کات برای تصاحب ته‌مانده‌ی غذاها!

کات برای تصاحب ته‌مانده‌ی غذاها!

من از فیلم‌هایی خوشم می‌آید که با روایت اتفاق‌ها و مردم واقعی سروکار دارند. این فیلم تقریباً ادامه‌ی همان شیوه‌ای است که پیش‌تر انجام دادیم. این طور به نظر می‌رسید که استفاده از نام حقیقی بازیگران به‌نوعی از گفت‌و‌گوی آن‌ها سرچشمه می‌گیرد.

کد خبر : ۵۴۶۵۶
بازدید : ۹۳۲
مایکل وینترباتم در سری فیلم‌های «سفر» ش. مرز میان رویداد‌های واقعی و داستانی را محو کرده است؛ فیلم‌هایی که در آن‌ها راب بریدِن و استیو کوگِن به خطه‌ای با منظره‌های باشکوه سفر می‌کنند، از غذا‌های متنوع و اشتهابرانگیز لذت می‌برند و گاهی وقت‌ها نامهربانانه یکدیگر را به خاطر استعداد‌ها و موفقیت‌های شان دست می‌اندازند.
کات برای تصاحب ته‌مانده‌ی غذاها!

بریدن و کوگن با نام‌های حقیقی‌شان در فیلم حضور دارند و درباره پروژه ها‌ی واقعی صحبت می‌کنند و در سفر به اسپانیا که سومین فیلم از مجموعه «سفر» است، هر دو چیز‌هایی درباره فیلم فیلومنا می‌گویند). اما از طرفی دیگر بسیاری از جزییات زندگی‌شان تغییر کرده است و دیگر شخصیت‌های داستان، به‌خصوص نقش اعضای خانواده‌شان را بازیگران بازی می‌کنند. وینترباتم در گفت‌و‌گو با سایت «راجر ایبرت دات‌کام» از تفاوت ادبیات داستانی و غیرداستانی، کمدی و تراژدی، این‌که چرا از مزاح خوشش نمی‌آید و علاقه‌اش به احساسات دو بازیگرش می‌گوید.

اگر قرارست جزییات زندگی شخصیت‌های اصلی که خودشان هستند تغییر کند، چرا از نام واقعی‌شان استفاده کرده‌اید؟
من از فیلم‌هایی خوشم می‌آید که با روایت اتفاق‌ها و مردم واقعی سروکار دارند. این فیلم تقریباً ادامه‌ی همان شیوه‌ای است که پیش‌تر انجام دادیم. این طور به نظر می‌رسید که استفاده از نام حقیقی بازیگران به‌نوعی از گفت‌و‌گوی آن‌ها سرچشمه می‌گیرد.
آن‌ها درباره حرفه، خانواده‌ها و عقاید متفاوت‌شان درباره جهان گفت‌و‌گو می‌کنند و این طور به نظر رسید که اگر خود واقعی‌شان را توصیف کنند قوی‌تر و بهتر خواهد بود تا شخصیت جدیدی برای‌شان خلق کنیم؛ اگر آن‌ها تنوعی از شخصیت خودشان را به نمایش بگذارند، شخصیت‌ها آزادتر، بامزه‌تر و در واقع دلنشین‌تر خواهند بود. در هر صورت این کاری است که طنزپردازان انجام می‌دهند.
می‌بینیم که بین شخصیت واقعی استندآپ کمدی‌ها و نقشی که بر صحنه بازی می‌کنند تفاوت زیادی وجود ندارد. آن‌ها صحبت می‌کنند، بامزه هستند و گزافه‌گویی می‌کنند، اما نشانی هم از شخصیت خودشان در نمایش دخیل است.

بریدن و کوگن مثل همیشه بامزه‌اند، اما غمی فیلم را تحت‌الشعاع قرار داده است. چرا اندوه و ترس را به فیلمی افزودید که از اساس کمدی است؟
این حس غم و اندوه از جانب دو نفری نمایان می‌شود که پنجاه سال سن دارند و با آن‌که می‌دانند در حال پیر شدن هستند به‌یک‌باره طوری صحبت می‌کنند که انگار اول زندگی‌شان است. فکر می‌کنم آن‌ها تا حدی درباره حرفه، خانواده و آرزوهای‌شان صادقانه صحبت می‌کنند و به‌نوعی خوش‌بینانه، مردم می‌توانند دریابند که همیشه اندکی اندوه در پس آن‌چه بازیگران ما درباره‌اش صحبت می‌کنند وجود دارد.

شاید به این خاطرست که آن‌ها در این سفر سوم خیلی راحت‌ترند.
(می‌خندد) فکر نمی‌کنم روی پرده قابل مشاهد باشد، اما قطعاً ساخت این فیلم در قیاس با قبلی‌ها و از نظر رابطه‌ی دوستانه‌ی آن‌ها، لذت‌بخش‌ترین تجربه ما بود. این رابطه خیلی پیچیده است؛ ایده‌های بسیار متفاوتی که این دو درباره جهان دارند و این‌که ابرازش ممکن است باعث درگیری‌شان شود.
در دنیای واقعی، آن‌ها چنین نظرات متفاوتی درباره جهان دارند، اما با هم در تعارض نیستند. آن‌ها می‌دانند که هر دو دیدگاه لازم است، چون هر آن‌چه به زبان می‌آورند تقریباً تا حد زیادی با آن‌چه اعتقاد دارند همپوشانی دارد. نمایش چنین بحث‌ها و جدل‌هایی سر میز غذا و تأثیرش در روابط آن‌ها بعد از پا شدن از سر میز واقعاً جذاب بود؛ در واقع درآوردن این صحنه‌ها واقعاً لذت‌بخش بود و امیدوارم تماشای‌شان هم لذت‌بخش باشد.

تمام غذا‌ها به نظر خوش‌مزه می‌آیند. من عاشق برداشت‌هایی هستم که داخل آشپزخانه گرفته شده‌اند؛ جایی که در آن می‌توانیم ماهی‌تابه‌های داغ و قطره‌های سس روی بشقاب را ببینیم. شما تمامی غذا‌ها را امتحان کردید؟
برای من امتحان کردن غذا‌ها خیلی زودتر از فیلم‌برداری اتفاق افتاد؛ به‌خصوص زمانی که در اسپانیا بودیم، رانندگی می‌کردیم و در طول مسیر غذا می‌خوردیم. مجبور بودیم مسیر زیادی طی کنیم و سفر‌های زیادی برویم، چون برای فیلم نمی‌دانستیم که دقیقاً از کدام مسیر باید عبور کنیم.
در نتیجه قبل از تولید فیلم غذا‌های عالی‌ای خوردیم. متأسفانه فیلم‌برداری زمانی صورت می‌گرفت که شخصیت‌های فیلم داشتند غذا می‌خوردند، بنابراین خیلی اوقات نوعی غم در چهره‌ی گروه فیلم‌برداری و حتی در من دیده می‌شد و ما در آخر هر وعده، به سمت ته‌مانده‌ی غذا شیرجه می‌زدیم و آن را می‌خوردیم.

فیلم بسیار خودمانی و طبیعی است. چند نفر پشت صحنه کار می‌کردند و زمان فیلم‌برداری کجا می‌ایستادید؟
عوامل پشت صحنه بسیار کم بودند. ما ساخت فیلم را با دو دوربین آغاز کردیم و در چنین صحنه‌هایی گاهی اوقات با سه دوربین.
قصد نداشتیم هنگام فیلم‌برداری رستوران را تعطیل کنیم، پس کار‌های داخل آشپزخانه به طور عادی ادامه پیدا می‌کند. به آن‌ها گفتیم که خیلی عادی در برابر دوربین رفتار کنند و این کار را عالی انجام دادند و ما در تمام مدت محتاط بودیم و سعی می‌کردیم خودمان را از میان دست‌وپای کارکنان رستوران کنار بکشیم. بازیگران را به همراه افراد عادی وارد مکان‌های عمومی می‌کردیم و اصلاً تلاش نداشتیم که این آدم‌ها را کنترل کنیم.

کوگن و بریدن همچون باب هوپ و بینگ کرازبی در فیلم‌های مشترک کمدی و کلاسیک‌شان، در حال تبدیل شدن به یک زوج هنری هستند.
چند باری در طول این پانزده سال با استیو کوگن کار کرده‌ام. او باهوش و پرانرژی است و دیدگاه بسیار قابل توجهی درباره جهان دارد. می‌خواهد به همان اندازه که بامزه است، جدی باشد. راب بریدن هم بسیار تیزهوش و یک بداهه‌گوی ماهرست.
او دوست دارد با ایده‌های مطرح‌شده شوخی کند. او می‌گوید که فقط سعی می‌کند بامزه باشد و از زندگی‌اش لذت ببرد و با خانواده‌اش احساس خوش‌حالی می‌کند. آن‌ها برای پیش رفتن کار فیلم‌برداری باید ساعت‌ها کار طاقت‌فرسا انجام می‌دادند و به دیدن نتیجه‌ی کارشان توجهی نمی‌کردند. به نظرم چیزی که کمک‌شان کرد شباهت‌شان به یکدیگر بود. آن‌ها در زمینه‌های فرهنگی و علایق اجتماعی هم‌نظرند، اما عقاید بسیار متفاوتی در باب زندگی دارند. پس مدام این ایده‌ی کلی حول موضوع‌های مختلف و دو نگرش متفاوت می‌چرخد و فکر می‌کنم این باعث می‌شود انرژی کار بالا بماند.

جایی خواندم که شما از جوک خوش‌تان نمی‌آید.
راب در این رابطه از من گله می‌کند، اما این مسأله را به عنوان ستایش از استیو می‌پذیرم. از ساختار جوکی که برای بیننده روست خوشم نمی‌آید. من یک هوادار پروپاقرص کار‌های اواسط دهه‌ی ۱۹۷۰ وودی آلن هستم. او نشان می‌دهد که چه‌طور اوضاع می‌تواند بامزه باشد بدون آن‌که فیلم را بر پایه‌ی طنز بسازیم.
استیو مشتاق است تا در قالب شخصیت داستان قرار گیرد و درباره شخصیت هیچ مبالغه‌ای نکند و در برابرش پرشور باشد؛ در حقیقت می‌خواهد با این روش مسائل و عوامل تأثیرگذار اجتماعی را شرح دهد. در مقابل، تمایل راب معمولاً این گونه است که هر چه‌قدر استیو جدی و دلسوز است، او همان رفتار‌ها را به‌شکلی بامزه به نمایش بگذارد.

می‌خواهم از شما یک سؤال خیلی سخت بپرسم. چه کسی نقش مایکل کین را بهتر بازی می‌کند؟
هر دوی‌شان خوب‌اند، پس با انتخاب کردن یکی‌شان خودم را به دردسر نمی‌اندازم.

بسیار خب، منصفانه است، برای بهترین نقش هر کدام‌شان چه می‌گویید؟
من جایی که ادای میک جگر و دیوید بویی را درمی‌آورند، می‌پسندم.
منبع: وب سایت مجله فیلم
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید