بهترین فیلم های دلهرهآور روانشناختی
این لیست نظر شخص خاصی نیست و در واقع با نظرسنجیهای گسترده از ۹ هزار تن از دوستداران، ایجاد شده است. تأکید در اینجا بر روی آثاری میباشد که بدون تکیه و افراط در استفاده از خشونت و خون میتوانند باعث درگیر کردن روح بیننده بشوند؛ تجربهای که میتواند مدتها او را آزرده خاطر کند. با ما همراه باشید تا نگاهی به ۲۰ فیلم برتر ساخته شده با مضامین دلهرهآور و روانشناختی باشیم.
این لیست نظر شخص خاصی نیست و در واقع با نظرسنجیهای گسترده از ۹ هزار تن از دوستداران، ایجاد شده است. تأکید در اینجا بر روی آثاری میباشد که بدون تکیه و افراط در استفاده از خشونت و خون میتوانند باعث درگیر کردن روح بیننده بشوند؛ تجربهای که میتواند مدتها او را آزرده خاطر کند. با ما همراه باشید تا نگاهی به ۲۰ فیلم برتر ساخته شده با مضامین دلهرهآور و روانشناختی باشیم.
Silence of the Lambs
یکی از تعلیق آمیزترین فیلمنامههایی که تا به حال روی پردهی سینما نقش بسته همین ساختهی Jonathan Demme است که با بازی استثنایی Anthony Hopkins (که بخاطرش جایزهی اسکار هم برد) در نقش آدمخواری که به افسر تازهکار افبیآی (با بازی Jodie Foster) کمک میکند، گیرایی فیلم دوچندان شده است.
فیلم بر اساس رمان پرفروشی به همین نام از Thomas Harris است که در سال ۱۹۸۸ منتشر شد و در آن افسر افبیآی قصه میخواهد یک قاتل سریالی که پوست قربانیها را میکند پیدا کند و در دام بیاندازد. فیلم برندهی اسکار، Silence of the Lambs، به دلایل مختلفی تماشایش واجب است، از جمله بخاطر اینکه روان کاراکترهایش را خیلی خوب موشکافی میکند. ساختهی Demme که بعد از گذشت سی سال هنوز جذاب است، موضوع هویت و تغییرکردن را بطرز فوقالعادهای زیر ذرهبین میبرد، و پر از دیالوگهای بهیادماندنی و گهگاه سکانسهای شوکهکننده است.
Seven
فیلمی که سازندگانش گمان نمیکردند بخاطر محتوای بزرگسالانه و خشونتبارش با اقبال گستردهی عمومی مواجه شود، ولی در همان سال ۱۹۹۵ به هفتمین فیلم پرفروش سال تبدیل شد. دومین فیلم بلند در کارنامهی David Fincher راوی کارآگاهی به نام سومرست (Morgan Freeman) و همکار جدیدش دیوید میلز (Brad Pitt) است که باید جلوی قاتلی سریالی که قربانیانش را بر اساس هفت گناه کبیره به قتل رسانده بگیرند. آنچه در ادامه میآید، همچنان یکی از شوکهکنندهترین پایانهایی است که تا به حال برای یک فیلم کارآگاهی نوشته شده.
The Shining
از آن دست فیلمهایی که حاشیههای پشتش به اندازهی خود فیلم جذابند. Stephen King آن را اقتباس وفادارانهای به رمان خود ندانست، و منتقدان هم در بدو امر چندان روی خوش به فیلم نشان ندادند. کارگردان همیشه کمالگرای فیلم، Stanley Kubrick، معروف است که اینقدر به یکی از بازیگران فیلم به نام Shelley Duvall فشار و استرس وارد کرد که سخت بیمار شد و به این فکر افتاد که قید بازیگری را بزند. و خود داستان هم آنقدری پیچیده بود که هزار تفسیر مختلف از آن شود، طوری که یک مستند کامل دربارهی همین تفسیرها ساخته شد. بههرحال این حواشی، باعث شد داستان مدیر هتلی (با بازی ماندگار Jack Nicholson) که در زمستانی سخت به سیم آخر میزند و علیه خانوادهاش عصیان میکند جایگاهش افسانهایتر شود.
The Sixth Sense
سال ۱۹۹۹ در تاریخ سینما سال چشمگیری بود. Matrix طرح جدیدی در علمی تخیلیها درانداخت و Fight Club هم بین فیلمهای کالت جایگاه افسانهای پیدا کرد. سری Star Wars هم اوج گرفته بود، Tom Hanks در قلهها سیر میکرد، اما نباید در آن سال فراموش کرد کارگردان نسبتا گمنامی به نام M. Night Shyamalan با فیلم The Sixth Sense و بازی Bruce Willis غوغا کرد. عدهای بعد از انتشار این فیلم گفتند Shyamalan، استیون اسپیلبرگ بعدی سینما خواهد شد.
جدا از روایت درگیرکننده و تعلیقزا، The Sixth Sense یکی از ترسناکترین فیلمنامهها را داشت. بعد از پایانش، که مثل ریختن سطل آب یخ روی سر بود، شاید شک کنید چقدر اصلا توانایی توجه به جزییات دارید. احساس میکنید کارگردان همچون عروسک خیمه شب بازی تمام فکر و ذکرتان را به بازی گرفته بود. دیالوگ «من آدمهای مرده رو میبینم» از این فیلم به یکی از امضاهای فرهنگ عامه در آن دوره تبدیل شد.
Misery
یکی دیگر از فیلم ترسناکهای موفق دههی نود که بر اساس رمانی از Stephen King و به همین نام Misery ساخته شده است. بعد از آنکه پاول شلدون (James Caan) رماننویس در سانحهی تصادف رانندگی بدجوری صدمه میبیند، توسط پرستاری به نام آنی ویلکس (Kathy Bates) نجات پیدا میکند، پرستاری که میگوید از طرفداران پروپا قرص رمانهای اوست. او پاول را در کلبهای جنگلی مداوا میکند اما وقتی میفهمد پاول در آخرین رمانش میخواهد شخصیت مورد علاقهاش را بکشد، واکنش شدید و خوفناکی بروز میدهد. Bates بخاطر بازی در این فیلم برندهی جایزهی اسکار شد.
The Usual Suspects
فیلمی نئونوآر و دلهرهآور، پر از پیچ و تاب و غافلگیری، و با پایانی چنان غافلگیرکننده که حتی طرفدارهای فیلم Memento را هم به تعجب وامیدارد. اگرچه در نظر اول یک فیلم سرراست و معمولی دیگر دربارهی سرقت است اما زیر این کوه یخ قضیه خیلی پیچیدهتر میشود. کایزرشوزه را هم به حق میتوان یکی از بهیادماندنیترین آنتاگونیستهای سینما دانست، و Kevin Spacey بخاطر این نقشاش اسکار بهترین بازیگر مکمل را از آن خود کرد. طوری که شوزه عمدا همهچیز را سردرگمکننده میسازد تا در دل دشمنانش وحشت بیاندازد آدم را یاد همان آشوبی میاندازد که جوکر هیث لجر به جان اهالی گاتهام میانداخت.
Shutter Island
یکی از متفاوتترین فیلمهای کارنامهی کارگردان تقریبا گانگسترساز، یعنی Martin Scorsese، که هر وقت صحبت از فیلمهای دلهرهآور روانشناسانه بیاید بعید است به آن اشاره نشود. راوی داستان کارآگاهی (Leonardo DiCaprio) است که به همراه همکارش (Mark Rufallo) به جزیرهی شاتر اعزام شدهاند تا دنبال یک بیمار روانی خطرناک که اخیرا از تیمارستان فرار کرده بگردند. اما بهمرور تعریف و پیشفرضهای مخاطب را از اینکه دقیقا کدام یک از اهالی این جزیره روانی هستند به بازی میگیرد. گرچه فیلم حتی قبل از شروع شدن هم هشدار میدهد پیشفرضهایتان به چالش کشیده خواهد شد: اسم فیلم در واقع آناگرام کلمات «حقایق و دروغها» (Truths and Lies) است. و بعد از گذشت این همه سال، هنوز هم جزبهجز فیلم برای هوادارانش بحثبرانگیز است.
Fight Club
یکی از بحثبرانگیزترین فیلمهای دههی نود که بعدها نیویورک تایمز از آن بهعنوان مهمترین فیلم کالت دوران معاصر یاد کرد. ساختهی David Fincher بر اساس رمانی به همین نام از Cuch Palahniuk است، دربارهی مردی بینام (Edward Norton) و خسته از زندگی کارمندی که بعد از آشنایی با یک صابونساز بزنبهادر (Brad Pitt) یک باشگاه مشتزنی تاسیس میکند، و بهمرور به فکر مخالفت با همهچیز و همهکس و تمام ظواهر دنیای مدرن میافتند.
Fight Club مثل تست رورشاک بوده و از زمان عرضه تاکنون به طرق مختلف تفسیر و بازتفسیر شده است. چه تفسیرهای نسبتا واضح مثل حملهی فیلم به فرهنگ مصرفگرایی و چه تفاسیر کمتر محتمل، مثل دیدن رد پای فاشیسم اروپایی در فیلم. معلوم نیست، شاید شما هم با دیدن این فیلم به تفسیر تازهای رسیدید.
Psycho
مثل دیگر آثار کلاسیک این لیست، Psycho برای همهی دوستداران درامهای روانشناسانه واجب است. با ترکیب ژانرهای رازآلود، ترسناک و دلهرهآور، شاهد داستان منشیای (Janet Leigh) هستیم که چهل هزار دلار از مشتری کارفرمایش اخاذی میکند و پا به فرار میگذارد. در این حین در مسافرخانهای دورافتاده توقف میکند که مرد جوان مشکوکی (Anthony Perkins) غلام حلقه به گوش مادرش است.
چرخش داستانی شوکهکننده، بازیگریهای ناب، و سینماتوگرافی فوقالعاده، باعث شده Psycho جزو مهمترین فیلمهای کارنامهی Alfred Hitchcock باشد. جو گیرا و تعلیق گیرایش بعد از پایان تیتراژ هم رهایتان نخواهد کرد.
Gone Girl
درامی حماسی و رازآلود، با بازی Rosamund Pike در نقش اصلی، و اقتباسی از رمانی به همین نام از Gillian Flynn. پیرامون اینکه همسر کاراکتر Ben Affleck در پنجمین سالگرد ازدواجشان ناپدید میشود. David Fincher دوباره در اینجا چرخشهای مغزآبکن برملا میکند و تماشاچی را انگشت به دهان میگذارد، اما برعکس فیلمهای قبلیاش، از جمله Seven و Fight Club، برجستهترین ویژگیاش پیغامی است که دربارهی معنای تعهد دارد.
Prisoners
قبل از اینکه Denis Villeneuve اقتباس سینمایی تقریبا غیرممکن رمان Dune را روی پردهی سینما بیاورد، روی داستانی دربارهی کودکربایی و تاثیراتی که روی زندگی دیگران میگذارد کار کرده بود. بازیهای Hughh Jackman، Melissa Leo و Paul Dano در این فیلم عالی است اما Jake Gyllenhaal در اینجا و در نقش کارآگاه لوکی در لیگ دیگری سیر میکند. علیرغم عزم راسخ و ذهن همیشه منطقیاش اما قلب شکسته و درعینحال امیدوارش در حین کار روی پرونده و یافتن قربانی گمشده مشخص است. در دنیایی که انگار برای هر چیزی میشود یک دنباله ساخت حیف شد که Gyllenhaal دیگر قرار نیست در قالب کارآگاه برای کار روی پروندهای جدید به میدان برگردد.
Primal Fear
فیلمی که Edward Norton بخاطرش سر زبانها افتاد. بیشتر بهخاطر پایان غافلگیرکنندهاش معروف است. مارتین ویل (Richard Gere) وکیلی عالیرتبه است که روی پروندهی پرسروصدای قتل یک اسقف شیکاگویی به دست شاگرد مذهبی کلیسایش کار میکند. هرقدر ویل عمیقتر به متهم پرونده نگاه میکند، رازهای سربهمهر کلیسا هم پیچیدهتر میشوند.
با وجود همهی محدودیتهای ژانریاش اما Primal Fear از همهی پتانسیل آن برای پرتنشساختن روایت استفاده میکند. فیلمی است که در آن مفهوم قانون به چالش کشیده میشود، و آنچه قانونی است لزوما به معنی اخلاقیبودنش نیست. با بازیگری Gere و خصوصا عملکردی که Norton نشان میدهد، Primal Fear را میتوان یکی از تریلرهای برتر و تحسینشدهی دههی نود حساب کرد.
The Bone Collector
فیلمی در ژانر جنایی که Phillip Noyce در سال ۱۹۹۹ آن را کارگردانی کرد و Denzel Washington و Angelina Jolie در آن نقشآفرینی میکنند. داستانش بر اساس رمانی است به همین نام که دو سال قبل و به نویسندگی Jeffery Deaver منتشر شده بود. طبق معمول، کارآگاهها باید در یک بازی موش و گربه دنبال قاتل سریالی بگردند. اما این یکی قاتل سریالی با بقیه فرق دارد: بهطرز عجیبی عاشق استخوان است.
Inception
بعد از موفقیت The Dark Knight، کریستوفر نولان هم چک سفید امضا از شرکت Warner Bros گرفت، و حاصلش شد فیلم پرهزینهی Inception. نولان ابتدا میخواست آن را فیلمی در ژانر وحشت بسازد اما عوضش شد رفت سمت ماجرای سرقت و علمی تخیلی. فیلمی است که ذات رویاها و واقعیت را به بازی میگیرد و درعینحال به رابطهی بین خود فیلمسازان با تماشاچیها هم میپردازد.
Inception همهی آن زرق و برقها و جلوههای ویژهای که از یک بلاکباستر انتظار میرود را دارد، اما آنچه باعث شده صرفا یک اثر پاپکورنی نشود و تا همین امروز دربارهی آن بحث کنند، هم بخاطر شخصیتهای جذابش است و هم موضوعات حساسی که روی آن دست گذاشته. از آنجا که کاراکترها مدام از رویایی به رویای دیگر میروند و مرز آن با واقعیت چندان مشخص نیست، از آن دست فیلمهایی است که دیدن چندین و چندبارهی آن پاداشدهنده است و هر دفعه نکتهی جدیدی رو میکند.
The Devil's Advocate
فیلمی که Taylor Hackford در سال ۱۹۹۷ بر اساس رمانی به همین نام از Andrew Neiderman ساخت. داستان دربارهی یک وکیل جوان اهل فلوریدا است که برای کار در یک شرکت حقوقی کلهگنده در نیویورک دعوت شده. اما بعد از اینکه همسرش درگیر اجنه و اشباح میشود، وکیل داستان بهمرور نتیجه میگیرد صاحب این کمپانی، جان میلتون (Al Pacino) خود شیطان است.
علیرغم ظاهر مدرن و شهریاش اما فیلم از منابع فاخر و کلاسیک زیادی الهام گرفته است. خود نام جان میلتون تلمیح واضح به جان میلتونی است که کتاب «بهشت گمشده» را نوشت، و الهامات دیگری هم از کمدی الهی دانته آلیگیری و افسانهی فاوست از شکسپیر در خود دارد.
The Exorcist
از آنجا که Exorcist یکی از وحشتناکترین فیلمهای تاریخ است، یا حداقل در نمایش جنزدگی انسان رو دست ندارد، پس تعجبی نیست که در این فهرست قرارش دارد، و چه بسا آن را بهترین فیلم کارنامهی William Friedkin در نظر گرفت. مادری مستاصل از دو کشیش کاتولیک تقاضا میکند دختر جوانش که جنزده شده را نجات دهند، و آنچه در ادامه میآید یکی از دلهرهآورترین، ترسناکترین و غافلگیرکنندهترین داستانهایی است که با آن مواجه میشویم. برای مخاطب امروزی دیگر نه ولی در زمان عرضه، عدهای در سینماها زمان تماشای آن یا غش کردند یا استفراغ. نسلهای آتی طرفداران ژانر وحشت هم از محضر این فیلم همچنان لذت خواهند برد.
Split
این فیلم در واقع قسمت دوم سهگانهای است که قسمت اولش Unbreakable و قسمت سومش (که متاسفانه ناامیدکننده ظاهر شد) Glass نام داشت. ستارهی این فیلم بیشتر از اینکه خود کارگردان معروفش یعنی M. Night Shyamalan باشد، James McAvoy است، که در نقش بیش از ۲۰ شخصیت مختلف بازی میکند، و به چشمبهمزدنی بین این همه شخصیت تغییر هویت میدهد. Split شاید تصویر دقیق و معتبری از اختلالات چندشخصیتی نباشد اما تا زمانی که پس ذهنتان داشته باشید صرفا نمایشی اغراقشده است میتوانید از آن لذت ببرید. پرسرعت است، بازیگریهایش حرف ندارد، زیادازحد پیچیده نیست و غیرقابل پیشبینی است -- همهی ویژگیهایی که یک فیلم دلهرهآور/ترسناک باید داشته باشد.
No Country for Old Men
این نئووسترن آمریکایی که در سال ۲۰۰۵ عرضه شد راوی کهنهسرباز جنگ ویتنام (Josh Brolin) است که در بیابان یک کیف پر از پول پیدا میکند و آنتون شیگور (Javier Bardem) هم برای قتل او و بازپسگیری کیف اعزام شده است.
مهمترین نقطهی قوت این فیلم شخصیت منفیاش است. هارولد بلوم، منتقد ادبی مشهور، زمانی Judge Holden را ترسناکترین شخصیت رمان آمریکایی در قرن بیست توصیف کرد. گرچه این شخصیت رمان Blood Meridian است و نه No Country for Old Men (همان رمان Cormac McCarthy که منبع الهام برادران Cohen شد و از آن بسیار وفادارانه اقتباس کردند)، اما آنتون شیگور در این فیلم هم، در جنون و سنگدلی، دستکمی از همان Judge Holden ندارد. حتی در تحقیقی دانشگاهی که روی چهارصد فیلم و ۱۲۶ شخصیت سینمایی سایکوپث انجام شد، شیگور را از همه بیشتر به یک روانی در دنیای واقعی نزدیک دانستند.
Zodiac
Jake Gyllenhaal و Robert Downey Jr. در این فیلم کولاک میکنند و چه بسا میتوانند بخاطرش اسکار ببرند. ساختهی David Fincher در سال ۲۰۰۷ که بر اساس دو کتاب غیرداستانی از Robert Graysmith است که ماجرای قتلهای زودیاک را شرح میدهند که بین سالهای ۱۹۶۸ و ۱۹۸۳، میان اهالی شمال کالیفرنیا وحشت انداخت و البته هویتش هیچوقت معلوم نشد.
فینچر قبلا ثابت کرده بود استاد ژانر تریلرهای روانشناسانه و نئونوآر است، و فیلم پردیالوگ زودیاک دوباره بر آن صحه میگذارد. با ترکیب ژانرهای جنایی و رازآلود، این فیلم درگیرکننده و درعینحال استرسزا جزو ترسناکترینهاست، خصوصا که بر اساس داستان واقعی است و قربانیان واقعا چنین بلاهای ناجوری سرشان آمده بود.
Cape Fear
پنج سال بعد از کارگردانی ادامهی فیلم The Color of Money، اسکورسیزی با یک ریمیک برگشت: Cape Fear، فیلمی که در تمام ۱۲۸ دقیقه لحظهای از نفس نمیافتد. به علاوه، Robert De Niro در اینجا یکی از دیوانهوارترین نقشهایش را ایفا میکند. او، در قالب مکس کیدی، اخیرا از زندان آزاد شده و حالا سر وقت شکنجهی وکیلی میرود که باعث شده بود چهارده سال در زندان آب خنک بخورد. این وحشت دامن خانوادهی وکیل را هم میگیرد و صحنههای اعصابخردکنی میسازد ولی همچنان یکی از تعلیقزاترین و سرگرمکنندهترین تریلرهای اسکورسیزی است.
جمع بندی
فیلمهایی معرفی شده در این لیست به ظرافت عناصر وحشت، تعلیق و رازآلود را با هم ترکیب میکنند تا بینندگان با دیدن حقایق تکان دهندهی نهفته در داستانشان شوکه شوند. قتل، دیوانگی و رازهای هولناک عموماً مضامینی هستند که فیلمهای معرفی شده را تبدیل به آثاری ماندگار کردهاند. نظر شما چیست؟ کدام آثار دلهرهآور روانشناختی بر شما اثرگذار بودهاند؟
منبع: ویجیاتو