آخرین پست اسپیلبرگ
«اسپیلبرگ» یک راوی قهار است و در "پست" به ما درسی تاریخی میدهد، که وقایع سال ۱۹۷۱ را بیاد بیاوریم و از اهمیت صلاحیت دولت باخبر شویم؛ ((ما دو بار از یک سوراخ گزیده نمیشویم)).
کد خبر :
۵۰۸۳۹
بازدید :
۱۵۱۳
جیمز براردینلی | اگر نگاهی به تاریخ آمریکا طی دهه ۱۹۷۰ بیندازیم، بلافاصله متوجه اهمیت «واشنگتن پست» میشویم. این روزنامه که حدودا یک دهه را بعنوان یک روزنامه محلی گمنام گذارند، به یکی از بنیادهای روزنامهگاری تحقیقی (ژورنالیسم) تبدیل شد.
«واترگیت» و «واشنگتن پست» که اساسا از هم جدا بوده وهستند، توسط «وودوارد»، «برنشتاین» و «دیپ سروت» با هم مرتبط شدند. «واشنگتن پست» نه تنها علیه «نیکسون» نبود، بلکه تلاش زیادی هم برای باقی ماندن رئیس جمهور در سِمت خود کرد. با این احوال، «پست» در مورد «واترگیت» نیست؛ فیلم در مورد وقایع پیش از فروپاشی سال ۱۹۷۲، و چگونگی ضدیت دولت «نیکسون» با انتشار اسناد پنتاگون است؛ و اینکه چگونه «واشنگتون پست» توانست نقشی اساسی در این قضیه ایفا کند.
اگرچه رویدادهای فیلم «اسپیلبرگ» (Spielberg) در ۴۶ سال قبلتر اتفاق میافتند، اما به طرز عجیبی با شرایط سیاسی امروز در ارتباط هستند.
اگرچه رویدادهای فیلم «اسپیلبرگ» (Spielberg) در ۴۶ سال قبلتر اتفاق میافتند، اما به طرز عجیبی با شرایط سیاسی امروز در ارتباط هستند.
اکثر رئیس جمهورها رابطه خصمانهای با روزنامهها داشتهاند، و از آزادی عملی که در «متمم اول قانون اساسی آمریکا» به آنها داده شده است ابراز نارضایتی کردهاند؛ اما «نیکسون» هیچ تلاشی برای ساکت کردن مطبوعات نکرد. اکنون، تقریبا نیم قرن بعد از این اتفاق با نگرانیهای مشابهای مواجه هستیم.
«پست» به ما درسی تاریخی میدهد، که وقایع سال ۱۹۷۱ را بیاد بیاوریم و از اهمیت صلاحیت دولت باخبر شویم؛ ما دو بار از یک سوراخ گزیده نمیشویم.
«اسپیلبرگ» یک راوی قهار است، او برای روایت چگونگی فرود آمدن «واشنگتن پست» در خط مقدم مبارزه اسناد پنتاگون (شانه به شانه «نیویورک تایمز»)، از جان و دل مایه میگذارد. این داستان ذاتا سینمایی نیست، بلکه روایتی است که به نمایش گذاشتن آن یک بوم بزرگ میطلبد.
«اسپیلبرگ» یک راوی قهار است، او برای روایت چگونگی فرود آمدن «واشنگتن پست» در خط مقدم مبارزه اسناد پنتاگون (شانه به شانه «نیویورک تایمز»)، از جان و دل مایه میگذارد. این داستان ذاتا سینمایی نیست، بلکه روایتی است که به نمایش گذاشتن آن یک بوم بزرگ میطلبد.
از تبحر او در ساخت فیلمهای رسانهای میتوان به این موارد اشاره کرد:
۱. انتقال اطلاعات کافی به بیننده، به طورری که بیننده بیسواد هم بتواند اصول اولیه وضعیت را درک کند. ۲. اجتناب از توضیح اضافه و بیدلیل در فیلم. ۳. توسعه دادن منطقی دو کارکتر. ۴. گریز از کند روایت شدن داستان.
این فیلم داستان را از دو زاویه-که نهایتا در اثر تنشهای بوجود آمده و پیامدهایشان بهم میرسند- روایت میشود. تاکنون هیچ کنفرانس خبریای تا این حد دارای تعلیق نبوده است! با این حال پیش از رسیدن آن لحظه حیاتی، ما اقدامات مالک ترسوی «واشنگتون پست»، «کی گراهام» (مریل استریپ) (Meryl Streep) را دنبال میکنیم، که سعی دارد روزنامه را محافظهکارانه هدایت کند تا با فروش سهام شرکت، سرمایه لازم برای ادامه کار را فراهم کند.
این فیلم داستان را از دو زاویه-که نهایتا در اثر تنشهای بوجود آمده و پیامدهایشان بهم میرسند- روایت میشود. تاکنون هیچ کنفرانس خبریای تا این حد دارای تعلیق نبوده است! با این حال پیش از رسیدن آن لحظه حیاتی، ما اقدامات مالک ترسوی «واشنگتون پست»، «کی گراهام» (مریل استریپ) (Meryl Streep) را دنبال میکنیم، که سعی دارد روزنامه را محافظهکارانه هدایت کند تا با فروش سهام شرکت، سرمایه لازم برای ادامه کار را فراهم کند.
در عین حال سردبیر روزنامه «بن بردلی» (تام هنکس) (Tom Hanks) پس از پیگیری مصرانه اسناد پنتاگون (دخالت «وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا» در جنگ وییتنام در زمان دولت «ترومن» از طریق «آیزنهاور») به ۴۰۰۰ صفحه سند برمیخورد و فرصت دارد داستانهای بحثبرانگیز آن را منتشر کند.
خوی تهاجمی او «واشنگتن پست» را به خندقی مقابل دولت «نیکسون» تبدیل میکند و خود وی و بسیاری از بازیگران کلیدی در باتلاق خطر زندانی شدن گیر میکنند. «کی» باید انتخاب کند: ترمز «بن» را بکشد، یا به وی اجازه پیشروی بدهد؛ پابهپای «نیویورک تایمز» تا آخر ایستادگی کند و از زیر یوغ سرمایهگذاران چموش بیرون بیاید؛ که ناگهان تلفن زنگ میخورد...
مسئله محوری به آسانی قابل رویت است. یکی از طرفین مناقشه، افراد محافظهکار و محتاطی هستند که باور دارند اقدامات عجولانه میتواند آسیبهای جبرانناپذیری به «واشنگتن پست» وارد کند، و موجب شود سرمایهگذاران از آن بگریزند و شرکت ورشکست شود؛ آنها دشمنان جنجال هستند نه روزنامهنگاری.
مسئله محوری به آسانی قابل رویت است. یکی از طرفین مناقشه، افراد محافظهکار و محتاطی هستند که باور دارند اقدامات عجولانه میتواند آسیبهای جبرانناپذیری به «واشنگتن پست» وارد کند، و موجب شود سرمایهگذاران از آن بگریزند و شرکت ورشکست شود؛ آنها دشمنان جنجال هستند نه روزنامهنگاری.
آنها نه میخواهند طرف «نیکسون» بایستند و نه میخواهند ریسک زندانی شدن را بجان بخرند. اما در طرف دیگر روزنامهنگاران سرکشی قرار دارند که اقدامات «نیکسون» را ضد-آمریکایی میپندارند. آنها معتقدند که باید محتوای اسناد پنتاگون در دسترس همگان قرار بگیرد و قانون جاسوسی مانع آنها نشود.
آنها حاضر به مبارزه با دولتها و دادگاهها هستند و در صورت لزوم برای حفاظت از آزادی مطبوعات به زندان هم میروند. تمامی تنشهای دراماتیک فیلم ناشی از درگیری میان این دو جبهه است. اما «کی» با کدام طرف موافق است؟ و وقتی که او جهتگیری خود را اعلام کند، موقعیت تغییری میکند؟ یا مسائل جدیدی مطرح میشوند؟
«اسپیلبرگ» در طراحی یک دفتر روزنامهنگاری دهه ۱۹۷۰ بسیار دقیق است و چگونگی نگارش و چاپ مقالات بدون کامپیوتر را بخوبی بازسازی میکند. با اینکه «نیکسون» اکثرا در فیلم حضور ندارد، اما دوبار ظاهر میشود.
«اسپیلبرگ» در طراحی یک دفتر روزنامهنگاری دهه ۱۹۷۰ بسیار دقیق است و چگونگی نگارش و چاپ مقالات بدون کامپیوتر را بخوبی بازسازی میکند. با اینکه «نیکسون» اکثرا در فیلم حضور ندارد، اما دوبار ظاهر میشود.
«اسپیلرگ» تصمیم میگیرد که صداپیشه استخدام نکند. بجای آن ما شبحی بحالت ایستاده از «نیکسون» میبینیم، در حالی که گلچینی از سنخرانیهای وی پخش میشود؛ و اینگونه است که «نیکسون» نقش «نیکسون» را ایفا میکند و صدای او از ورای گور به گوش میرسد. صحت تاریخی «پست» مثل جزئیات آن دقیق است.
«پست» پنجمین همکاری «اسپیلبرگ» و «هنکس» است، اما اولین همکاری وی با «مریل استریپ» است. همانطور که انتظار میرود، بازی آنها بدون نقص است.
«پست» پنجمین همکاری «اسپیلبرگ» و «هنکس» است، اما اولین همکاری وی با «مریل استریپ» است. همانطور که انتظار میرود، بازی آنها بدون نقص است.
هر دوی آنها بازیگران ماهری هستند، اما در عین حال بحث در مورد اینکه آنها لایق اسکار هستند یا خیر کار دشواری است؛ آنها معقول و قانعکننده بازی میکنند. (بن/هنکس) شور و اشتیاقش را تا انتهای فیلم حفظ میکند.
(کی/استریپ) هر لحظه بیشتر در موقعیت خود احساس تزلزل میکند و اعتماد بنفس وی کاهش میابد. دیدگاه فیلم درباره اهمیت یک زن در موقعیت قدرت چندان زیرکانه نیست؛ صحنهای را بیاد بیاورید که «کی» توسط تحسینکنندگانش در مقابل دادگاه محاصره میشود.
«پست» یادآور فیلم «اسپات لایت» است که در سال ۲۰۱۶ اسکار گرفت؛ هر دو فیلم، روزنامهنگاری تحقیقی را میستایند. «اسپات لایت» اندکی بیشتر درگیر پیخ و خم داستان میشود، در حالی که «پست» چشمانداز گستردهتری دارد.
«پست» یادآور فیلم «اسپات لایت» است که در سال ۲۰۱۶ اسکار گرفت؛ هر دو فیلم، روزنامهنگاری تحقیقی را میستایند. «اسپات لایت» اندکی بیشتر درگیر پیخ و خم داستان میشود، در حالی که «پست» چشمانداز گستردهتری دارد.
در مجموع، هردوی آنها در مورد اهمیت نیروها و ارادههای تکان دهنده و کاربرد «متمم اول قانون اساسی» در برهههای حساس هستند. شاید کمی کلیشهای باشد، اما «پست» یادآور آن دسته از قهرمانان گمنامی است که از شیوه زندگی آمریکایی محافظت کردهاند.
منبع: سایت نقدفارسی
مترجم: سروش سرحدی
منبع: سایت نقدفارسی
مترجم: سروش سرحدی
۰