۲۰ فیلم برتر IMDB طبق رای مردم
برای بسیاری از مردم هنوز هم IMDB یکی از منابع محبوبی است که در آن دنبال بهترین فیلمها بگردند و طبق امتیاز و نظرات فیلمی که میخواهند ببینند را انتخاب کنند. اما اگر درباره فیلمهایی که بیشترین تعداد آرا را دارند صحبت کنیم، باید گفت که این فیلمها تقریبا ثابت هستند و گهگاه بعضی عنوانها بین آنها جابهجا میشوند. پس نگاهی به ۲۰ فیلم برتر IMDB داشته باشیم…
به لطف اینترنت خیلی چیزها یکشبه محبوب میشوند و چیزی نمیگذرد که دوران اوجشان میگذرد. اما در مورد IMDB چند فیلم وجود دارند که توانستند از موجهای هواداری بگذرند و از امتحان زمان سربلند بیرون بیایند و سالها بالاتر از رقبلا و در صدر جدول محبوبترین فیلمهای جهان قرار بگیرند.
اگر زیاد با IMDB آشنا نیستید، باید بگوییم که این سایت پلتفرمی است برای طرفداران فیلم و سریال که میتوانند فیلمهای محبوبشان را در این وبسایت پیدا کنند و طبق نظرشان به آن امتیاز بدهند.
در نهایت با توجه به تعداد رایها و میانگین امتیازات رتبهبندی کلی فیلمها در این سایت انجام میشود. شاید نتوان گفت بهترین فیلمهای آیامدیبی واقعا بهترین فیلمهای تمام دورانها هستند، اما میتوان گفت فیلمهاییاند که مورد پسند کاربران اینترنت قرار گرفتهاند و احتمالا اکثر مردم از آنها بدشان نمیآید.
برای بسیاری از مردم هنوز هم IMDB یکی از منابع محبوبی است که در آن دنبال بهترین فیلمها بگردند و طبق امتیاز و نظرات فیلمی که میخواهند ببینند را انتخاب کنند. اما اگر درباره فیلمهایی که بیشترین تعداد آرا را دارند صحبت کنیم، باید گفت که این فیلمها تقریبا ثابت هستند و گهگاه بعضی عنوانها بین آنها جابهجا میشوند. پس نگاهی به ۲۰ فیلم برتر IMDB داشته باشیم…
فیلم | سال ساخت | کارگردان | تعداد رای | امتیاز IMDB |
The Silence of the Lambs | ۱۹۹۱ | Jonathan Demme | ۱,۵۳۲,۸۳۴ | ۸.۶ |
The Wolf of Wall Street | ۲۰۱۳ | Martin Scorsese |
۱,۵۶۱,۷۵۹ |
۸.۲ |
Batman Begins | ۲۰۰۵ | Christopher Nolan | ۱,۵۶۴,۰۲۸ | ۸.۲ |
Inglourious Basterds | ۲۰۰۹ | Quentin Tarantino | ۱,۵۶۵,۷۶۳ | ۸.۴ |
Gladiator | ۲۰۰۰ | Ridley Scott | ۱,۶۰۳,۱۹۱ | ۸.۵ |
Django Unchained | ۲۰۱۲ | Quentin Tarantino | ۱,۶۷۵,۵۳۵ | ۸.۵ |
The Lord of the Rings: The Two Towers | ۲۰۰۲ | Peter Jackson | ۱,۷۶۶,۱۷۴ | ۸.۸ |
Se۷en | ۱۹۹۵ | David Fincher | ۱,۷۷۸,۸۵۴ | ۸.۶ |
The Dark Knight Rises | ۲۰۱۲ | Christopher Nolan | ۱,۸۱۰,۲۷۸ | ۸.۴ |
The Lord of the Rings: The Return of the King | ۲۰۰۳ | Peter Jackson | ۱,۹۵۹,۱۱۶ | ۹.۰ |
The Lord of the Rings: The Fellowship of the Ring | ۲۰۰۱ | Peter Jackson | ۱,۹۸۶,۸۶۳ | ۸.۹ |
The Godfather | ۱۹۷۲ | Francis Ford Coppola | ۱,۹۹۲,۵۱۰ | ۹.۲ |
The Matrix | ۱۹۹۹ | Lilly Wachowski , Lana Wachowski | ۲,۰۳۲,۲۲۳ | ۸.۷ |
Interstellar | ۲۰۱۴ | Christopher Nolan | ۲,۰۶۱,۲۵۶ | ۸.۷ |
Pulp Fiction | ۱۹۹۴ | Quentin Tarantino | ۲,۱۹۶,۳۶۰ | ۸.۹ |
Forrest Gump | ۱۹۹۴ | Robert Zemeckis | ۲,۲۳۲,۵۳۴ | ۸.۸ |
Fight Club | ۱۹۹۹ | David Fincher | ۲,۲۹۵,۴۸۷ | ۸.۸ |
Inception | ۲۰۱۰ | Christopher Nolan | ۲,۵۲۳,۰۳۷ |
۸.۸ |
The Dark Knight | ۲۰۰۸ | Christopher Nolan | ۲,۸۴۱,۴۸۷ | ۹.۰ |
The Shawshank Redemption’ | ۱۹۹۴ | Frank Darabont | ۲,۸۶۰,۲۵۷ | ۹.۳ |
The Silence of the Lambs
در جستجوی قاتل با کمک هانیبال لکتر
یکی از شاهکارهای سینما. هنوز هم بسیاری وقتی به فیلم ترسناک روانشناختی فکر میکنند قبل از هر فیلمی یاد سکوت برهها با بازی آنتونی هاپکینز میافتند. سکوت برهها از آن فیلمهایی بود که جوایز زیادی را درو کرد. این فیلم به کارگردانی جاناتان دمی (Jonathan Demme) براساس رمان توماس هریس (Thomas Harris) با همین نام و در سال ۱۹۸۸ ساخته شد. فیلم داستان کارآموز جوان FBI، کلاریس استارلینگ (Clarice Starling) را با بازی جودی فاستر (Jodie Foster) روایت میکند. او از دکتر هانیبال لکتر (Dr. Hannibal Lecter)، قاتل زنجیرهای زندانی که نقشش را آنتونی هاپکینز بازی میکند کمک میخواهد تا قاتل زنجیرهای دیگری به نام بوفالو بیل (Buffalo Bill) را پیدا کند.
بازی هاپکینز در این فیلم به عنوان روانپزشکی روانی و آدمخوار به تثبیت این شخصیت در فرهنگ پاپ کمک بزرگی میکند. بازی موش و گربهای که بین کلاریس و لکتر شکل میگیرد، به علاوه جنایات هولناک بوفالو بیل، فضایی پر از تعلیق را ایجاد میکند که با گذشت اینهمه سال هنوز هم جذاب است. اصلا از آن فیلمهایی است که بهراحتی میتوان چندباره دید و خسته نشد. رایهای IMDB هم دلیل دیگری است که نشان میدهد این فیلم لایق تعریف و تمجید است.
The Wolf of Wall Street
گرگ بازار بورس
گرگ وال استریت به کارگردانی مارتین اسکورسیزی (Martin Scorsese). حتما اسم این فیلم به گوشتان خورده است. احتمالا حتی صحنههایی از آن را در شبکههای اجتماعی مختلف دیده باشید.
فیلم براساس داستان واقعی تاجری به نام جردن بلفورت () و طبق کتاب زندگینامه خودش نوشته شده است. او دلال سهام است و کتاب زندگینامهاش سال ۲۰۰۷ راهی بازار شد و فیلمی که ۲۰۱۳ از آن ساخته شد کمدی سیاه بسیار مشهوری است. داستان فیلم حول محور تجربیات دلال بورسی کاریزماتیک با بازی لئوناردو دیکاپریو (Leonardo DiCaprio) میگذرد. او شرکت خودش را افتتاح کرده و در بین کلاهبرداری و سایر فعالیتهای مجرمانهاش به موفقیتهای مالی بزرگی میرسد. البته در ادامه میبینیم که بدنامیاش توجه مقامات را به او جلب میکند و به نوعی از عرش به فرش میافتد.
اینجا فیلمی خارقالعاده درباره افراط داریم که با انرژی بالا و کمدی سیاه به جاهطلبی افسارگسیخته بلفورت میپردازد و کاملا سرگرمکننده است. تصویر نابخشودنی این فیلم از دنیای آشفته و لذتگرایاینه وال استریت دهه ۱۹۹۰ از آن چیزهایی بود که به بحث بسیاری بین منتقدان و تماشاگران دامن زد. اما هیچکدام از اینها چیزی از محبوبیت فیلم کم نکرد.
Batman Begins
شروع سهگانهای قدرتمند
بتمن با بازی کریستین بیل (Christian Bale). بدون شک این یکی از محبوبترین بتمنهاست که با فیلم بتمن آغاز میکند، قسمت اول از سهگانه شوالیه تاریکی کریستوفر نولان (Christopher Nolan) به هوادارن معرفی میشود. این فیلم داستان اصلی ضدقهرمان افسانهای دیسی را بازگو میکند و ماجرا را با مبارزهاش با راس الغول (Ra’s al Ghul) با بازی لیام نیسون (Liam Neeson) و مترسک (Scarecrow) با بازی کیلیان مورفی (Cillian Murphy) پیش میبرد. آنها چیزی جز اینکه گاتهام در آشوب و بینظمی ببینند نمیخواهند.
این فیلم سال ۲۰۰۵ عرضه میشود و معیارهای ژانر ابرقهرمانی را زیرورو میکند و ثابت میکند که بلاکباسترها میتوانند وجوه واقعگرایانه سنگین و عمیق هم داشته باشند…مخصوصا برای شخصیت نمادینی که به تصویر میکشند. فیلم با به تصویر کشیدن سفر بتمن از بچهای یتیم تا شوالیهای شنلپوش، پیچیدگیها و آشفتگیهای درونی شخیصت را به راحتی نشان میدهد. همین هم زمینهای برای فیلم ایجاد میکند تا هنوز هم بسیاری آن را بهترین چندگانه ضدقهرمانی بدانند.
Inglourious Basterds
حرامزادههای لعنتی تارانتینو در بحبوحه جنگ جهانی
یکی از خاصترین فیلمهای کوئنتین تارانتینو (Quentin Tarantino). این فیلم در دوران جنگجهانی دوم میگذرد و ماجراهای گروهی از سربازان آمریکایی به فرماندهی ستوان آلدو راین (Aldo Raine) با بازی برد پیت (Brad Pitt) را دنبال میکند. آنها ماموریتی برای شکار و نابودی نازیها آغاز کردهاند. طرح داستانی دیگری هم در کنار این ماجرا پیش میرود. آن طرف داستان شوسانا دریفوس (Shosanna Dreyfus) با بازی ملانی لورانت (Mélanie Laurent) نقشهای برای ترور هیتلر میریزد. این دو داستان به شکل عجیبی به هم برخورد میکنند و فیلم را به اوج میرسانند.
فیلم تارانتینو ترکیب جذابی از درام تاریخی، کمدی سیاه و اکشن نسبتا خشن است که با ساختار روایی غیرمنتظره فیلم ترکیب میشوند و هالهای افسونگر دور واقیعی که منتظرشان هستیم میکشند. فیلم تصویر طنز جالبی از یکی از تاریکترین دورههای تاریخی به نمایش میگذارد. البته بازیهای فوقالعاده بسیاری از بازیگران از جمله کریستوف والتز (Christoph Waltz) در نقش سرهنگ هانس لادا (Colonel Hans Landa) هم به این فیلم عمق و جذابیت تماشایی بیشتری میدهد.
Gladiator
ژنرالی که برده میشود
شاهکاری در ژانر درام تاریخی. این فیلم ریدلی اسکات (Ridley Scott) را به جرات میتوان بهترین فیلم کارگردان دانست. در این فیلم راسل کرو (Russell Crowe) نقش ژنرالی رومی به نام ماکسیموس دسیموس مریدوس (Maximus Decimus Meridius) را بازی میکند. فیلم داستان سقوط قهرمان است. ژنرالی مقتدر که با خیانت پسر جاهطلب امپراطور زندگیاش نابود میشود! ماکسیموس شکست را نمیپذیرد. او تلاش میکند راهش را پیدا کند و سوگند میخورد از همه دشمنانش انتقام بگیرد، از جمله امپراطور جدید یعنی کومودوس (Commodus) با بازی واکین فینیکس (Joaquin Phoenix).
فیلم لحظات فوقالعاده بسیاری دارد. نبردهای تنبهتن بین گلادیاتورها بیعیب و نقص به تصویر کشیده میشوند. موسیقی قدرتمند هانس زیمر (Hans Zimmer) هم با این فضا همراهی میکند. بازی جذاب راسل کرو و شخصیت کاریزماتیک ماکسیموس فضایی میسازند تا بیننده لحظه به لحظه فیلم و مسیر انتقام او را با دقت دنبال کند. گلادیاتور فیلمی انتقامجویانه با داستانی دراماتیک است که کارگردانی اسکات آن را به سطح دیگری از جذابیت میبرد.
Django Unchained
جانگو از بند رسته
وسترنی محبوب به کارگردانی تارانتینو. این فیلم تارانتینو داستان بردهای با بازی جیمی فاکس (Jamie Foxx) را روایت میکند که وقتی با جایزهبگیری به نام دکتر کینگ شولتز (Dr. King Schultz) با بازی کریستف والتز روبهرو میشود، آزادیاش را بهدست میآورد. این دو نفری سفری پرخطر را شروع میکنند و سراسر آمریکا را برای پیدا کردن پیدا کردن همسر جانگو یعنی برومهیلدا (Broomhilda) با بازی کری واشنگتن (Kerry Washington) طی میکنند. آنها میفهمند او بع مالک مزرعهای بیرحم به نام کالوین کندی (Calvin Candie) با بازی لئوناردو دیکاپریو فروخته شده است.
جانگو آزادشده به نظر بسیاری یکی از بهترین فیلمهای کوئنتین تارانتینو است. این فیلم به عنوان شاهکاری مدرن شناخته میشود که از طنز بیادبانه و خشونت حسابشده برای عمیق شدن در داستان نژادپرستی و بردهداری استفاده میکند. با بازی خیرهکنند بازیگران فیلم و صحنههای بهیادماندنیای مثل صحنه دیکاپریو و جام شیشهای، به علاوه دیالوگهای تندوتیز، خیلی سخت نیست که بفهمیم چطور این فیلم نامتعارف به یکی از فیلمهای جریان اصلی تبدیل شده است.
The Lord of the Rings: The Two Towers
دو برج
بهسختی میتوان به یکی از فیلمهای ارباب حلقهها به کارگردانی پیتر جکسون (Peter Jackson) گفت فیلم بد! اما اگر بنا را بر نظر هوادارن بگذاریم، احتمالا بسیاری قبول دارند که ضعیفترین اثر سهگانه Two Towers باشد. حداقل از آرای IMDB اینطور برمیآید. این فیلم در ادامه فیلم اول میآید و به ادامه سفر پرخطر فرودو (Frodo) با بازی الیجا وود (Elijah Wood) و سام (Sam) با بازی شان آستین (Sean Astin) به موردور (Mordor) میپردازد. در آن طرف ماجرا هم به آراگون (Aragorn) با بازی ویگو مورتنسن (Viggo Mortensen)، لگولاس (Legolas) با بازی اورلاندو بلوم (Orlando Bloom) و گیملی (Gimli) با بازی جان ریس (John Rhys-Davies) میپردازد. آنجا تعقیب و گریزی نفسگیر در جریان است و اوروکها (Uruk) زوج دوستداشتنی مری (Merry) و پیپین (Pippin) را دزدیدهاند.
شاهکار حماسی ارباب حلقهها با ایجاد پلی بین این دو فیلم کار بزرگی انجام میدهد و داستان را طوری پیش میبرد که هوادارن دلشلن بخواهد بیشتر از این از داستان بدانند اما از پایانبندی ان هم ناراضی نباشند. مسلما یکی از نقاط جذاب و دراماتیکترین لحظات فیلم نبرد هولمز دیپ (Battle of Helm’s Deep) است که به اسن نبرد هورنبروگ (Battle of the Hornburg) هم شناخته میشود. در اینجا بعضی از شخصیتها محبوب را در برابر امکانهایی نامحتمل میبینید. تعداد بالای رایهای فیلم در IMDB نشان میدهد که افراد زیادی این سهگانه در فهرست فیلمهایی که سالانه میبینند قرار دادهاند.
Se۷en
هفت گناه، هفت قتل
تریلری جنایی و پرپیچ و خم. دیوید فینچر (David Fincher) با کارگردانی این فیلم استانداردهای جدیدی برای این ژانر تعیین کرد و با اکران فیلم در اواخر دهه ۹۰ این سبک فیلم را ارتقا داد. محوریت این فیلم، دو کاراگاره هستند، ویلیام سامرست (William Somerset) سرخورده با بازی مورگان فریمن (Morgan Freeman) و همکار تازهواردش دیوید میلز (David Mills) با بازی برد پیت (Brad Pitt). این کاراگاها مشغول بررسی پروندهای عجیب و غریب از قاتلی زنجیرهای میشوند که هفت گناه کبیره را بهعنوان منبع الهام برای قتلهای سریالیاش استفاده میکند!
هفت، بهخاطر پایانبندی پرپیچ و خم و فراموشنشدنیاش معروف است. داستانی جذاب با لحظاتی پر از تعلیق که تماشاگران را تا اوج هیجان میبرد. این فیلم رویکردی بسیار تیرهوتار داشت، بهخصوص از سمت فینچر. چون او قبلتر نشانههایی مشخصی از خودش در دنیای سینما ثبت کرده بود. بازیهای خوب فریمن و پیت هم مواردیاند که به دیدنیتر شدن فیلم کمک میکنند. این فیلمی است که فیلم را در بطری به تله انداخته است و از آن فیلمهایی است که همچنان به آن ارجاع داده میوشد و مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
The Dark Knight Rises
جنگی دوباره برای بتمنی که شنلش را آویخته
هشت سال پس از شوالیه تاریکی. این فیلم داستان را از ۸ سال بعد پی میگیرد تا پایانی جذاب برای سهگانه بتمن نولان باشد. اینبار گاتهام را در حالتی آرام که نامعمول است میبینیم. همه اینها به لطف قانون دنت (Dent Act) است. آرامشی که بدون تعجب خیلی زود برهم میخورد…و کار چه کسی می تواند باشد جز شرور آیکونیک داستان بین (Bane) با بازی تام هاردی (Tom Hardy). در مقابل بروس وین (Bruce Wayne) با بازی کریستین بیل مجبور میشود بار دیگر دوران بازنشتگیاش را رها کند تا سروسامانی به اوضاع بدهد. در این مسیر کمیسر قابلاعتماد گوردون (Gordon) با بازی گری اولدمن (Gary Oldman) او را همراهی میکند. متحد جدیدی هم از راه میرسد. سلینا کایل (Selina Kyle) با نام مستعار زن گربهای (Catwoman) که نقشش را آن هاتاوی (Anne Hathaway) بازی میکند هم به آنها اضافه میشود.
شوالیه تاریکی برمیخیزد نمونهای عالی از پایانبندی برای یک چندگانه است. پایانی درخور برای ضدقهرمان محبوبی که نمیتوان طرفدارش نبود. سرنوشت گاتهام بار دیگر در هالهای از ابهام قرار میگیرد چون شوالیه شنلپوش باید با دشمنی دیگر روبهرو شود. البته این بازی خوب تام هاردی است و شخصیتی که مقابل دوربین میآورد تا تلاشهای نقش اصلی را نقش بر آب کند. این شخصیت هم همیشه در ذهنها میماند و همراه این سهگانه خاطرانگیز به یادمان میآید.
The Lord of the Rings: The Return of the King
بازگشت شاه
اقتباسهای پیتر جکسون از رمانهای فانتزی مهم تالکین (J.R.R. Tolkien) به درستی انجام شده و نتیجهاش چیزی جز فیلمهای پرفروش و بهیادماندنی نیست. بازگشت شاه، جمعبندی رضایتبخشی را برای داستانی تقریبا ۹ ساعته ارائه میکند. در این فیلم آراگون، بعد از مبارزهای باورنکردنی میخواهد حق طبیعیاش را بهعنوان پادشاه گوندور به دست بیاورد. به علاوه، آخرین مرحله از سفر طاقتفرسا فرودو و سم برای نابودی حلقه و شکست سائورون (Sauron) هم همینجا به تصویر کشیده میشود.
این فیلم در کنار بن هور (Ben-Hur) و تایتانیک (Titanic) قرار میگیرد و هر سه با هم با ۱۱ جایزه عنوان پرافتخارترین فیلم اسکار را دارند. با این جایزهها، آکادمی اسکار این سهگانه را بهعنوان دستاوردی بزرگ تائید کرده است. البته این از آن لحظات نادری بوده که برنده بزرگ فیلمی فانتزی و حماسی با طرفداران بسیار است.
The Lord of the Rings: The Fellowship of the Ring
یاران حلقه
اقتباس از ناممکن! تالکین بیشتر عمر خودش را صرف نوشتن و پروردان این داستان فانتزی و حماسی کرده بود. این اثر بهطور کلی تاثیر بسیار زیادی روی ژانر خودش داشت و اقتباس خوب و درست از آن بهنظر غیرممکن میرسید.با این حال، پیتر جکسون و نیو لاین سینما (New Line Cinema) تصمیم گرفتند این چالش را قبول کنند…و نتیجه داد.
شروع این قصه بهتر از پایانش است؟ اینطور به نظر میرسد. دستکم از دید مخاطبان اینترنت و IMDB. چون همانطور که میبینید The Fellowship of the Ring جایگاه بالاتری از قسمت پایانی دارد. دلیلش چیست؟ هرکسی حدس خودش را دارد…اما این فیلم ارباب حلقهها مسلما عالی و خوشساخت است. شخصیتها، انگیزههایشان و عوامل داستان را به خوبی معرفی میکند. تصاویر زیبایی از مناطق روستایی، تشکیل گروههای همپیمان و البته اولین سرنخ از آنتاگونیست وحشتناکی که در طول مسیر با آن مواجه میشوند، از جمله چیزهایی است که در قسمت اول این سهگانه میبینیم. بین سهگانه، The Fellowship of the Ring تماشاییترین است، نه فقط چون اولین فیلم است، بلکه بهخاطر تجربه جادویی و نوستالژیکی که رقم میزند…
The Godfather
سودایی بزرگ با بازیگرانی تکرارنشدنی
پدرخوانده سینما. بهندرت پیش میآید که فیلم تا این حد پا را از محدودیتهای رسانهایش فراتر بگذارد و بتواند به یکی از عناصر اصلی فرهنگ عامه یا پاپ کالچر تبدیل شود. اما پدرخوانده ترکیب عجیبی از عوامل مختلف را در خود دارد. انگار هالیوود نوآور مرده بود، فیلمساز جوان و مستقلی رویای آن را در سر میپروراند که ژانر گانگستری را دوباره زنده کند، به همه اینها یکی از بهترین تیمهای بازیگری را هم اضافه کنید که کنار هم جمع شده بودند تا به این کلاسیک تمام دورانها جان ببخشند.
پدرخوانده بر اساس رمان مافیایی ماریو پوزو (Mario Puzo) ساخته شده است و زندگی رئیس مافیا، دون کورلئونه (Don Vito Corleone) را به تصویر میکشد. مارلون براندو (Marlon Brando) نقش او را بازی میکند و نقش پسرش مایکل (Michael) که چندان هم از این نوع زندگی راضی نیست توسط آل پاچینو (Al Pacino) ایفا میشود.
این درام مافیایی در بهترین حالت خودش خیانتها، خشونت و درگیریهای خانوادگی را به تصویر میکشد و به تماشاگران دیدی نسبتا دقیق از پشت صحنه خانوادهها تبهکار مافیایی میدهد. ایراد گرفتن از این فیلم کار سختی است. همهچیز از فیلمنامه گرفته تا طراحی تولید، فیلمبرداری، اکشن و بازیگری در سطح بالایی است. پدرخوانده تصویری اجمالی نحوه پیشبرد کارها و رفتارها در مافیا را به بینندهها ارائه میکند و البته انقلابی در تمام ژانرهای فیلمسازی ایجاد میکند.
The Matrix
نجات بشر از توهم زندگی
ماتریکس چیست؟ این سوال به نظر ساده میرسد. اما همین سوال ساده به عنوان بخشی از یکی از موثرترین کمپینهای بازاریابی تاریخ، مخاطبان را گیج و البته مجذوب کرده است. ترکیبی عجیب از فناوریهای جدید و هیجانانگیز با تفکرات فلسفی درباره رابطه بشریت و ماشینها، ماتریکس را به موفقیتی عظیم و پدیده فرهنگی تبدیل کرد. این فیلم جهان را با نئو (Neo) با بازی کیانو ریوز (Keanu Reeves) آشنا کرد. کسیکه میتواند بشریت را از توهمی بزرگ نجات دهد…دستکم طبق گفتههای مورفئوس (Morpheus) اینطور است.
ماتریکس، در قلب بسباری از مردم جایگاه ویژهای دارد و فهمیدن دلیلش سخت نیست. این فیلم، شیوه ساخت فیلمهای پرفروش را تغییر داد و جهان را با بولت تایم و جلوههای ویژه انقلابی آشنا کرد. فراموش نکنید که کیانو ریوز را هم به عنوان ستاره فیلمهای اکشن معرفی کرد. بد نیست بدانید که این مجموعه فیلم، هنوز هم به عنوان بهترین فرنچایز شناخته میشود و خب حتی امروز هم ارزش دوباره دیدن دارد.
Interstellar
آیندهای که باید در سیارهای دیگر ساخت
میانستارهای، فیلم بلندپروازانه دیگری از نولان. بینندههای زیادی میانستاره ای را در فهرست فیلمهای محبوبشان جا دادهاند و آن را یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی تاریخ سینما محسوب میکنند. داستان فیلم در آیندهای دیستوپیایی میگذرد. جاییکه حیات روی زمین به سرت رو به زوال میرود . داستان فیلم روی شخصیتی به نام کوپر (Cooper) با بازی متیو مکانهی (Matthew McConaughey) تمرکز میکند. او قبلا خلبان بوده و حالا به کار کشاورزی مشغول است. چیزی نمیگذرد که او مکان مخفی ناسا را پیدا میکند و مسئولیت ماموریتی مهم به او واگذار میشود. این ماموریت شاید آخرین امید بشریت باشد. او تیمش را از طریق کرمچالهای به جای دیگر هدایت میکند. اما چیزیکه آنها آن طرف کرمچاله میبینند، چیزی نیست که انتظارش را داشتند.
میانستارهای جلوههای بصری خیرهکنندهای دارد و از نکات علمی هم بهره گرفته تا داستان خوبی ارائه کند. در کنار داستان حماسی میانکهکشانی، روایتی صمیمانهتر از رابطه پدر و دختری هم جا خوش کرده است… چیزیکه در نهایت روی ماموریت کوپر تاثیر میگذارد. با قضاوت طبق رایهای IMDB میتوان گفت این فیلم بین طرفداران ژانر علمی-تخیلی بسیار محبوب است و اگر شما هم طرفدار این سبک فیلمها هستید احتمالا بیشتر از یکبار به تماشایش بنشینید.
Pulp Fiction
داستان عامهپسند
داستانهای عامهپسند، رویکرد خلاق تارانتینو در هالیوود. این فیلمی بود که اعتباری خاص برای کارگردانش کوئنتین تارانتینو به ارمغان آورد و جایگاه او را به عنوان یکی از نیروهای خلاق هالیوود تثبیت کرد. فیلم ساختار روایی غیرخطی دارد و از انواع منحنیهای داستانی استفاده میکند. از جمله آنها میتوان به این موارد اشاره کرد: مکالمات دو قاتل اشاره کرد که در دلشان کمدی سیاه وجود دارد، بازیگر زنی که بعد یک شب سرگرمکننده دچار دردسر میشود و زوجی شبیه به بانی و کلاید که هیاهوی بسیاری ایجاد میکنند.
خیلی سخت است که بخواهیم روی یک ویژگی خاص دست بگذاریم و بگوییم نقطه قوت فیلم اینجاست و به این دلیل پالپ فیکشن محبوب است. همهچیز در این فیلم دست به دست هم میدهد، تیم بازیگری پرستاره که بهخوبی از پس فیلمنامه هوشمندانه تارانتینو برمیآیند و دیالوگها را ردوبدل میکنند تا تدوین غیرخطی داستان. اما شاید بیشتر از هرچیزی بتوان گفت پالپ فیکشن باحال است. واقعا کلمه دیگری برای آن وجود ندارد. از هیتمنهای شیکی که جان تراولتا (John Travolta) و ساموئل ال جکسون (Samuel L. Jackson) نقششان را بازی میکنند تا موسیقی پسزمینه…از اول تا آخر فیلم، همهچیز مظهر تمامعیاری از اواسط دهه ۹۰ میلادی است. و این هم یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای دهه.
Forrest Gump
سفری دلگرمکننده در زندگی
سفر فارست گامپ از آلاباما تا قلب بینندهها. رابرت زمکیس (Robert Zemeckis) به عنوان کارگردان با فیلمهای جذاب شناخته میشود و اوست که فارست گامپ را با بازی تام هنکس (Tom Hanks) به جهان معرفی میکند. فارست کودکی فقیر در آلاباماست و سفری افسانهای را پیش میگیرد و روی بسیاری از رویدادهای مهمی که از قرن بیستم میشناسیم تاثیر میگذارد. زندگی برای نقش اصلی این فیلم مثل جعبه شکلاتی است که هر بار دستش را در آن میبرد خوراکی خوشمزهای از آن در میآید…ماجراهای فارست هم مثل همان شکلاتها از شرکت در جنگ ویتنام تا کار روی میگو را شامل میشود.
نمیتوان انکار کرد که داستان فیلم لبخند روی لبها میآورد و قلبها را گرم میکند اما بهطرز باورنکردنیای به همهجا سرک میکشد و مثلا به خصوص درمورد شخصیت اصلی با بازی هنکس، فیلم اصلا به خاطر ظرافتش شناخته نمیشود. بعضی از جنبههای فیلم شاید آنطور که باید و شاید جا نیفتادهاندف اما این باعث نمیشود که جایگاه ویژهای در قلب مردم نداشته باشید و بین ۲۰ فیلم برتر IMDB قرار نگیرد. فارست گامپ بیشک هنوز هم جذاب است و هنوز هم جایگاه مهمی در پاپ کالچر دارد.
Fight Club
اقتباسی غمانگیز. باز هم فینچر و باز هم فیلمی با فضای تیره و تار. این فیلم بر اساس رمانی به همین نام اثر چاک پالانیوک (Chuck Palahniuk) ساخته شده است. باشگاه مشتزنی، ترکیبی است از تریلر روانشناختی، کمدی و فیلمهای مبارزهای در بستهای وسوسهبرانگیز، کثیف، افسردهکننده و هیجانانگیز! بهعلاوه، یکی از بهترین پیچشهای داستانی سینما را هم در همین فیلم میتوانید ببینید.
فیلم داستانی است از راویای که اسمش را نمیدانیم اما نقش او را ادوارد نورتون (Edward Norton) بازی میکند. این مرد مشکل بیخوابی دارد و داستان روزی که با فروشنده صابون عجیبی به نام تایلر داردن (Tyler Durden) با بازی برد پیت (Brad Pitt) آشنا میشود را بازگو میکند. ایندو با هم باشگاه مشتزنی راه میاندازند، برای مردانی که خشمشان را فرو خوردهاند و از زندگی ناامیداند. البته اینجا مجموعهای از قوانین مهم هم دارد. Fight Club جهانبینی پوچانگارانهای را به تصویر میکشد که میتواند وضعیت و فرهنگ جوانان دهه ۱۹۹۰ را به تصویر بکشد و با آنها همصدا شود. کلمات قدرتمندی که از زبان تایلر شنیده میشوند تاثیری ماندگار روی یک نسل گذاشتند و همانطور که از نظرات اینترنتی بر میآید، باشگاه مشتزنی بین ۲۰ فیلم برتر IMDB قرار میگیرد.
Inception
از تلقین یک رویا تا دزدی
موفقیت راه را برای خلاقیت نولان باز کرد. بعد از آنکه این کارگردان نشان میتواند در گیشه خوب عمل کندف آزادی عمل و بودجه زیادی برای کسب موفقیت بعدیاش دریافت کرد. ظاهرا اینسپشن مفهومی بود که از زمان یکی از ائلین فیلمهایش یعنی ممنتو (Memento) در ذهن نولان بود. بالاخره ترکیب مناسبی از زمانبندی، ایدههای خوب و بودجه گرد هم آمدند تا او بتواند اثری که همیشه تصور میکرد را بسازد.
این فیلم علمی-تخیلی پرشور داستان شخصیتی مرموز به نام کاب (Cubb) را دنبال میکند. لئوناردو دیکاپریو در نقش کاب به همراه تیمش برای بزرگترین دزدی ممکن برنامه ریختهاند. دزد حرفهای داستان همیشه اطلاعاتی را از ناخودآگاه افراد سرقت میکرده اما این اولین بار است که آنها میخواهند ایدهای را در ذهن کسی بکارند. در همین روند، مسائل و کابوسهای شخصی کاب سر باز میکنند و به هر رویافراری که او و تیمش پا میگذارند سرریز میکنند و جان آنها را به خطر میاندازند. نولان توانست این طرح پیچیده را با برخی از تماشاییترین جلوههای بصری ترکیب کند و فیلمی بسازد که کمتر مشابهش دیده شده بود. همه اینها به راحتی تلقین را به فیلمی محبوب تبدیل کردند.
The Dark Knight
شوالیه تاریکی در برابر جوکر بهیادماندنی هیث لجر
آخرین شوالیه. بله، تمام قسمتهای سهگانه بتمن نولانی جایی در بین بهترین فیلمهای IMDB دارند و یعنی توانستهاند حسابی دل هوادارن را به دست بیاورند. نولان نشان داده است که هم در ساخت فیلمهایی که ایدهشان را خودش دارد موفق عمل میکند و هم از پس اقتباس خوب برمیآید. با اینکه دو فیلم دیگر جلدهای خوبی برای این سهگانه محسوب میشوند، اما شوالیه تاریکی یک سر و گردن از آنها بالاتر است. این فیلم روی کریستین بیل تمرکز دارد. او تلاش میکند گاتهام را پاکسازی کند و در این راه از کمک ستوان جیم گوردون (Lt. Jim Gordon) با بازی گری اولدمن و کاراگاه هاروی دنت (DA Harvey Dent) با بازی آرون اکهارت (Aaron Eckhart) هم استفاده میکند. اما با ظاهر شد نقش منفی جدید، شهر دوباره به هرجومرج کشیده میشود.
به عقیده بسیاری، شوالیه تاریکی آنقدرها هم فیلم ابرقهرمانی بزرگی نیست. بلکه بیشتر حماسهای جنایی است که در آن نقشهای اصلی لباسهای خاص میپوشند! در این فیلم هیث لجر (Heath Ledger) را در نقش جوکر میبینیم. بازی او و رویکردش به این شخصیت یکی از عواملی است که این فیلم را تا اینحد محبوب کرده است. خیلی ساده باید گفت این فیلمی یکی از بهترین بلاکباسترهایی است که ساخته شده و قطعه درخشان در سینماست. احتمالا این فیلم هیچوقت از بحث و جدلها بین فیلمهایی که بیشتر امتیازات کاربران را گرفتهاند حذف نشود. احتمالا به همین خاطر یکی از فیلمهای ۱۰/۱۰ در IMDB است.
The Shawshank Redemption
به سوی رستگاری و امید
رستگاری در شاوشنک بیرقیب در بالای لیست IMDB. اندی دوفرن (Andy Dufresne) با بازی تیم رابینز (Tim Robbins) محکوم شده تا آخر عمر در زندان باشد، آن هم به جرم نکرده! دستکم اینطور به نظر میرسد. او به یکی از بدترین زندانهای ایالتی یعنی شاوشنک فرستاده میشود. او از آن دست آدمهایی نیست که بتوانند زندگی در زندان را تاب بیاورند و در همین بین با ردینگ (Redding) با بازی مورگان فریمن (Morgan Freeman) دوست میشود. این دو مرد طی مدتی که با هم هستند بههم نزدیک میشوند و میانشان پیوندی شکل میگیرد و امیدهایشان را حفظ میکنند…آن هم در جایی که به نظر نباید به هیچچیز امید داشت.
این فیلم بالاترین رتبه را بین فیلمهای IMDB دارد و این بیشک پیروزی بزرگی است که توانستهاند اینهمه سال دل اینهمه تماشاگر را بهدست بیاورند. رستگاری درشاوشنک یکی از بهترین فیلمهایی است که درباره امید و روح انسان ساخته شده است. فیلم براساس داستانی از استفن کینگ (Stephen King) ساخته شده است. به نظر میرسد فرانک دارابونت (Frank Darabont) یکی از بهترین اقتباسها از آثار کینگ را انجام داده است.
جمعبندی
بهترین فیلم شما چیست؟ شما هم فکر میکنید اگر فیلمی مورد توجه افرارد زیادی قرار بگیرد و هزاران نفر بگویند فیلم خوبی است، حتما فیلم خوبی است؟ اگر شما هم روی نظر جمع حساب باز میکند، پس حتما برای انتخاب فیلم امتیازهای IMDB را هم در نظر میگیرید. پس نگاهی به ۲۰ فیلم برتر IMDB طبق رای مردم هم داشته باشید. اگر این ۲۰ فیلم را تا حالا ندیدهاید وقتش است آنها را به فهرستتان اضافه کنید. اگر هم دیدهاید شاید زمان خوبی برای دوباره دیدنشان باشد.
منبع: کافه بازار