۱۶ کلیشه سینمایی آزاردهنده که از آن ها خلاصی نداریم
هر قدر هم که سعی کنیم، زندگی روزمره هرگز شبیه فیلم ها نمی شود. اما جای نگرانی نیست چون اغلب اتفاقاتی که در فیلم ها رخ می دهد هیچ تناسبی با واقعیت ندارند.
صنعت سینما آنچنان با زندگی ما درآمیخته که گاهی واقعاً دلمان می خواهد جای شخصیت های یک فیلم باشیم. با این حال، هر قدر هم که سعی کنیم، زندگی روزمره هرگز شبیه فیلم ها نمی شود. اما جای نگرانی نیست چون اغلب اتفاقاتی که در فیلم ها رخ می دهد هیچ تناسبی با واقعیت ندارند.
۱- سگ های خانگی از خیابان یکراست به روی مبل خانه می روند
در فیام ها سگ خانگی ای که از یک پیاده روی روزانه برگشته، فوراً روی مبل خانه می پرد، اما صاحب آن دوان دوان با حوله ای در دست برای پاک کردن پاهایش خود را به آن نمی رساند. درعوض، شخصیت های فیلم با خوشحالی کنار حیوان خانگی شان می نشینند و تلویزیون را روشن می کنند.
۲- حس ششم حیوانات
در فیلم ها سگ ها به آدم بدها پارس می کنند و برای آدم خوب ها دم تکان می دهند، گربه ها هم در برابر هر چیز مرتبط با دنیای ماوراء الطبیعه پشت خود را خم می کنند. حیوانات خانگی در فیلم ها هرگز به شخصیت های شرور نزدیک نمی شوند، در حالی که در واقعیت هر کسی با مقداری خوراکی می تواند دل آن ها را به دست آورد.
۳- آوردن قهوه به تخت
یک حرکت زیبا اما غیرمنطقی که فیلمسازها علاقه ی زیادی به آن دارند، آوردن قهوه برای کسی است که تازه از خواب بیدار شده و هنوز از تخت بیرون نیامده است. معلوم نیست این کار چه تناسبی با واقعیت دارد وقتی هنوز دندان های خود را مسواک نزده اید، احتیاج به دستشویی رفتن دارید و در مجموع، نگران هستید که قهوه روی تخت تان بریزد.
۴- فروشگاه هایی که همه چیز در آن ها پیدا می شود
حتی در کوچک ترین فروشگاه در وسط یک ناآکجا آباد، همیشه دقیقاً همان چیزی که برای پیشبرد داستان به آن نیاز است، وجود دارد. در زندگی واقعی اما بسیاری از اوقات پیش می آید که ساعت ها مجبور می شویم یک سوپرمارکت بزرگ را به دنبال یک جنس به خصوص بگردیم و دست آخر هم آن را پیدا نمی کنیم. با این حال، در فیلم ها همیشه به طرزی جادویی غذا و لباس موجود است و حتی فروشنده اطلاعات مهمی را در اختیار شخصیت داستان می گذارد.
۵- در سوپرمارکت ها هیچوقت هیچ خبری از صف نیست
شخصیت های فیلم به طرز شگفت انگیزی خوش شانس اند؛ آن ها هرگز مجبور به انتظار کشیدن در صف نمی شوند. وقتی به صندوق می رسند، یا اولین نفر صف اند یا تنها مشتری فروشگاه. صندوق دارها هم همیشه بسیار سریع اند و هیچ اشتباهی نمی کنند.
۶- سر و صداها هیچکس را اذیت نمی کند
شخصیت ها تک تک کلمات یکدیگر را می شنوند، حتی اگر در یک بار ِ پر سر و صدا باشند و صدای موسیقی کر کننده باشد. در زندگی واقعی اما در چنین موقعیت هایی فقط در صورتی می توانید با دیگران صحبت کنید که تا جای ممکن به هم نزدیک شوید و با همه ی وجود فریاد بزنید.
۷- شخصیت های خیلی سحرخیز
معلوم نیست شخصیت های فیلم ها چه ساعتی از خواب بیدار می شوند که وقت کافی برای دویدن، حمام کردن، خوردن یک صبحانه ی کامل و گپ زدن با خانواده را دارند. بسیاری از ما صبح ها تنها فرصت می کنیم چند جرعه ای چای یا قهوه بنوشیم و صبحانه ی خود را در محل کار می خوریم.
۸- دقت خارق العاده
در فیلم ها شخصیت ها هر بار ویدئو یا صوتی را پخش می کنند، همیشه می توانند دقیقاً در نقطه ی مورد نظر آن را نگه دارند.
۹- افراد عادی با ظاهر بی نقص
از قرار معلوم تصور فیلمسازها از یک فرد عادی با ما بسیار متفاوت است. وقتی شخصیت فیلم به خاطر از دست دادن شغلش به عنوان یک فروشنده ی معمولی ناامید می شود، دلمان می خواهد دستش را بگیریم و به او بگوییم: «رفیق تا حالا خودت را در آینه دیده ای؟ دو متر قد، خوش قیافه، با اندام عضلانی و چشمانی پراحساس. همکاری با تو آرزوی هر آژانس مدلینگی است!»
۱۰- پیچش های داستانی حیرت انگیز
وکیل های فیلم ها واقعاً شغل حسادت برانگیزی دارند. هر بار که اتفاق دراماتیکی رخ می دهد، طرف مقابل یکباره مدرک یا شاهدی رو می کند که مسیر پرونده را به کلی تغییر می دهد. جالب است که برای قاضی هم هرگز این سؤال پیش نمی آید که این ها از کجا آمده است.
۱۱- جراحات زیبا
روی بدن بی عیب و نقص قهرمان داستان هیچ اثری از عوارض جراحات جزئی روزمره نیست. در زندگی واقعی اما بعد از برخورد با گوشه ی یک میز، کبودی دست مان را باید یک هفته زیر یک پیراهن آستین بلند پنهان کنیم. در فیلم ها همه ی صدماتی که طی فیلم به قهرمان داستان وارد می شوند از نظر زیبایی شناسی بسیار خوشایندند و حتی ظاهر شجاع تری به او می دهند.
۱۲- بی توجهی به بهداشت
در فیلم ها شخصیت ها گاهی به قدری تشنه اند که به محض رسیدن به خانه به سر یخچال می روند، بطری آب را برمی دارند و حریصانه با آن آب می خورند. در زندگی واقعی چنین کاری به طور حتم بقیه ی اعضای خانه را عصبانی خواهد کرد.
۱۳- «ببخشید عجله داریم»
در فیلم های ماجراجویانه بسیاری از اوقات شاهد تعقیب و گریزهای تماشایی ای هستیم که در آن ها شخصیت ها با مهارت از میان جمعیت درون آسانسور، مرکز خرید یا رستوران عبور می کنند. در واقعیت اگر سعی کنید راه تان را بی ادبانه از میان جمعیت بزرگی باز کنید، چهره ی اخم آلود مردم کمترین چیزی است که با آن مواجه خواهید شد.
۱۴- خبرنگاران مشتاق
فرقی نمی کند شهری که داستان فیلم در آن رخ می دهد تا چه حد کوچک باشد، به نظر می رسد دست کم یک سوم جمعیت آن در کار رسانه هستند. و اگرنه چطور ممکن است که خانه ی مجرمین و قربانیان آن ها همیشه با جمعیت زیادی از افرادی که به حرفه ای ترین ابزارهای ثبت عکس و ویدئو مجهزند احاطه شده باشد.
۱۵- در آغوش گرفتن عشق خود در خواب
شخصیت های فیلم ها دوست دارند شب ها عشق زندگی خود را عاشقانه در آغوش بگیرند. و می توانند بدون آنکه مزاحم خواب او شوند دست های خود را دور او نگه دارند. در واقعیت اما این کار فقط هر دو نفر را از خواب می اندازد.
۱۶- همسایه های بی دردسر
در فیلم ها همسایه ها همگی یک ویژگی مشترک دارند: آن ها همیشه در زمان نیاز در خانه هستند. و وقتی هم که عدم حضورشان نیاز است، در ِ خانه شان به احتمال زیاد باز مانده و تنها کاری که باید انجام دهید چرخاندن دستگیره ی آن است. در زندگی واقعی همسایه ی کناری خود را تقریباً نمی شناسیم و به طور قطع به سرمان نمی زند بی اجازه وارد خانه اش شویم.
منبع: روزیاتو