درسهایی از مثنوی معنوی مولانا: «هر که او آگاه تر رخ زردتر!»

در طول تاریخ همیشه انسانهای داناتر اندوه بیشتری داشتهاند و چه بسا که از سایر مردم مجروفتر نیز بودهاند. چنان که حافظ فرموده است: «فلک به مردم نادان دهد زمام مراد/ تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس»
فرادید| اوج عرفان مولانا در مثنوی معنوی نشو و نما پیدا میکند. این منظومه عظیم که دربردارنده 424 حکایت عرفانی است، علاوه بر زیباییهای ادبی و هنری میتواند درسهای بسیار مهمی برای ما داشته باشد.
به گزارش فرادید، مولانا، مثنوی معنوی را بین سالهای 662 تا 672 و به در خواست یکی از شاگردانش به نام حسامالدین حسن چلبی نوشت. مثنوی معنوی در شش دفتر تالیف شده است که مجموع ابیات آن به 25632 بیت میرسد. عنوان این کتاب برآمده از قالبی است که مولانا برای بیان عقاید عرفانی خود از آن استفاده کرده است. قالب مثنوی به نوعی از شعر میگویند که هر بیت آن دارای قافیهای جداگانه است.
دفتر اول مثنوی
در طول تاریخ همیشه انسانهای داناتر اندوه بیشتری داشتهاند و چه بسا که از سایر مردم مجروفتر نیز بودهاند. چنان که حافظ فرموده است: «فلک به مردم نادان دهد زمام مراد/ تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس»
پس بِدان این اصل را ای اصلجو
هر که را دردست، او بُردهست بو
هر که او بیدارتر پر دردتر
هر که او آگاه تر رخ زردتر
گر ز جبرش آگهی زاریت کو
بینش زنجیر جباریت کو
بسته در زنجیر چون شادی کند
کی اسیر حبس آزادی کند
ور تو میبینی که پایت بستهاند
بر تو سرهنگان شه بنشستهاند
پس تو سرهنگی مکن با عاجزان
زانک نبود طبع و خوی عاجز آن