تصاویر؛ ۱۵ سارق و کلاهبردار معروف و نابغه که پلیس را کلافه کردند

این کلاهبرداران، عظیمترین سرقتهای تاریخ را رقم زدهاند. در ادامه فهرستی از ۱۵ نفر از بزرگترین سارقان جهان را آوردهایم.
از ایالات متحده گرفته تا فرانسه و هند، مجرمان بدنام زیادی وجود داشتهاند که هر چیزی را به سرقت بردهاند، از آثار هنری افسانهای گرفته تا مقادیر هنگفتی پول نقد. هرچند هیچیک از ما علاقهای به روبهرو شدن با این افراد از نزدیک نداریم، اما تواناییهایشان غیرقابل انکار است. این کلاهبرداران، عظیمترین سرقتهای تاریخ را رقم زدهاند. در ادامه فهرستی از ۱۵ نفر از بزرگترین سارقان جهان را آوردهایم.
دوریس پین
به عنوان یکی از مشهورترین دزدهای جواهرات در جهان، دوریس پین (Doris Payne) به شخصیتی تقریباً افسانهای تبدیل شده است. فعالیتهای مجرمانه او طی شش دهه در قالب مستندی در سال ۲۰۱۳ که خود او در آن حضور داشت پخش شد. از جمله مهمترین سرقتهای او میتوان به دزدی یک انگشتر الماس ۱۰ عیار به ارزش ۵۰۰,۰۰۰ دلار در مونتکارلو در دهه ۱۹۷۰ اشاره کرد. او بیش از هفت دهه در مسیر جرم حرکت کرد و از فروشگاههای کوچک گرفته تا شرکتهای بزرگ را هدف قرار داد و هر جا فرصتی دید دست به سرقت زد. او اغلب با وانمود کردن به عنوان یک مشتری ثروتمند، باعث میشد فروشندگان هوشیاری خود را از دست بدهند و سپس اجناس را بهسادگی در کیف خود قرار میداد. اگرچه بارها بهخاطر جرایمش محکوم شد، اما مجازاتهای سبکی دریافت کرد. اکنون او در دهه ۹۰ زندگیاش هنوز ابراز پشیمانی جدی از گذشتهاش ندارد و حتی مظنون به سرقتهای دیگری از جمله ربودن یک انگشتر الماس ۳۳,۰۰۰ دلاری در ایالت کارولینای شمالی است.
دِرِک برتی اسمالز
اگر نام سرقتهای مسلحانه گسترده در بریتانیای دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ را شنیده باشید، احتمالاً نام درک برتی اسمالز (Derek Bertie Smalls) نیز برایتان آشناست. شاهکار او سرقت از شعبه بارکلیز بانک در ایلفورد در سال ۱۹۷۰ بود که موفق شد مبلغ ۲۳۷,۰۰۰ پوند را به جیب بزند که در آن زمان یک رکورد محسوب میشد. او پس از فرار از صحنه، ابتدا به پاریس و سپس به کوستا دل سول گریخت و اخبار تعقیب خود را در روزنامهها دنبال میکرد. با این حال، پس از تسلیم شدن به پلیس، توانست با همکاری و ارائه نامها و مدارک علیه تبهکاران دیگر، مصونیت قضایی به دست آورد. به همین دلیل، اسمالز به عنوان نخستین خبرچین رسمی در بریتانیا شهرت یافت. او در سال ۲۰۰۸ با وجود اینکه جایزههای بزرگی برای سر او تعیین شده بود با مرگ طبیعی درگذشت.
کارل گوگاسیان
کارل گوگاسیان (Carl Gugasian)، افسر ارتش و فارغالتحصیل آیوی لیگ با مدرک دکترای آمار و احتمالات، شاید هرگز قصد نداشت به یک مجرم حرفهای بدل شود، اما پس از انجام چندین سرقت تمرینی در اوقات فراغت، این بومی پنسیلوانیا که در جوانی سابقه کیفری داشت، به مرور شهرتی بدنام به عنوان «دزد بانک شبهای جمعه» پیدا کرد. او تا به امروز همچنان بدنامترین سارق بانک در تاریخ ایالات متحده به شمار میآید. در دوران طولانی فعالیتهای مجرمانهاش، بانکهای متعددی را غارت کرد، چندین نفر را هدف گلوله قرار داد و موفق شد مجموعاً ۲ میلیون دلار به دست آورد. کارشناسان بر این باورند که گوگاسیان با وسواس و پشتکار فراوان خود را وقف پیشرفت در این مسیر کرده بود، درست مانند فردی که در یک حرفه مشروع سختکوشی میکند. با این حال، پس از دستگیری، ابراز پشیمانی کرد و با همکاری کامل در تحقیقات، توانست مجازات خود را از ۱۱۵ سال حبس به ۱۷ سال کاهش دهد. اکنون او در زندان به سایر زندانیان ریاضیات آموزش میدهد.
فرانک ابگنیل جونیور
شخصیت فرانک ابگنیل جونیور (Frank Abagnale Jr) در سال ۲۰۰۲ توسط استیون اسپیلبرگ و لئوناردو دیکاپریو در فیلم Catch Me If You Can جاودانه شد و او یکی از مشهورترین کلاهبرداران جهان به شمار میرود. فرانک ابگنیل یک فرد زیرک، فریبکار حرفهای و جعلکننده چک بود که بعدها به مشاور امنیتی در ایالات متحده تبدیل شد. در دوران مجرمانه خود، او هویتهای گوناگونی را جعل کرد، از جمله پزشک، خلبان هواپیما، وکیل و حتی مشاور زندان. نکته شگفتانگیز اینکه همه این کارها را پیش از رسیدن به سن ۲۱ سالگی انجام داد. او پس از دستگیری، به جرایم خود اعتراف کرد و با دولت همکاری نمود تا توانایی مقابله با کلاهبرداران را ارتقا دهد. امروزه نیز او از طریق شرکت Abagnale & Associates همچنان با افبیآی و سایر نهادهای امنیتی همکاری نزدیک دارد.
آلبرت اسپاجیاری
آلبرت اسپاجیاری (Albert Spaggiari) در روز عکاسی میکرد و در شب یک دزد حرفهای بود. اولین اقدام مجرمانه او سرقت از یک جواهرفروشی بود تا برای نامزد خود انگشتر الماسی تهیه کند، اما شهرت اصلی اسپاجیاری پس از سازماندهی یک سرقت بزرگ از بانک Société Générale در شهر نیس فرانسه به دست آمد. او گروهی از دزدان حرفهای از جمله گابی آنگلاد را انتخاب کرد تا در اجرای نقشه جنایی با او همراه شوند. این گروه از طریق فاضلابها به بانک نفوذ کردند و تونلی را به زیر خزانه بانک حفر نمودند. سپس در جریان جشنهای روز باستیل در ۱۶ ژوئیه ۱۹۷۶ وارد خزانه شدند و ۶۰ میلیون فرانک به سرقت بردند. آنها حتی در زمان خالی کردن صندوقهای امانات، روی کف بانک بساط پیکنیک پهن کردند. پس از دستگیری، اسپاجیاری در جریان دادگاه نقشهی فرار پیچیده و خطرناکی را اجرا کرد که شامل پرت کردن حواس قاضی با یک سند رمزگذاریشده، پریدن از پنجره و سوار شدن بر یک موتورسیکلت بود. او باقی عمر خود را در حال فرار گذراند و احتمالاً پس از انجام یک جراحی پلاستیک در آرژانتین زندگی کرد.
جسی جیمز
در طول سالهای گذشته، رمانها، فیلمها و مستندهای بسیاری تلاش کردهاند زندگی گانگستر افسانهای غرب، جسی جیمز (Jesse James) را بازگو کنند. اما او چه کسی بود؟ جسی جیمز و برادرش فرانک، فرزندان یک کشیش بودند. آنها در دوران جنگ داخلی به شبهنظامیان کنفدراسیون پیوستند و پس از آن وارد مسیر جرم شدند. هر دو در حالیکه هنوز نوجوان بودند، دست به سرقت از فروشگاهها، بانکها و قطارها در ایالتهای جنوبی زدند. سپس گروه جیمز-یانگر را تشکیل دادند و در هر شهری که حضور یافتند آشوب به پا کردند. برای دستگیری جسی جیمز جایزه تعیین شد، اما سرانجام در سال ۱۸۸۲ در سن ۳۴ سالگی توسط رابرت فورد، یکی از آشنایان مجرمش، به قتل رسید. هرچند بعدها او بهویژه در جنوب آمریکا بهعنوان قهرمان مردمی و یاغی تصویر شد، اما واقعیت این است که جیمز سارقی بیرحم بود که بدون ذرهای پشیمانی از بانکها دزدی میکرد. و یک نکته دیگر اینکه او مرگ خود را جعل نکرد. بقایای جسد این یاغی در سال ۱۹۹۵ توسط گروهی از دانشمندان بررسی شد و تأیید گردید که واقعاً جسی جیمز در قبر خود دفن شده است.
بیل میسون
اگر بتوانید از ترومن کاپوتی سرقت کنید، بیشک نام خود را در تاریخ ثبت خواهید کرد و این همان کاری بود که بیل میسون (Bill Mason) انجامش داد. او در طول زندگیاش مجموعهای از سرقتهای بزرگ جواهرات را در ایالات متحده انجام داد و مانند بسیاری از همتایانش، از جوانی وارد مسیر جرم شد. او زندگی خود را با حضور در مهمانیهای اشرافی و ارتباط گرفتن با مهمانان مشهور میگذراند و سپس آنها را مورد سرقت قرار میداد. برآورد ارزش سرقتهای او به حدود ۳۵ میلیون دلار میرسد. قربانیان او شامل فیلیس دیلر، آرماند هامر، ترومن کاپوتی و دیگر افراد سرشناس بودند. میسون در سال ۲۰۰۴ خاطرات خود را با عنوان Confessions of a Master Jewel Thief منتشر کرد و در آن توضیح داد که چگونه مدال طلای المپیکی را که از جانی وایسمولر دزدیده بود، از روی عذاب وجدان بازگرداند. او همچنین مهارت بالایی در برنامهریزی سرقتها داشت و نزدیک به ۵ سال به عنوان فراری زندگی کرد. با وجود تعداد فراوان و ارزش بالای اموالی که سرقت کرده بود، تنها چند سال را در زندان گذراند.
ویراپان
شخصیتی بسیار بحثبرانگیز، مونیسامی ویراپان مالار (Munisamy Veerappan Mallar) که بیشتر با نام ویراپان شناخته میشود، یک راهزن هندی بود که نزدیک به ۳۰ سال توانست از دستگیری توسط پلیس بگریزد، تا آنکه در سال ۲۰۰۴ به دست نیروهای ویژه پلیس کشته شد. ویراپان فعالیتهای مجرمانه خود را از دل جنگلهای انبوه کرالا، کارناتاکا و تامیل نادو هدایت میکرد. برآورد شده که او نزدیک به صد نفر از مردم هند را به قتل رسانده، هزاران فیل را شکار کرده و مقادیر زیادی عاج و چوب صندل را قاچاق کرده است. او در دهه ۱۹۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ شمار زیادی از مأموران پلیس، نیروهای ضدشکار غیرقانونی و همچنین غیرنظامیانی را به ظن همکاری با پلیس کشت. ویراپان همچنین چندین چهره سیاسی و فرهنگی برجسته را ربود و در ازای آزادی آنان باجگیری کرد. هرچند هزاران نفر در مراسم خاکسپاری او حضور یافتند، اما او همچنان یکی از شخصیتهای بسیار جنجالی در تاریخ معاصر هند باقی مانده است.
وینچنزو پروجا
وینچنزو پروجا (Vincenzo Peruggia) شاید بزرگترین دزد آثار هنری قرن بیستم باشد. بسیاری از افراد چنین نظری دارند، بهویژه اگر به شاهکار او توجه کنیم. پروجا توانست نقاشی مونا لیزا را از موزه لوور پاریس بدزدد. او در حقیقت در همان موزه کار میکرد و حتی نقشه پیچیدهای نیز نداشت. او یک شب در موزه پنهان شد و مونا لیزا را از دیوار برداشت. همین! و این همان نبوغ او بود. پروجیا تابلو را در لباس خود مخفی کرد و به راحتی از محوطهای بدون نگهبان عبور کرد. با این حال، زمانی که دو سال بعد کوشید اثر را به فروش برساند، دستگیر شد. او تنها یک سال را در زندان سپری کرد و سپس در جنگ جهانی اول در ارتش ایتالیا خدمت نمود. در ایتالیا بهعنوان قهرمان شناخته میشد و در سال ۱۹۲۵ بر اثر سکته قلبی در سن ۴۴ سالگی درگذشت. پروجا الهامبخش بسیاری از سارقان دیگر شد، چرا که در مجموع چهار بار تابلوی افسانهای مونا لیزا ربوده یا تلاش برای سرقت آن صورت گرفته است.
ناتوارلال
ناتوارلال (Natwarlal) که در اصل وکالت میکرد، یک کلاهبردار، جاعل و شیاد هندی بود که به واسطه فرارهای مکرر از زندان و جرائم پرسر و صدای خود شهرت یافت. او با استفاده از دهها نام جعلی، اسناد ساختگی و هویتهای دروغین، صدها شرکت، بانک و فروشگاه کوچک را فریب داد و میلیونها روپیه به جیب زد. یکی از ترفندهای اصلی او این بود که خود را بهعنوان مقام دولتی جا میزد و بناهای شاخص هند همچون تاج محل، قلعه سرخ، راشترپاتی باوان و ساختمان پارلمان هند را به خارجیان سادهدل میفروخت. گفته میشود که ناتوارلال از ۵۰ نام مختلف استفاده کرده بود. او بارها از زندان گریخت، از جمله در سال ۱۹۹۶ زمانی که در ۸۴ سالگی و در حالیکه روی ویلچر قرار داشت، در ایستگاه راهآهن دهلی نو به طرز شگفتانگیزی از دست مأموران گریخت و این آخرین باری بود که به صورت عمومی دیده شد.
آنا سوروکین
آنا سوروکین (Anna Sorokin) بهعنوان یک کلاهبردار و شیاد نام خود را بر سر زبانها انداخت. او پس از ورود به ایالات متحده در سال ۲۰۱۳ خود را به عنوان یک ثروتمند آلمانی معرفی میکرد و از نام مستعار آنا دلوی بهره میبرد. او بانکها، هتلها و حتی دوستان نزدیک خود را به میزان ۲۷۵ هزار دلار فریب داد. در سال ۲۰۱۷ به جرمهایش محکوم شد و به بیش از چهار سال زندان محکوم گردید. آنا سوروکین در سال ۲۰۲۲ به آلمان بازگردانده شد و باور کنید یا نه، اکنون آثار هنری خودش از جمله نقاشیهایی که در دوران زندان کشیده بود را بهصورت آنلاین میفروشد. در همین حال، در فوریه ۲۰۲۲، نتفلیکس سریالی با نام Inventing Anna را بر اساس داستان زندگی او پخش کرد که میلیونها بیننده را جذب خود ساخت.
سیمون لویف
سیمون لویف (Simon Leviev) یک کلاهبردار اسرائیلی بود که به دلیل ارتکاب تقلب، سرقت و جعل محکوم شده است. بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹، او دستکم ۱۰ میلیون دلار را از طریق یک طرح پانزی که قربانیان زیادی از اروپا داشت، به سرقت برد. با وجود دزدیدن میلیونها دلار، او تنها دو سال را در زندان گذراند. در سال ۲۰۲۲، نتفلیکس مستندی با عنوان The Tinder Swindler منتشر کرد که پس از آن، برنامه تیندر او را برای همیشه از پلتفرم خود محروم کرد. با این حال، لویف با وجود افشای جرائماش، با یک مدیر هنری قرارداد بست و به پلتفرم Cameo پیوست، جایی که با ساخت ویدئوهای شخصی ۲۰۰ دلار درآمد کسب میکند.
بانی و کلاید
بانی الیزابت پارکر (Bonnie Elizabeth Parker) و کلاید چستنات بارو (Clyde Chestnut Barrow)، از دل دوران رکود بزرگ آمریکا پدید آمدند. این دو گانگستر به سرعت به واسطه جنایات خونین خود در سراسر ایالات متحده شهرت یافتند، چرا که در سفرهایشان به بانکها، خانههای تدفین و فروشگاههای کوچک دستبرد میزدند. همچنین باور بر این است که آنها دستکم ۹ افسر پلیس و ۴ شهروند عادی را به قتل رساندهاند. در اوایل دهه ۱۹۳۰، آنها به دلیل موج گسترده جنایت، به عنوان دشمن شماره یک جامعه شناخته میشدند. با این حال، سرنوشتشان در مه ۱۹۳۴ به شکلی خشونتبار رقم خورد، هنگامی که گروهی مسلح صدها گلوله به خودروی حامل آنها شلیک کردند.
استفان برایتویزر
استفان برایتویزر (Stéphane Breitwieser)، این دزد بدنام فرانسوی بیش از ۲۰۰ اثر هنری را از ۱۷۲ موزه در فرانسه و دیگر نقاط اروپا بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۱ سرقت کرد که مجموع آنها حدود ۱.۴ میلیارد دلار برآورد شد، آن هم در حالیکه به عنوان یک پیشخدمت کار میکرد. با این حال، بر خلاف سایر سارقان آثار هنری، انگیزه برایتویزر نه کسب سود بلکه همانگونه که خودش ادعا کرده، علاقه شخصیاش به هنر بود. او در سال ۲۰۰۱ در سوئیس دستگیر و دو سال زندانی گردید، سپس به فرانسه مسترد شد، جایی که در سال ۲۰۰۵ به سه سال حبس محکوم و بار دیگر در سال ۲۰۱۳ نیز حکم مشابهی گرفت. او در کتاب زندگینامه خود با عنوان Confessions d’un Voleur d’Art که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد، به تفصیل درباره تجربهها و سرقتهایش سخن گفته است.
آنتونی استرانگیس
آنتونی استرانگیس (Anthony Strangis) یک کلاهبردار و مجرم محکومشده است که با سارما ملنگالیس، مالک گیاهخوار رستوران Pure Food and Wine ازدواج کرده بود. او با استفاده از چندین نام مستعار از جمله شین فاکس، نزدیک به ۱ میلیون دلار از سرمایهگذاران و کارکنان رستوران همسرش به سرقت برد. استرانگیس با دروغهایی درباره گذشته خود، از جمله داشتن سابقه نظامی، او را فریب داد و در سال ۲۰۱۷ به جرم اختلاس بزرگ و تقلب مالیاتی محکوم گردید. در سال ۲۰۱۸، او و سارما از یکدیگر جدا شدند. داستان استرانگیس در سال ۲۰۲۲ در مستند Bad Vegan ساخته نتفلیکس روایت شد که جزئیات اقدامات فریبکارانه او و همچنین تلاشش برای فرار از دست پلیس را نشان میداد.
سخن پایانی
از سرقت بانکها گرفته تا دزدیدن آثار هنری و اختلاس میلیونها دلار، این دزدان بدنام به واسطه فعالیتهای مجرمانه و اعمال غیرقانونیشان در تاریخ ماندگار شدهاند. اما همانگونه که در اغلب موارد دیده شده، جرم هرگز دستاوردی پایدار نخواهد داشت. با این وجود، سرگذشت آنها همچنان برای روزنامهنگاران، نویسندگان و تهیهکنندگان سینما و تلویزیون الهامبخش و سوژهای جذاب محسوب میشود.
منبع: دیجینوی