در بحرانها مورچه باشیم نه گنجشک!
ساختار رفتاری ما در ایران چه در میان مردم یا مدیران مثل گنجشک است، درحالیکه ما باید از مورچه درس بگیریم و آیندهنگر باشیم. منافع اندک امروز را به زیانهای فراوان آینده ترجیح ندهیم. کارون نماد این وضع رفتاری ما است.
کد خبر :
۷۷۰۵۴
بازدید :
۹۸۱
عباس عبدی | هنگامی که سیل فروردین ماه آمد و بحران بزرگی را در خوزستان ایجاد کرد، این پرسش مطرح شد که چرا رودخانههای خوزستان نتوانستند این سیل را تحمل و تخلیه کنند؟ البته پرسشهای دیگر نیز وجود داشت؟ چرا سد کرخه پیش از رسیدن سیل، بیشتر از آنکه بود، تخلیه نشد تا سرریز نشود؟
چرا کانالهای فرعی رودخانههای خوزستان نتوانستند آبهای فراوان را تخلیهکنند؟ اصولا چرا خرابیها تا این حد زیاد بود؟ پاسخ به این پرسشها فرد ناظر را به مسأله مهمی رهنمون میکند. اینکه ما هنوز از رفتار و آیندهنگری مورچه درس نگرفتهایم و کماکان مثل گنجشک عمل میکنیم.
مورچهای که در فصل تابستان و پیش از آغاز بارندگی و سرما آذوقه خود را جمعآوری میکند تا زمستان از گرسنگی تلف نشود و گنجشکی که با افزایش برف و سرما و در غیاب ذخیره غذایی و کمبود خوراک قادر به ادامه حیات نیست.
موضوع این است که بارشهای جوی دارای دورههای زمانی هستند. معمولا میزانی از بارش را بهعنوان متوسط سالانه بارش در هر حوزه آبی محاسبه میکنند، ولی این متوسط یک حداقل و حداکثری دارد. فرض کنید متوسط بارش سالانه ١٠٠ واحد باشد. در کوتاهمدت و طی مثلا ١٠سال حداکثر ١٥٠ و حداقل ٥٠ واحد بارش سالانه وجود دارد. در ٥٠سال ممکن است حداکثر بارش در یکسال به ٢٥٠ و ٣٠٠ هم برسد.
در صدسال ممکن است یک بار به ٧٠٠ واحد هم برسد و در هزارسال ممکن است یک بار به ١٢٠٠ واحد هم برسد. پرسش این است که ما باید خود را با کدام وضع حداکثر بارش تطبیق دهیم؟ بهطور معمول اگر میخواهیم سد بسازیم، حتی تا حداکثر دبی چندهزار ساله را نیز در نظر میگیرند، زیرا اگر یک احتمال هم به بارش زیاد باشد، باید به خرابی سد حساس بود، زیرا خسارت آن وحشتناک است. ولی اگر بخواهیم کشاورزی و قدری سرمایهگذاری کنیم، محاسبه براساس بارش دوره چند ساله نیز کفایت میکند.
کافی است پنجسال بهرهبرداری کنیم، بعد سیل بیاید و اراضی خراب شود. مسأله چندان مهمی نیست. جامعه ایران در گذشته مثل هر جامعه دیگری در وضع طبیعی قرار داشت، قدرت انسانی برای دخلوتصرف در طبیعت اندک و سیر امور عادی بود، ولی از هنگامی که توانست در طبیعت تصرف جدی کند، نیازش به آب بیشتر و در نتیجه منابع آبی آن کم شد. امکان دخلوتصرف در کنار رودخانه یا احداث پل یا حتی داخل رودخانهها فراهم و به مرور دبی آب عبوری کمتر شد. سدها ساخته، رسوبات زیاد و خطر سیل برطرف شد.
مردم کمکم به حریم رودخانهها تجاوزکردند و دولتها هم به مصلحت خود سکوت و شاید هم تشویق کردند. حتی داخل رودخانه؟! رستوران ساختند تا مردم لذت بیشتری ببرند. پلهای گوناگون ساختند و دهها سال هیچ اتفاقی نیفتاد. ولی هنگامی که یکی از بارشهای ۲۰۰ تا ۵۰۰ساله آمد، همه ماجرا عوض شد. سدها مجبور به تخلیه شدند و نتوانستند جلوی سیل را بگیرند. رودخانهها قادر بر عبور این آب نبودند، در نتیجه خسارتها در ابعاد گستردهای خود را نشان داد.
ساختار رفتاری ما در ایران چه در میان مردم یا مدیران مثل گنجشک است، درحالیکه ما باید از مورچه درس بگیریم و آیندهنگر باشیم. منافع اندک امروز را به زیانهای فراوان آینده ترجیح ندهیم. کارون نماد این وضع رفتاری ما است.
۰