتها و منابع کمتری داشته باشند، برای اثبات قدرتشان از اعمال خشونت استفاده میکنند. مردانی که میزان تحصیلات کمتری نسبت به همسرانشان دارند یا از موقعیت و پایگاه اجتماعی پایینتری برخوردار هستند بیشتر اقدام به همسرکشی میکنند».
مسئله همسرکشی البته فقط مختص ایران نیست؛ در کشورهایی مانند کلمبیا، گینه، آفریقای جنوبی، برزیل، مکزیک و پاناما هم آمار همسرکشی قابلتوجه است. همچنین مطابق آمار منتشرشده در آمریکا نیز در سال ۲۰۱۵، نسبت جنسیتی همسرکشی در این کشور، دوبرابر کشورهای انگلیسیزبان اروپای غربی، استرالیا و کانادا بوده است.
طبق آماری که از نتایج یک پژوهش ۱۰ ساله است، در آمریکا به ازای هر صد مردی که همسرکشی میکنند، ۷۵ زن مبادرت به قتل همسران خود میکنند.
عبدالصمد خرمشاهی، وکیل پایهیک دادگستری که در سالهای کاریاش وکالت پروندههای جنجالی بیشماری را برعهده داشته، در گفتگو با «شرق»، درباره پدیده همسرکشی در ایران میگوید: «بیشتر مردان هستند که همسران خود را به قتل میرسانند. آمار بین زنان و مردان در این موضوع برابر نیست و زنان بیشتر در روابط خانوادگی قربانی میشوند.
در همسرکشی کلا انگیزهها متفاوت است، اما چند علت وجود دارد که معمولا در بخش اعظم قتلها مشابه است؛ یکی اینکه همیشه در جنایت همسرکشی (خصوصا در بین مردان) پای شخص ثالثی در میان است. این قتلها معمولا قتل ناموسی هستند و شوهر فکر میکند یا میبیند که مورد خیانت واقع میشود و بهجای پیگیری راه قانونی، در اثر خشم، مبادرت به قتل همسر میکند. دلیل دومی که مردان اقدام به قتل میکنند بحث فقر است. فقر علتالعلل همه جنایات است. فقر مادی، فقر فرهنگی میآورد و نمیشود از آن غافل شد».
وی در ادامه با اشاره به دلایل همسرکشی به دست زنان تأکید کرد: «در همسرکشی زنان یکی از مواردی که کمتر به آن توجه میشود، مقدار زیاد سختگیری و اطاله دادرسی یا سختگیری درخصوص طلاق زنان است. دلایلی که در قانون وجود دارد و سختیهای دادگاه و اثبات عسر و حرج توان زنان را میگیرد و عموما همسرانشان هم با طلاق مخالفت میکنند.
ما از این موارد هم زیاد داشتیم که زنان وقتی خسته میشوند و تمام تلاش خود را میکنند و نمیتوانند موفق شوند، سعی میکنند به صورت فیزیکی همسرشان را از بین ببرند و به قول خودشان از جهنم نجات پیدا کنند. در اینگونه قتلها معمولا بحث معاونت مطرح میشود.
در اغلب این پروندهها زنها مباشر قتل نیستند و توسط شخص ثالث قتل اتفاق میافتد و زنها به لحاظ عدم توانایی لازم از لحاظ جسمانی برای مقابله با مرد، شخص سومی را حالا از طریق رفاقت، تحریک، تشویق و تطمیع مباشر قتل میکنند و اینها از شایعترین مواردی است که در اغلب پروندهها وجه مشترک دارد».
این وکیل دادگستری در پایان تأکید کرد: «در همسرکشی نباید از مشکلات مالی غافل شد که مرد به لحاظ مشکلات زندگی نمیتواند از پس خرج زن و بچه بربیاید و همسر و فرزندانش را به قتل میرساند، اما مسئله بیشتر بدبینی، شکاکی، حسادت و درمیانبودن پای فرد ثالث است که موجب اختلاف طرفین میشود و جزء انگیزههای مهم برای همسرکشی است».
۰