نقد فیلم The Deliverance؛ دروازهای به جهنم
آمدن یادداشت "بر اساس یک داستان واقعی" اول فیلم، به مخاطب ترس بیشتر و واقعیتری القا میکند. آغاز گر چنین چیزی در سینما، سری فیلمهای احضار یا The conjuring بود و توانست با همین پروندههای واقعی ترسناک که تبدیل به فیلم شده، به موفقیت بسیار بالایی برسد.
ساخت فیلمهای ترسناک و ماورا طبیعی، بر اساس پروندههای واقعی، در چند اخیر به شدت مورد توجه و استقبال مخاطبان قرار گرفته است.
آمدن یادداشت "بر اساس یک داستان واقعی" اول فیلم، به مخاطب ترس بیشتر و واقعیتری القا میکند. آغاز گر چنین چیزی در سینما، سری فیلمهای احضار یا The conjuring بود و توانست با همین پروندههای واقعی ترسناک که تبدیل به فیلم شده، به موفقیت بسیار بالایی برسد.
فیلم جدید The Deliverance یک فیلم ترسناک فرا طبیعی است که بر اساس پرونده غم انگیز آمونز است. در ادامه با معرفی و نقد فیلم The Deliverance همراه ما بمانید.
معرفی فیلم The Deliverance
کارگردان | Lee Daniels |
بازیگران | Andra Day, Glenn Close, Anthony B. Jenkins |
سال انتشار | 2024 |
امتیاز Imdb | 5.1 |
سال 2022 بود که لی دنیلز تهیه کننده و کارگردان سینما تصمیم گرفت با همکاری نتفلیکس، یک فیلم ترسناک را کارگردانی کند. لی دنیلز پیش از این بیشتر به خاطر تهیه کنندگی فیلم مهمانی هیولا (Monster's Ball) با بازی هیث لجر شناخته شده بود.
او برای فیلم خود از بازیگران کمتر شناخته شدهای استفاده کرد تا هم هزینه کمتری بابت ساخت فیلم بپردازد، هم چشم انداز جدیدی به شخصیتهای خود ببخشد. از طرفی دیگر حضور نتفلیکس در صحنه باعث شده بود تا دستور العملهای خاصی به لی دنیلز داده شود. به گفته خود لی دنیلز، نتفلیکس میگفت فقط دنبال تنش و هیجان است. اما لی دنیلز دنبال تنش نبود بلکه دنبال یک شخصیت قابل باور و روایت خاص آن بود.
سر انجام این فیلم با بازی راب مورگان، آندرا دی و گلن کلوز روبه روی دوربین رفت و سال 2024 از پلتفرم محبوب نتفلیکس منتشر شد.
داستان فیلم درباره خانواده جکسون است که در ایندینیا به خانهای نقل مکان میکنند که قبلا در آن فعالیتهای شیطانی و فراطبیعی انجام میشد. بعد از رخ دادن یکسری اتفاقات خاص، این خانواده متوجه میشوند که خانه در واقع دروازهای به سمت جهنم است.
نقد فیلم The Deliverance
خیلی وقت است که نتفلیکس برای اکثر فیلمهایش یک خط مشی تعیین میکند. قوانینی که کارگردانان و نویسندگان باید از آن رعایت کنند حتی اگر داستان دچار چالش شود. یکی از این قوانین، قلاب است. فیلمهای نتقلیکس اکثرا آغاز بسیار خوبی دارند. فیلم در چند دقیقه ابتدایی خود، مخاطب را میخکوب میکند و شروع طوفانی خود انتظارات را از فیلم به شدت بالا میبرد.
چنین چیزی عملا برای یک فیلم متوسط، عامل سقوط است. وقتی انتظار بیننده از فیلم بالا برود، آن وقت هر لحظه مخاطب منتظر یک اتفاق تنش زا و رویداد بزرگ است، اما به دلیل متوسط بودن فیلم چنین رویدادی رخ نمیدهد و بیننده بابت اینکه انتظارش بر آورده نشده، ناامید میشود. اما اگر از همان ابتدا فیلم طوری آغاز میشد که با باقی فیلم متعادل باشد، بیننده صرفا یک اوقات سرگرم کننده را به جای یک اوقات ناامید کننده تجربه میکرد.
داستان فیلم در ابتدای کار به خوبی پیش میرود، قلاب را میاندازد و تا یک سوم ابتدایی فیلم به طور سعودی پیش میرود. اما درست بعد از چند نقطه عطف، داستان دچار افول میشود و از کار میافتد.
عملا آن همه هیجان و کارآمدی که در یک سوم ابتدایی فیلم قرار داشت پوچ میشود. نویسنده در آن نقطه داستان خودش را گم میکند و شروع به سر سری گرفتن اتفاقات داستان میکند. وقتی نویسنده داستان خود را جدی نگیرد، مسلما مخاطب هم آن را جدی نمیگیرد و حتی به دید یک سرگرمی هم به آن نگاه نمیکند.
اگر از بیرون به عناصر داستانی و درونمایه نگاه کنیم، به نظر ترکیب برنده و جالبی میآید. ترکیب فقر، اقتصاد اجتماعی و رویدادهای فراطبیعی ترسناک، یک درونمایه درجه یک میسازد. نحوه ورود داستان به روایتهای خانوادگی و رویدادهای اولیه کاملا به جا است و به خوبی نوشته و اجرا شده. اما آمدن عناصر کلیشهای به داستان و سرهمبندی کردن ساختار آن، باعث افول داستان و ناامید شدن مخاطب میشود.
جالب این است که نه تنها در داستان، بلکه در شخصیت پردازی و بازیگری نیز فیلم به دو قسمت تبدیل شده. قسمت اول که در آن همه چیز خوب و رو به بالا است؛ قسمت دوم که ناگهان هرچه قسمت اول ساخته را در یک لحظه خراب میکند. در ابتدای فیلم روابط بین شخصیتها به درستی شکل گرفته بود و کشمکش لازم را داشت. این روابط بین شخصیتی ناخودآگاه مخاطب را وادار به همدردی میکرد و به مخاطب این فرصت را میداد که به داستان اهمیت بدهند.
چیزی که باعث بهم خوردن این روایت جذاب شد، عنصر ترس و کم تجربه بودن دنیلز در ارائه آن بود. در واقع از زمانی که اتفاقات فیلم تم وحشت را به خود گرفتند، همه به یک باره تغییر کرد. لحن فیلم عوض شد حتی نمیشد آن را ترسناک خواند؛ بلکه یک تلاش ناموفق برای احساس ترس در مخاطب بود.
بحث کلیشه در فیلمهایی با ژانر وحشت خیلی وقت است که در چند سال اخیر مانع ساخت یک فیلم ترسناک موفق شده است. هر چند سال یکبار، کارگردانی تصمیم میگیرد با کنار گذاشتن کلیشهها یک اثر ترسناک بسازد که معمولا موفق هم میشود. اما غیر از آن، بیشتر این آثارکلیشهای هستند، به خصوص آنها با مضمون تسخیر ساخته میشوند.
آغاز گر این مضمون فیلم جنگیر The Exorcist به کارگردانی ویلیام فریدکین بود و دنیای سینمایی احضار، آن را به شکوفایی رساند. بعد از آن، هر چه فیلم با این مضمون بیرون آمد، چیزی جز تقلید کورکورانه و کلیشهای از این آثار نبود. فیلم The Deliverance برای تثبیت ژانر خود دست به تقلید زده؛ تقلیدی که حتی به درستی اجرا نشده و چندین لول پایینتر از آثار اصلی و دسته اول است.
یکی دیگر از نقاط ضعف این فیلم که مانع موفقیت آن شد، دیالوگ نویسی ضعیف آن است. بسیاری از دیالوگها بدون روح هستند و هیچ پویایی خاصی ندارند. همین موضوع چند درجه از باورپذیر بودن داستان را کم میکند. دیالوگ ضعیف به شخصیت آسیب میزند و حتی شخصیت بد هم در مقابل نمیتواند بهترین دیالوگ را به خوبی اجرا کند. اما فیلم The Deliverance هم در دیالوگ نویسی بسیار ضعیف است و هم در شخصیت پردازی.
شخصیتها هیچ اهمیتی برای مخاطب ندارند؛ بنابراین مهم نیست چه دیالوگی را چگونه ادا میکنند. در نهایت مهم نیست چه هدفی دارند. این همان آخرین و بزرگترین اشتباه یک نویسنده است. این که داستان را طوری روایت کند که اهمیتی برای مخاطب نداشته باشد. شخصیتهای داستان صرفا به یک کارگر تبدیل میشوند که وظیفه دارند زمان فیلم را بالاخره به پایان برسانند.
شاید بتوان بهترین عنصر در این فیلم را بازیگری دانست. بازیگران فیلم از خودشان نمایش منحصر به فرد و خاصی را ارائه میکنند اما این هنرنمایی آنها خیلی زود تلف میشود. زیرا شخصیت ارزش اجرای بازیگر را ندارد و حتی روایتی ساختارمند نیست که بازیگر بتواند آن را به خوبی درک کند و به نمایش بگذارد.
هنر بازیگری زمانی شکوفا میشود که روایت و شخصیت به یکدیگر کمک کنند تا داستان را به پیش ببرند. در غیر این صورت بازیگر تلاش میکند با حداقل مواد و امکانات، هنر خودش را به مخاطبان و منتقدان نشان دهد. که چنین چیزی از کل کار بیرون میزند و تبدیل به یک چیز خنده دار میشود.
نقد فیلم The Deliverance در یک نگاه
- ساختار ضعیف و ناکارآمدی که به روایت آسیب میزند
- روایت و شخصیت هر دو در تضاد همدیگه قرار دارند و به پیشرفت هم کمک نمیکنند
- مخاطب نمیتواند برای شخصیت و ارزشهایش اهمیتی قائل شود
- فیلمنامه و دیالوگ نویسی، به شدت ضعیف است و ارزش روایی ندارد
- هنرنمایی بازیگر در درون روایت بی ارزش و شخصیتهای بی اهمیت گم میشود
سخن آخر
فیلم The Deliverance که نخستین تجربه دنیلز در ساخت فیلم ترسناک است، یک شکست بزرگ است. شکستی که شاید به این سادگی جبران نشود. ژانر ترسناک چیزی است که نیاز به مهندسی بیشتر ساختار و ایده پردازی جدیدتری دارد. در غیر این صورت هر فیلمی که در این ژانر ساخته شود، تبدیل به کلیشهای بزرگ مثل فیلم The Deliverance میشود که خیلی زود از یاد مخاطب میرود. فیلمنامه ضعیف و شخصیت پردازی پیش پا افتاده، همگی از ضعفهایی است که باعث شده فیلم حتی ارزش یکبار دیدن هم نداشته باشد.
منبع: ویجیاتو