۵ تفاوت احساس ناراحتی با افسردگی
در حقیقت افسردگی، بر خلاف ناراحتی، با اثرات عمیق تری همراه است که باعث آسیب به روابط اجتماعی فرد میشود، حرفه او را تحت تاثیر قرار میدهد و اگر درمان نشود علائمش میتوانند تا سالها ادامه داشته باشند.
کد خبر :
۸۲۸۳۵
بازدید :
۲۴۸۰
ناراحتی احساسی است که تمامی افراد در برههای از زندگی آن را احساس میکنند. این احساس که بخشی از طبیعت انسان به شمار میرود چنان رایج است که گاه با افسردگی اشتباه گرفته میشود. در واقع شمار بسیاری از افراد افسرده که نیازمند درمان و کمک ویژه هستند، احساس خود را به پای ناراحتی میگذارند و اطرافیان آنها نیز به خیال اینکه آنها تنها ناراحت هستند از مداخله خودداری میکنند.
این در حالی است که ناراحت بودن و افسرده بودن دو مقوله جدا هستند که با هم تفاوتهای بنیادین دارند. در زیر نگاهی میاندازیم به ۵ تفاوت اصلی ناراحتی با افسردگی:
ناراحتی احساس است، افسردگی بیماری روحی است
ناراحتی تجربهای است که به انسان اجازه میدهد تا بتواند سختیهایی نظیر قطع رابطه یا مرگ عزیزان را هضم کند و پشت سر بگذارد. در سوی مقابل افسردگی یک بیماری روحی و بلندمدت است که به کلی با ناراحتی تفاوت دارد و خود را با علائم مختص به خود نشان میدهد که میتواند دست کم از دو هفته به بالا ادامه داشته باشد.
در افسردگی چیزهایی که انسان را خوشحال میکرده دیگر باعث خوشحالی نمیشود و فرد احساس میکند به طور مداوم خسته و بیانگیزه است.
تداوم احساس ناراحتی برای مدت طولانی یکی از علائم دیگری است که نشان میدهد ما با افسردگی سر و کار داریم. در حقیقت افسردگی، بر خلاف ناراحتی، با اثرات عمیق تری همراه است که باعث آسیب به روابط اجتماعی فرد میشود، حرفه او را تحت تاثیر قرار میدهد و اگر درمان نشود علائمش میتوانند تا سالها ادامه داشته باشند.
ناراحتی موقتی است، افسردگی طولانی مدت است
درجات مختلفی از ناراحتی وجود دارد، اما مثل هر احساس دیگری، ناراحتی موقتی است و با گذشت زمان از بین میرود. این چیزی است که در مورد افسردگی مصداق ندارد.
در واقع ناراحتی چند ساعت تا چند روز میتواند به طول بیانجامد، اما در همان زمان احساس ناراحتی نیز لحظاتی از روز هستند که شما احساس میکنید خوب هستید، میتوانید بخندید، آهنگ مورد علاقه تان را زمزمه کنید یا به دوستانتان سری بزنید.
در سوی مقابل افسردگی طولانی مدت است و اگر بخواهیم دقیق باشیم، خروج از آن به انتخاب شما بازنمی گردد. علائم افسردگی به نظر پیوسته میآیند و ممکن است در صبحها بدتر باشند. افسردگی تمام طول روز شما را میگیرد و وقتی در آن گرفتار شده اید فکر میکنید که دیگر هیچگاه نخواهید توانست بهتر شوید.
ناراحتی واکنشی به یک موقعیت خاص است، افسردگی حالت پایدار غیرطبیعی است
ناراحتی معمولا واکنشی است به یک موقعیت دردآور و امری طبیعی و سالم به شمار میرود. در مقابل افسردگی معمولا بدون دلیل خاصی رخ میدهد.
در واقع به هنگام افسردگی لازم نیست به موقعیت خاصی فکر کنیم تا ناراحت شویم یا ناراحتی مان نمود بیشتری پیدا کند، بلکه احساس غمگینی در تمامی موقعیتها با ما همراه است. کمتر میتوانیم تمرکز کنیم، به آینده بدبین هستیم، به دلایلی غیرمنطقی خودمان را گناهکار میبینیم و احساس میکنیم درماندگی غیرقابل وصفی وجودمان را فرا گرفته است.
اگر افسردگی بعد از یک موقعیت خاص رخ دهد، احتمالا آن موقعیت تنها یک محرک بوده و نه عامل اصلی. در این حالت واکنش شما به آن موقعیت، مثل مرگ عزیزان، به گونهای افراطی و خارج از کنترل میشود.
این در حالی است که ناراحت بودن و افسرده بودن دو مقوله جدا هستند که با هم تفاوتهای بنیادین دارند. در زیر نگاهی میاندازیم به ۵ تفاوت اصلی ناراحتی با افسردگی:
ناراحتی احساس است، افسردگی بیماری روحی است
ناراحتی تجربهای است که به انسان اجازه میدهد تا بتواند سختیهایی نظیر قطع رابطه یا مرگ عزیزان را هضم کند و پشت سر بگذارد. در سوی مقابل افسردگی یک بیماری روحی و بلندمدت است که به کلی با ناراحتی تفاوت دارد و خود را با علائم مختص به خود نشان میدهد که میتواند دست کم از دو هفته به بالا ادامه داشته باشد.
در افسردگی چیزهایی که انسان را خوشحال میکرده دیگر باعث خوشحالی نمیشود و فرد احساس میکند به طور مداوم خسته و بیانگیزه است.
تداوم احساس ناراحتی برای مدت طولانی یکی از علائم دیگری است که نشان میدهد ما با افسردگی سر و کار داریم. در حقیقت افسردگی، بر خلاف ناراحتی، با اثرات عمیق تری همراه است که باعث آسیب به روابط اجتماعی فرد میشود، حرفه او را تحت تاثیر قرار میدهد و اگر درمان نشود علائمش میتوانند تا سالها ادامه داشته باشند.
ناراحتی موقتی است، افسردگی طولانی مدت است
درجات مختلفی از ناراحتی وجود دارد، اما مثل هر احساس دیگری، ناراحتی موقتی است و با گذشت زمان از بین میرود. این چیزی است که در مورد افسردگی مصداق ندارد.
در واقع ناراحتی چند ساعت تا چند روز میتواند به طول بیانجامد، اما در همان زمان احساس ناراحتی نیز لحظاتی از روز هستند که شما احساس میکنید خوب هستید، میتوانید بخندید، آهنگ مورد علاقه تان را زمزمه کنید یا به دوستانتان سری بزنید.
در سوی مقابل افسردگی طولانی مدت است و اگر بخواهیم دقیق باشیم، خروج از آن به انتخاب شما بازنمی گردد. علائم افسردگی به نظر پیوسته میآیند و ممکن است در صبحها بدتر باشند. افسردگی تمام طول روز شما را میگیرد و وقتی در آن گرفتار شده اید فکر میکنید که دیگر هیچگاه نخواهید توانست بهتر شوید.
ناراحتی واکنشی به یک موقعیت خاص است، افسردگی حالت پایدار غیرطبیعی است
ناراحتی معمولا واکنشی است به یک موقعیت دردآور و امری طبیعی و سالم به شمار میرود. در مقابل افسردگی معمولا بدون دلیل خاصی رخ میدهد.
در واقع به هنگام افسردگی لازم نیست به موقعیت خاصی فکر کنیم تا ناراحت شویم یا ناراحتی مان نمود بیشتری پیدا کند، بلکه احساس غمگینی در تمامی موقعیتها با ما همراه است. کمتر میتوانیم تمرکز کنیم، به آینده بدبین هستیم، به دلایلی غیرمنطقی خودمان را گناهکار میبینیم و احساس میکنیم درماندگی غیرقابل وصفی وجودمان را فرا گرفته است.
اگر افسردگی بعد از یک موقعیت خاص رخ دهد، احتمالا آن موقعیت تنها یک محرک بوده و نه عامل اصلی. در این حالت واکنش شما به آن موقعیت، مثل مرگ عزیزان، به گونهای افراطی و خارج از کنترل میشود.
افسردگی بر خلاف ناراحتی وضعیتی موقتی و گذرا نیست
البته تفاوت قائل شدن بین ناراحتی بعد از مرگ عزیزان و افسردگی دشوار است. بیاشتهایی و خواب زیاد که در این مواقع حادث میشود فراتر از احساس ناراحتی معمولی است که معمولا آن را عزاداری مینامند، اما همین نیز میزانش روز به روز فرق میکند. این چیزی است که در مورد افسردگی صادق نیست.
از سوی دیگر معمولا شخص عزادار تمایل دارد همدردی دیگران را بپذیرد، در حالی که افراد افسرده میخواهند که تنهایشان بگذاریم و خودشان را از بقیه جدا میکنند.
ناراحتی موقتا رفتارتان را تغییر میدهد، افسردگی زندگی تان را دگرگون میکند
در طول یک روز یا هفته ناراحت، رفتارهای شخص عوض میشوند. ذهن شما درگیر است و ممکن است در لحظاتی در خاطرات غمگین غرق شوید، اما این به نحوی نیست که در زندگی شما اخلال ایجاد کند. در واقع میتوانید کارهای روزمره را انجام دهید در عین حال که گاه احساس ناخوشایند به سراغتان میآید.
اما در افسردگی تحمل زندگی روزانه نیز مشکل میشود و این تفاوت به حدی است که ممکن است دوستانتان نیز متوجه آن شوند. مسئله عدم اعتماد به نفس پیدا میکنید و پیوسته احساس آن را دارید که بیانرژی هستید. همچنین ممکن است سختتر به خواب بروید یا مشکلتر بیدار شوید.
ناراحتی احساسی درونی است، افسردگی از بیرون قابل تشخیص است
ناراحتی احساسی درونی است. یعنی این بسته به شما است که بگویید من ناراحت هستم یا نه و هیچ کس نمیتواند آن را انکار کند یا زیر سوال ببرد. این چیزی است که شما مستقلا و از داخل احساس میکنید.
در سوی مقابل افسردگی یک سری ضابطههای مشخص دارد و به طور رسمی و از بیرون قابل تشخیص پزشکی است. در واقع روانشناسان یا مشاوران با انجام یک سری تست میتوانند پی ببرند که آیا شما به افسردگی مبتلا هستید یا نه.
مدت طول کشیدن احساس ناراحتی نکتهای کلیدی در تشخیص افسردگی به شمار میرود و انجام یک تست افسردگی میتوان به شما میگوید که دیگر علائم ان را دارید یا نه.
این تستها امروزه خارج از کلینیکها نیز قابل دسترس هستند. برای مثال اپلیکیشنهایی که در گوشیهای هوشمند اندرویدی و همینطور آیفون موجود است با طرح پرسشهایی میتواند به شما بگوید که آیا صرفا ناراحت هستید، یا به افسردگی دچارید.
البته در نهایت این اپلیکیشنها شما را از مشاور یا روانشناس متخصص بینیاز نمیکنند.
منبع: یورونیوز
۰