۱۰ سریال برتر با موضوع انتقام
فیلمهای سینمایی بسیاری بودهاند که بر اساس تم انتقامجویی ساخته شدهاند و آثاری که بهترین شکل ممکن چنین کاری کردهاند کم نیستند؛ از Kill Bill گرفته تا The Revenant و John Wick همگی در به پایان رساندن یک داستان انتقامجویانه موفق عمل کردهاند. در تلویزیون نیز سریالهای این چنینی کم نیستند.
انتقام انواع مختلفی دارد، و این ۱۰ سریال انتخاب شده در این فهرست همه در مورد یک انتقام شدید هستند .
میگویند ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است و این موضوع دربارهی تلافی کردن یک بدی هم صدق میکند! اگر کسی بدی در حق شما کرده، گرفتن انتقام از او هر زمانی که باشد خالی از لطف نیست. در سریالهای تلویزیونی هم مضمون انتقام میتواند زمینهای جذاب باشد که نویسندههای به خصوص در ژانر تعلیقآمیز به سراغش میروند.
چنین تمی همواره خطوط داستانی جذابی میسازد که بینندهها میتوانند به خوبی با آن ارتباط برقرار کنند و کمی از دنیای روزمره فاصله بگیرند. مخاطبان تلویزیون و سینما از دیدن پروتاگونیستهایی که به آنها ظلم شده و علیه ناعدالتی برخواستهاند، هیجان زده میشوند؛ دیدن انتقام و سر جای خود نشاندن دشمنانی که به شخصیت اصلی بدی کردهاند، بسیار راضیکننده است.
فیلمهای سینمایی بسیاری بودهاند که بر اساس تم انتقامجویی ساخته شدهاند و آثاری که بهترین شکل ممکن چنین کاری کردهاند کم نیستند؛ از Kill Bill گرفته تا The Revenant و John Wick همگی در به پایان رساندن یک داستان انتقامجویانه موفق عمل کردهاند. در تلویزیون نیز سریالهای این چنینی کم نیستند.
در ادامه با ما همراه باشید تا نگاهی به سریالهایی بیاندازیم که در به نمایش کشیدن خط داستانی انتقام به بهترین شکل عمل کردهاند.
The Glory .۱۰
سریال The Glory با انتشار بر روی نتفلیکس خیلی زود توانست توجهات را به خود جلب کند. این سریال یک مثال خوب از وجود تمهای انتقام در تلویزیون است. داستان آن بر روی دختر تینایجری به نام موون دونگ-یون تمرکز دارد که در دوران مدرسه به او زور گفته میشود و تحت قلدری قرار میگیرد. این شخصیت بزرگ میشود و در بزرگسالی به شغل معلمی روی میآورد؛ داشتن چنین موقعیتی سبب میشود تا بتواند نسبت به زروگوهای دوران مدرسهی خود انتقام بگیرد؛ در کلاسهایش، فرزند یکی از همین افراد حضور دارد.
اگرچه که سریال The Glory مستقیماً از وقایع روزمره الهام نگرفته است اما یکسری اتفاقاتش بازتابی از حقایق دنیای واقعی هستند که باعث شده تم انتقام وزنی سنگینتر از معمول در اینجا پیدا کند. حتی بدون وجود این جزئیات، باز هم این سریال لایق چیزی کمتر از موفقیت نبود. با ترکیب کردن روایتی کمینهگرا و قدرتمند با نمایش کمنظیر بازیگران و پلات تعلیقآمیز، همه چیز در این داستان دیدن دارد.
Alias .۹
چند علت وجود دارد که سریال Alias در اولین سالهای قرن بیست و یک بر روی تلویزیون طرفداران زیادی داشت. برای پنج فصل، طرفداران مجذوب دنیای سیدنی بریستوف بودند؛ یک مأمور سیآیای که مخفیانه وارد سازمان خلاف SD-6 شده است. این سازمان، نامزد سیدنی را به قتل رسانده و او با داشتن چندین هویت جداگانه زندگی شخصی و حرفهای خود را جدا کرده تا بتواند به انتقام گرفتن از عشق زندگیاش به خوبی برسد.
گروهی از جاسوسها و دوستان نزدیک به شکلی روزمره با او در ارتباط هستند تا مأموریتهایش را برای نفوذ در سازمان SD-6 به خوبی به سرانجام برساند. لازم به گفتن است که گروهی قدرتمند از نویسندگان، کارگردانها و بازیگران در ساخت سریال Alias دست داشتهاند؛ خصوصاً میبایست به نمایش بینظیر جنیفر گارنر اشاره کرد که با انجام دادن نقش اصلی هم توانست خودش را به سطح بالاتری در هالیوود برساند هم باعث موفقیت و تمایز این سریال با همردههای خود در آن زمان شد.
The Punisher .۸
خیلی سخت میتوان یک سریال ابرقهرمانی با محوریت انتقام که بهتر از The Punisher باشد را تصور کرد. در این سریال ساخته شده توسط استودیوهای مارول، جان برنتال به عنوان شخصیت فرانک کسل ایفای نقش کرده است؛ عضو نیروی دریایی سابق که تبدیل به خلافکاری یاغی میشود و علت آن به قتل رسیدن خانوادهاش میباشد. با این وجود، سبک کاری خشونت آمیز و کاملی که او به کار میبرد در تقاطعهایی فراتر از دنیای زیرزمینی خلاف قرارش میدهد و فرصتهایی بزرگتر برایش میسازد.
این سریال که در واقع اسپینآفی از سریال Daredevil است، سفر فرانک و گشایش غصههایش در شهر نیویورک را دنبال میکند. به عنوان یکی از پیشکسوتهای نظامی، شخصیت پانیشر توانایی فوقالعادهای در تیراندازی و نبرد تن به تن دارد؛ طرفداران او را به خاطر موذی بودن، غیرقابلپیشبینی بودن و خشونتش دوست دارند؛ انگار که این شخصیت تعادلی عالی بین غصهداری و خشم سرکوب شده در طول سریال برقرار میکند.
Revenge .۷
سریال Revenge برای چهار فصل در طول سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ بر روی شبکه ABC پخش شد. به عنوان اقتباسی غیرمستقیم از کتاب کنت مونت کریستو به قلم الکساندر دوما، میتوان شباهتهای بسیاری بین این سریال و سری کتابهای کلاسیک یافت. شخصیت اصلی زنی به نام امیلی تورن است که به همپستون در جزیره لانگ بازمیگردد تا حسابهایی صاف نشده را تسویه کند! این نام جعلیست و در واقع او برای پنهان کردن هویتش دست به چنین کاری زده است. نام واقعی شخصیت اصلی آماندا کلارک است و دختر مردی میباشد که در طی یک حکم زندان اشتباه جانش را از دست میدهد.
آماندا میخواهد حساب افرادی که به پدرش خیانت کردند و او را به زندان فرستادند، برسد. در این مسیر دروغها، فریبها و انگیزههای نهانی زیادی برای بیننده آشکار میشود که از دلایل جذابیت این روایت هستند. سریال Revenge در ابتدای پخش، یکی از پرطرفدارترینها بود و در میزان بیننده به پای سریالی چون Lost هم میرسید.
Scandal .۶
سریال Scandal، نمایشی محشر از تهیهکننده افسانهای تلویزیون یعنی شوندا رایمز است. کری واشنگتن شخصیت اولیویا پاپ را بازی میکند؛ زنی که به عنوان مدیر بحران در کاخ سفید با رئیس جمهور آمریکا کار میکند و وظیفهی کنترل کردن روایتهایی را بر عهده دارد که از این دفتر به بیرون درز پیدا میکنند. زمانی که اولیویا متوجه حضور زنی رازآلود به نام آماندا تنر در دفتر رئیس جمهور میشود، مصمم است که تهتوی قضیه را دربیاورد که منجر به شکلگیری یک قضیه انتقامجویی جذاب میشود. با وجود اینکه این سریال در ابتدای انتشار خود با نقدهای متوسطی روبرو شد اما طرفداران سرسخت خود را داشت و هرچه که به پایان نزدیکتر شد توانست به شهرت و معروفیت بیشتری برسد که مشخصاً بیدلیل نبود.
My Name .۵
سریال My Name یک دیگر از کی-دراماهاییست که توانست از طریق شبکهی استریم نتفلیکس راهش را به آمریکای شمالی باز کند. این سریال پیرامون شخصیتی به نام یوون جی-وو ساخته شده که برای سازمان خلافی به نام دونگچئون کار میکند و هدفش یافتن قاتل و افرادیست که در مرگ ناگهانی و غیرمعقولانه پدرش دست داشتهاند. جی-وو با رهبر گنگ خلاف یعنی چوا مو-جین تیم میشود تا حقیقت را با هجوم به نیروی پلیس متوجه بشود. این سریال توانست با نقدهای بسیار مثبتی روبرو بشود و در طی هشت قسمت داستان تنشزای انتقامی خود را در سبک نوار و رازآلود به خوبی به نمایش میگذارد.
Dexter .۴
سریال Dexter یکی از آثار ماندگار تلویزیون است که احتمالاً هیچ گاه از خاطر طرفداران پاک نخواهد شد. در طول هشت فصل و ۹۶ قسمت، داستان یک دانشمند دیوانه به نام دکستر مورگان را دنبال میکنیم که در دپارتمان پلیس میامی مشغول به کار است. او یک زندگی دوگانه برای خود ساخته و با وجود اینکه روزها به نیروهای پلیس کمک میکند تا جرائم را حل کنند، اما شبها در نقش یک قاتل سریالی ظاهر میشود. مهمترین انگیزهی این شخصیت، از پا درآوردن دیگر قاتلان سریالیست تا به نحوی انتقام مقتولان متعدد آنها را بگیرد. باید بدانید که این سریال در واقع از رمان Darkly Dreaming Dexter به نویسندگی جف لیندزی اقتباس شده است.
اکثر طرفداران اعتقاد دارند که سریال دکستر در اواخر پخش خود دچار افت محسوسی میشود، اما نمیتوان انکار کرد که تا پیش از آن همه چیز کیفیتی بالا دارد. برای مدتی این سریال حتی یک پدیده فرهنگی محسوب میشد و علاوه بر مباحثات پیرامونش، موجب الهامگیری آثار زیادی شد. همچنین در اواخر سال جاری یک سریال پیشدرآمد به نام Dexter: Original Sin نیز قرار است از آن به نمایش دربیاید.
Killing Eve .۳
سریال Killing Eve یک نمایش عالی با مضمون انتقام است که طی سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۲ در شبکه بیبیسی امریکا پخش میشد. داستان این سریال به شخصیتی به نام ایو پولستری میپرداز که با MI5 کار میکند و حوصلهاش از این موقعیت کاری به تنگ آمده است. پس از رد کردن خطوط قرمز خودش در کار محافظ شاهد، ایو تصمیم میگیرد که به MI6 ملحق بشود.
پس از آن، او به کار دنبال کردن یک قاتل مخفی گماشته میشود که ویانل نام دارد و برای سازمان قاتلان The Twelve کار میکند. این دو زن، شیفتهی یکدیگر میشوند و رابطهای ترکیبی از عشق و نفرت به هم پیدا میکنند که نهایتاً باعث رشد احساسات کینهجویی و انتقام بینشان میشود. این سریال به دلایل زیادی ستوده شد و خصوصاً بازی سندرا اه و جودی کامر در مرکز توجه بسیاری از منتقدان و بینندگان قرار گرفت.
How to Get Away with Murder .۲
زنی به نام آنالیس کیتینگ، با بازی وایولا دیویس که یک وکیل و پروفسور رشته حقوق است، به همراه گروهی از دانشجویانش در یک پرونده قتل درگیر میشوند. داستان سریال How to Get Away with Murder همانطور که از نامش پیداست، به قتل تصادفی همسر آنالیس یعنی سم میپردازد؛ پس از کشته شدن او کسی نمیداند که قاتل کیست و دقیقاً چه اتفاقی رخ داده است. از طریق فلشبکها بینندگان وارد داستانی شیفتهکننده میشوند که مضامین اصلی آن حسادت، انتقام و خیانت است.
این سریال یکی دیگر از آثاریست که توسط شوندا رایمز تهیه شده و اکثر قسمتهایش در شهر فیلادفیا جریان دارد. شبکه ABC نیز آن را طی سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۰ به روی آنتن برد. وایولا دیویس با درخششی که در اینجا داشت توانست پلههای رشد را سریعاً ترقی کند و تبدیل به یک ستاره بشود.
The Terminal List .۱
سریال جنگی Prime Video یعنی The Terminal List به قصهی ستوان جیمز ریس میپردازد؛ این شخصیت که توسط کریس پرت ایفای نقش شده، یک درجهدار نیروی دریایی آمریکاست که به دنبال کشف حقایق پشت پردهی یک توطئه میباشد. کمین دشمنان باعث میشود که تمام تیم او کشته بشود و به همین دلیل به خانه بازمیگردد. او میبایست با حقایق دلخراشی روبرو بشود؛ از سویی خانوادهاش به جیمز مشکوک هستند و فکر میکنند خود او پشت حملهی خشونتآمیز بوده و از سویی دیگر همین خانواده در خطر هستند
این سریال که برگرفته از کتاب جک کار است، به نبرد شخصیت جیمز ریس با خودش میپردازد و همچنین داستان انتقام او از جوخهاش را هم پوشش میدهد. این انتقامجویی پر از تعلیق یکی از دلایلی بود که تجربهی تنشزایی برای بینندگان بوجود آمد و سریال The Terminal List خیلی زود توانست طرفداران سرسختی پیدا کند.
جمع بندی
زمانی که یک فرد تصمیم میگیرد به نحوی به فردی دیگر صدمه بزند، خیلی زود احساسات خصمانه بینشان رشد میکند و فردی که صدمه دیده به دنبال تلافی کردن به نحوی بدتر است؛ چنین احساسی در خوی انسانها نهادینه شده و راهیست برای فهماندن احساس درد! این نامش انتقام است! شبکههای استریم و تلویزیون، همواره سریالهایی را به تصویر میکشند که موضوع محوری آنها انتقامجوییست. در لیستی که خواندید سعی کردیم آثاری را به شما معرفی کنیم که در میان سریالها به دلیل داشتن مضمون انتقام، متمایز هستند. نظر شما چیست؟ کدام سریالهای انتقامجویانه را بیشتر میپسندید؟
منبع: ویجیاتو