ورود به دنیای زنان ورزشکار در فیلم "جایی برای فرشتهها نیست"
«جایی برای فرشتهها نیست» یک مستند ورزشی است. مستندی که شکلگیری یک تیم، اعزامش به مسابقات و درنهایت رسیدن آن تیم به مقام سوم را تصویر میکند.
کد خبر :
۷۵۵۴۲
بازدید :
۱۸۰۰
پولاد امین | «جایی برای فرشتهها نیست» ساخته سام کلانتری پرجایزهترین فیلم جشنواره سینما حقیقت بود. فیلمی سرحال و امیدوار درباره تیمملی اسکیتهاکی دختران ایران و ماجراهایی است که در زندگیشان دارند. امیدها، ترسها، مشکلات، دشواریها و البته رویاهای یک گروه ورزشکار زن که هم باید بر مشکلات ورزشی خود فایق آیند و هم بر محرومیتهای ناشی از زن بودنشان.
سام کلانتری از این منظر، این فیلم یا هر فیلمی را که درباره زنان و دختران ایرانی ساخته شود و بتواند توانمندیها و قدرت و عملکردشان را در اجتماع به تصویر بکشد، اتفاق مهمی میداند. هر فیلمی که بتواند تریبونی باشد برای دیده شدن مشکلات و توانمندیهای زنان.
«جایی برای فرشتهها نیست» یک مستند ورزشی است. مستندی که شکلگیری یک تیم، اعزامش به مسابقات و درنهایت رسیدن آن تیم به مقام سوم را تصویر میکند. نکته مهم اینکه کلانتری در روند روایت این قصه دغدغه اولیناش را پی گرفته و به نمایش مشکلات و توانمندیهای زنان فیلمش پرداخته است. اتفاقی که باعث شده این مسائل سازی ناکوک و جدای از کلیت فیلم جلوه نکند.
«جایی برای فرشتهها نیست» را بهزودی اکران خواهید کرد؛ درست است؟
فیلم مستند با سینمای اکران تفاوت دارد که طبیعی هم است. به هر حال ما اگر بخواهیم اکران عمومی بگیریم؛ اکرانی مثل دیگر فیلمهای داستانی شاید برای فیلم ما کمی دشوار باشد. مانع اصلی ما این است، اما خوشبختانه بازخوردهای خوبی که از جشنواره سینماحقیقت به این سو گرفتیم، کارمان را سادهتر از سابق کرده است؛ اما باز هم باید منتظر بمانیم تا ببینیم در این یک ماه آینده چه خواهد شد و خواهیم توانست فیلم را در گروه آزاد یا هنر و تجربه اکران کنیم یا نه.
جناب کلانتری؛ میدانیم که سینمای مستند در قیاس با سینمای داستانی، دغدغهمحورتر است و بهخصوص در فیلمهای غیرسفارشی فیلمساز را موضوعی، داستانی، شخصیتی، چیزی باید تکانی بدهد تا فیلمساز سراغ ساخت آن برود. برای شما در ساخت «جایی برای فرشتهها نیست» آن نقطه آغاز، آن لحظه تصمیم چه زمانی بود؟
من با یکی از بچههای تیمملی اسکیتهاکی آشنا بودم و او هم مرا با بچههای این تیم آشنا کرد. این سرآغاز آشنایی من با سرمربی تیم، کاوه صدیق بود وقتی که برای اولینبار در تمریناتشان حاضر شدم، به این نتیجه رسیدم که با توجه به کاراکترها و چالشهایشان این قابلیت را دارند که دربارهشان فیلمی ساخته شود.
فیلم به نظرتان جذابیتی داشت؟
هم جذابیت و هم چالش اصلی من این بود که ورزش اسکیتهاکی و ورزشکاران این رشته چندان برای مردم شناختهشده نبودند -که اگر چنین بود، کار من هم بسیار سادهتر میشد.
ظاهر و سر و شکل فیلم نشان میدهد که یک گروه حرفهای پروپیمان پشت دوربین داشتید و فیلم به نظر کاملا طراحیشده و دکوپاژشده فیلمبرداری شده است. کل گروه پشت دوربین شش نفر بودیم.
همه کسانی که در فیلم میبینیم با کاراکترهای فیلم همراه هستند؛ مانع چندان بلندی سر راه این گروه نیست. حتی از نظر جنسیتی هم تمام مردان فیلم با این دختران همراه هستند و به رویاهاشان احترام میگذارند. فکر نمیکنید این باعث شده است که روند فیلم تا حدی تخت شده و از درام در فیلم خبر چندانی نباشد؟
نه واقعا همراه هستند؛ من اعتقادم در کارهایم این است که بهعنوان مستندساز باید به حقیقت جریان و مستندبودن و واقعیبودن اتفاقات احترام بگذاریم. برای خود من هم یکی از اتفاقات جذاب فیلم این بود که ما خانواده و پدر و برادری را ندیدیم که با دختران فیلم همراه نباشند که میدانم اگر این اتفاق میافتاد قطعا از نظر دراماتیک به نفع فیلم میشد، اما من هم بنا به ذات مستندبودن فیلم سعی نکردم آنها را به سویی دیگر برده و چنین موانع و چالشهایی را سر راه قهرمانان فیلم ایجاد کنم.
بر طبق همین موضوع یکی از دوستان قبل از آغاز این گفتگو از من خواست که بپرسم از نظر شما چالشی که این دختران باید در طی روند فیلم طی میکردند، چه بوده؟
در این فیلم سعی کردیم ورزش و رقابت و اسکیتهاکی بهانهای شود برای ورود به زندگی این دختران تا از این طریق به مسائل و مضامینی دیگر ورود کنیم؛ اما از نظر داستانی بزرگترین چالش این تیم یکی پول بود، تا بتوانند به آن تورنمنت اعزام شوند، که اگر دقت کرده باشید، حتی این را هم سعی نکردیم چندان در فیلم باز کنیم، بهخاطر اینکه خود آن موضوع میتوانست موضوع یک فیلم کامل دیگری باشد: یکی بود یکی نبود، یک گروهی بود که هیچ پولی نداشتند، اما با کمپینهای مختلف توانستند پول مورد نیاز را برای اعزام به خارج (یا هر هدف دیگری) به دست آورند و فیلم هم میتوانست با رفتنشان تمام شود.
اما در پاسخ پرسش شما، واقعا نمیدانم موفق شدهایم یا نه (و شاید هم این یکی از نقاط ضعف فیلم باشد)، اما یکی از اهداف من در این فیلم این بود که از هر کدام از کاراکترهای اصلی یک نقطهای را گرفته و به آن بپردازیم؛ مثلا یکی همسر همراهی دارد، یکی پدر و مادری که با اینکه با این ورزش و سفر دخترشان مخالفند، اما به خواستهها و رویاهای دخترشان احترام میگذارند یا مربی که قبلا خودش دردی کشیده و دشواریهایی داشته و حالا نمیخواهد بچههای تیمش دوباره به آن دشواریها بیفتند.
من بیشتر هدفم پرداخت به این چیزها بوده و از این نظر حق با شماست که آن مسأله چالش چندان مد نظر ما نبوده و اگر پردهگذاری فیلم را ببینید، متوجه میشوید که این کاری عامدانه بوده، شاید بتوان گفت: این هم یک نوع دیگری از روایت و داستانگویی است که ما در این فیلم داشتهایم.
قطعا.
فکر میکنم این روزها خیلی قصهها درباره سختیها و چالشها و دشواریهایی که بانوان جامعه ما با آن مواجهند، گفته میشود و در این شرایط ما خواستهایم قصه زنان قدرتمند و امیدواری را بگوییم که با امید درنهایت به هدفشان میرسند و رویایشان را محقق میکنند. شاید من آدم غرغرویی باشم، اما منفیباف نیستم و همیشه نگاهی مثبت به اتفاقات آینده دارم. وگرنه خیلی راحت میتوانستیم «جایی برای فرشتهها نیست» را با چند تغییر به فیلم محبوب جشنوارههای مختلف خارجی تبدیل کنیم.
اگر از شما بپرسند «جایی برای فرشتهها نیست» چه نوع مستندی است؛ ورزشی، اجتماعی و... چه پاسخی میدهید؟
اینکه بگویم «جایی برای فرشتهها نیست» مستند ورزشی نیست، اشتباه است. به هر حال این فیلم در لایه مشخص روییاش یک مستند ورزشی است. اما فکر میکنم اگر بگوییم این فیلم تلفیقی است از مستند ورزشی و اجتماعی یا ورزش در این مستند بهانهای است برای ورود به لایههای دیگر زندگی زنان این کشور، شاید پاسخ بهتری باشد.
۰