زبان فارسی، هویت ملی ما
زبان به قول هایدگر خانه هستی است و ما در زبان است که هستی پیدا میکنیم؛ پس زبان خاطره ماست و زبانی موفقتر است که خاطراتش فربهتر و غنیتر باشد.
عبدالرضا ناصرمقدسی | هویت ملی ما را چه چیزی تشکیل میدهد؟ شاید مهمترین عنصر در ایجاد هویت ملی ما ایرانیان زبان فارسی باشد.
من از مادری ترکزبان و پدری فارسزبان به دنیا آمدهام. در گیلان متولد و بالیدهام و به لهجه گیلکی عشق میورزم. کودکیام در میان ارامنه گذشته است و گرچه زبان ارمنی را نمیدانم؛ ولی با فرهنگ آنها آشنایم.
به دلیل شرایط کاری نزدیک دو سال در کردستان زندگی کردهام. زبان کردی را تا حدی میفهمم و دوستان کرد بسیاری دارم و به کردستان و فرهنگ عظیمش عشق میورزم؛ اما با همه این احوال زبان فارسی را مهمترین عامل اتحاد ایرانیان و شکلدهنده هویت ملی ما میدانم.
این به آن معنی نیست که زبانها و لهجههای دیگر بیاهمیتاند. این تنوع زبانی و قومی خصلت مهم سرزمین و فرهنگ ایران است. فرهنگی که توانسته برای هزاران سال تمام این اقوام را گرد هم آورده و آنها را با وجود تفاوتهای زبانی و قومیتی در کنار هم و متحد با هم نگه دارد؛ اما آن چیزی که برای من فضایی برای تفکر میآفریند، زبان فارسی است. باید توجه داشت که زبان صرفا وسیلهای برای محاوره و گفتگو نیست. زبان عاملی برای تفکر است.
زبان به قول هایدگر خانه هستی است و ما در زبان است که هستی پیدا میکنیم؛ پس زبان خاطره ماست و زبانی موفقتر است که خاطراتش فربهتر و غنیتر باشد. ازاینرو زبان فارسی برای ما مأمنی برای تفکر و پیداکردن هویت به وجود میآورد که از سوی بزرگانی همانند فردوسی، حافظ، سعدی، مولانا، خیام و هزاران شاعر و نویسنده دیگر پربار و غنی شده است.
زبان فارسی تعدادی کلمه و حرف نیست. زبان فارسی انبوه کتابهایی است که به این زبان نوشته شده، انبوه شعرهایی است که به این زبان سروده شده، انبوه انسانهایی است که عمر خود را در راستای ارتقای آن گذاشتهاند و این حجم بسیار بزرگ است که مکان تفکر ما را تشکیل میدهد و هویت ما را شکل میبخشد؛ اما این روزها شاید بیش از هر وقت دیگری در تاریخ پرفرازونشیب ایران احتیاج به تقویت نقش زبان فارسی در هویت ایرانیان داریم.
زبان فارسی میتواند در این شرایط بسیار دشوار همانند زنجیری همه ما را به هم متصل نگه داشته و از فروپاشی و سقوط جلوگیری کند. بگذریم از اینکه این اشعار بزرگ فارسی در این روزها بزرگترین پناه امثال من هستند تا به آن دلشان آرام بگیرد و کمی نفس بکشند.
این روزها به همه توصیه میکنم شاهنامه را بخوانند. از حافظ غافل نشوند و در دریای غزلهای سعدی و مولانا غرق شوند. هیچ درمانی بهتر از این سخنان در این روزگار نیست. هیچ طبیبانهای بالاتر از لغتهایی نیست که سالهای درازی است در لوح وجود ما نقش بستهاند.