رازهای یک امپراتوری باستانی که ۳ هزار سال به فراموشی سپرده شده بود

رازهای یک امپراتوری باستانی که ۳ هزار سال به فراموشی سپرده شده بود

هیتی‌ها با مصریان جنگیدند، بابل را غارت کردند و شهرهای پیچیده‌ای ساختند. سپس ناگهان ناپدید شدند. امروز، اکتشافات تازه در حال زنده کردن افسانه یک ابرقدرت فراموش‌شده هستند.

کد خبر : ۲۳۸۱۳۸
بازدید : ۲۴۶

فرادید| شهر باستانی هاتوشا، پایتخت تمدن هیتی در اوج شکوه خود، بدون‌تردید منظره‌ای حیرت‌انگیز بوده است. این شهر که در دامنه تپه‌ای پرشیب در مرکز ترکیه امروزی ساخته شده بود، با دیوارهای بلند خشتی احاطه شده بود. جمعیتی حدود ۷۰۰۰ نفر، مجموعه‌های عظیم معابد و دیوارهای سنگی عظیمی که از کیلومترها دورتر دیده می‌شدند در آن جای داشتند. اما امروزه این تپه در دل خود رازی نهفته دارد. 

به گزارش فرادید، نه ستون بلندی دیده می‌شود و نه دیواری عظیم از کاخ‌ها و معابدی که زمانی برپا بوده‌اند، تنها پی‌های سنگی از آن‌ها باقی مانده که علف‌های خشک نیمی از آن‌ها را پوشانده‌اند. برخی دروازه‌های شهر هنوز پابرجا هستند و با تندیس‌هایی از شیرها، ابوالهول‌ها و خدایی تبر به‌دست محافظت می‌شوند، اما بخش زیادی از میان رفته است. دیوارهای خشتی طی قرون فروریخته‌اند، سیلاب‌ها و ذوب شدن برف‌ها موجب فرسایش دامنه تپه شده و ساختمان‌هایی پر از لوح‌های گلی را به پایین سرازیر کرده‌اند. سرنخ‌هایی که شاید بتوانند توضیح دهند چه بر سر مردم قدرتمند هیتی آمده، محوتر و اندک‌تر شدند. امپراتوری گمشده‌ای که پژوهشگران اکنون دارند با وضوح بیشتری آن را درک می‌کنند. 

1

عکس: انتخاب پایتخت در مکانی نامساعد با تابستان‌های سوزان و زمستان‌های یخ‌بندان، مدت‌هاست باستان‌شناسان را متعجب کرده است. 

نابودی امپراتوری هیتی در حدود سال ۱۱۸۰ پیش از میلاد، رویدادی بی‌مانند در تاریخ است. آن‌ها دست‌کم ۴۵۰ سال بخش زیادی از ترکیه امروزی و فراتر از آن را در اختیار داشتند: از نزدیکی سواحل دریای سیاه تا رودخانه‌های بین‌النهرین و آب‌های مدیترانه. آن‌ها شهرهایی پیشرفته، معابد عظیم و قصری پیچیده در نواحی ناهموار آناتولی ساختند. آرشیوهای گسترده‌ای از لوح‌های گلی به خط میخی نوشتند که حاوی زبان‌های باستانی گوناگون و آیین‌های مقدس بود. پادشاهان آن‌ها از مسیرهای بازرگانی بهره می‌بردند که فراتر از سرزمین‌هایشان گسترش داشت. ارتش‌های آن‌ها حتی تا عمق بین‌النهرین نفوذ کرده بودند. نبرد آن‌ها با رامسس کبیر مصر در نبرد کادش، نخستین پیمان صلح مکتوب جهان را رقم زد. 

آندریاس شاختنر از مؤسسه باستان‌شناسی آلمان که نزدیک یک قرن در محوطه هاتوشا کاوش می‌کند می‌گوید: 

«آن‌ها توانستند با مصری‌ها بجنگند و بابلی‌ها و آشوری‌ها ناچار بودند با آن‌ها برابر رفتار کنند. با این حال، مصری‌ها، آشوری‌ها، همه‌شان در حافظه تاریخی باقی ماندند، اما هیتی‌ها به‌طور کامل از میان رفتند.» 

2

دروازه‌های طاق‌دار هاتوشا در دو سوی خود با تندیس‌هایی از پیکره‌های شگفت‌انگیز، همچون ابوالهول‌ها و این شیرهای تراش‌خورده زینت شده بودند. امروزه چیزی جز پایه‌های سنگی آن‌ها باقی نمانده است. 

3

عکس: شهر خدایان: امروز، حدود ۳۳۰۰ سال پس از اوج امپراتوری هیتی، شکوه این سرزمین در ویرانه‌های پایتختش، هاتوشا که دژ کهنی پر از معابدی برای خدایان گوناگون بود، قابل‌مشاهده است. 

4

 بازدیدکنندگان، بازرگانان و هیئت‌های خارجی از دروازه‌های عظیم شهر وارد می‌شدند. 

دانشمندان تا سه هزار سال پس از نابودی هیتی‌ها، از وجودشان بی‌خبر بودند تا اینکه کنده‌کاری‌هایی در معابد باستانی مصر و اسناد دیپلماتیک کشف‌شده روی لوح‌های گلی، آغازگر جست‌وجویی جهانی برای یافتن پایتخت آن‌ها شد. در محل مورد ظن، تنها پایه‌های عظیمی باقی مانده بود، اما کاوش‌های اوایل دهه ۱۹۰۰ منجر به کشف انبوهی از لوح‌های میخی شد که تأیید می‌کرد هاتوشا همان پایتخت گمشده هیتی‌ها است. 

پژوهشگران از آنچه در هاتوشا به دست آمده (مرکزی پرجنب‌وجوش از تجارت، فرهنگ و فتوحات) شرح شیوایی از زندگی در آن امپراتوری فراهم کرده‌اند. آن‌ها جزئیاتی از مشاجره‌های سلطنتی، آیین‌های مذهبی تا مجازات دقیق برای کشتن یک سگ را ثبت کرده‌اند. با این حال، دلیل سقوط این امپراتوری هنوز رازآلود باقی مانده است. چگونه ممکن است چنین قدرت عظیمی ناگهان بی‌اثر و ناپدید شود و زوال ناگهانی آن چه درسی برای ما دارد؟ 

6

در تلاش برای کشف رازهای امپراتوری هیتی، باستان‌شناسان هزاران لوح گلی پیدا شده در هاتوشا را بررسی می‌کنند. لوح بالا که به دو زبان نوشته شده، شامل دستورالعمل آیینی برای تطهیر توسط شاه و ملکه با استفاده از موادی گران‌قیمت چون لاجورد، نقره و چوب سدر می‌شود. 

5

 پادشاهان هیتی اغلب برای خدایان خود قربانی می‌کردند، از نوشیدنی‌های ساده تا هدایای پیچیده مانند این شمشیر برنزی که نزدیک هاتوشا در سال ۱۹۹۱ یافت شد. نوشته‌ای به زبان اکدی آن را به خدای طوفان به مناسبت پیروزی نظامی تقدیم کرده است. 

از اوایل ژوئن تا اواخر اکتبر، شاختنر هفت روز هفته را در هاتوشا سپری می‌کند و تیمی از باستان‌شناسان ترک و آلمانی و ده‌ها کارگر محلی را هدایت می‌کند. او با یک خودروی فرسوده در سراسر تپه‌های شهر می‌چرخد و سگ سیاهش نوکس، همیشه با اوست. او به‌عنوان مدیر حفاری‌های مؤسسه باستان‌شناسی آلمان، از سال ۲۰۰۶ در تلاش برای فهم ویرانه‌های تلمبارشده‌ی این محوطه بوده است. 

او می‌گوید: «هیچ چیز در جای اصلی خودش نیست. ویرانی خیلی زیاد است.» 

چندی پیش همراه او به مجموعه معبد بزرگ شهر رفتم، مرکزی از فضاهای آیینی، حیاط‌ها، انبارها و اتاق‌های پنهانی که نزدیک دروازه‌های شمالی هاتوشا است. میان بلوک‌های سنگی تا کمر از پشت سرش عبور کردم، در حالی که گاه‌به‌گاه به بالا اشاره می‌کرد تا به دیوارهای گچی و احتمالاً نقاشی‌شده‌ای که ۹ متر ارتفاع داشتند اشاره کند. او مرا به مکانی برد که زمانی مرکز جهان هیتی‌ها در نظر گرفته می‌شد: معبد بزرگ وقف‌شده به خدای طوفان، تارهونا و الهه خورشید، آریندا. پی‌های اطراف معبد، نقشه ۸۰ انباری را حفظ کرده‌اند که زمانی پر از شراب، آب و غلات بودند. پژوهشگران فهرست‌هایی یافته‌اند که به گنجینه‌های ذخیره‌شده در خزانه معبد اشاره دارند. به گفته شاختنر: «وقتی شاه از یک لشکرکشی بازمی‌گشت، تمام غنائم برای خدای طوفان بود. او آن‌ها را به اینجا می‌آورد.» 

7

(توضیحات تصاویر بالا)

  •  معبد بزرگ پایتخت: زندگی اجتماعی، سیاسی و مذهبی هیتی‌ها حول معابدشان می‌چرخید. جشنواره‌های سالانه و معماری پرشکوه هاتوشا، نمایانگر قدرت بود و فرهنگ مشترکی را از مرکز امپراتوری به اطراف گسترش می‌داد. 
  • معبد بزرگ به خدای طوفان و الهه خورشید اختصاص داشت. در پناهگاه‌ها، تصاویری از خدایان در حال دریافت غذا، نوشیدنی و هدایا دیده می‌شود. خدایانی که از سرزمین‌های دیگر آمده بودند، اغلب به زبان مادری خود پرستیده می‌شدند. 
  •  ساختمان‌های چندمنظوره: اتاق‌های اطراف معبد بزرگ برای نگهداری غذا، بذر، لوح‌های میخی و احتمالاً غنائم جنگی استفاده می‌شدند. همچنین ممکن بود نگهبانان معبد آنجا استراحت کنند. 
  • ساخت‌وساز مقاوم: پی‌های سنگی، ساختمان را از باران و برف محافظت می‌کردند. ساخت‌وسازی که در سراسر هاتوشا به کار رفته بود، نیاز به نگهداری مداوم داشت. 

یکی از پرسش‌هایی که شاختنر امیدوارست پاسخ آن را بیابد اینست که چرا هیتی‌ها پایتخت خود را در این مکان مستقر کردند. هاتوشا در سرزمینی با افراط و تفریط‌های عجیب قرار دارد، در میانه راه بین دریای سیاه و بیابان‌های سوریه. در کوه‌های سنگی اطراف، چشمه‌های آب شیرین فراوانند اما زمین برای کشاورزی مناسب نیست. در عوض، دشت‌های اندک منطقه یا در بیشتر ایام سال خشک و بی‌حاصلند یا در فصل بارندگی غرق سیلاب می‌شوند. 

خوانش دقیق متون هیتی همراه با داده‌های محیط‌زیستی نشان می‌دهد خشکسالی‌ها هر چند دهه یک‌بار این منطقه را در بر می‌گرفتند و به طور منظم جمعیت‌ها را تا آستانه‌ی قحطی و حتی فراتر از آن می‌کشاندند. بولنت گنچ باستان‌شناس که همراه شاخنر در هاتوشا کار می‌کند، راز اینکه چرا شهر در چنین مکانی ساخته شد را با تحسینی آمیخته با شگفتی بیان می‌کند: «با توجه به اقلیم و محیط اطراف، به‌راستی شگفت‌انگیز است که توانستند چنین شهری را اینجا داشته باشند. پرسش واقعی اینست که چطور توانستند در دل این جهنم آناتولی مرکزی، یک امپراتوری بسازند؟» 

8

 هیتی‌ها با دقت چهار مایل دیوار خشتی ساختند تا کاخ و معابد پایتخت کوهستانی‌شان را در قلب آناتولی محافظت کنند. 

پاسخ: ترکیبی از پایداری، سازگاری و برنامه‌ریزی. در طول قرن‌ها حکومت‌شان، اربابان هاتوشا توانستند از زمین بیشتر از هر زمان دیگری بهره ببرند. بر پایه دانسته‌هایمان از روش‌های دامداری و انبوه استخوان‌های حیوانات یافته‌شده در هاتوشا، شاخنر معتقد است تپه‌های اطراف می‌توانستند از ده‌ها هزار گوسفند و بز پشتیبانی کنند که جایگزین چهارپا برای کشاورزی وابسته به آبیاری در مصر و بین‌النهرین بود. 

هیتی‌ها برای تأمین آب مورد نیاز صنعت و کشاورزی، حوضچه‌هایی را در دامنه‌های تپه‌های هاتوشا حفر کردند. این حوضچه‌ها در خاک رس ساخته شده و از آب‌های زیرزمینی پر می‌شدند، برخی از آن‌ها طولی بیش از یک استخر المپیکی و عمقی تا ۸ متر داشتند. در همین حال، این چاله‌های عظیم و هوابندی‌شده زیرزمینی حاوی غله به قدر کافی بود تا آن‌ها بتوانند در دوران خشکسالی دام‌های خود را تغذیه کنند. 

9

 بالای هاتوشا، یِرکاپی قرار دارد، دیواری عظیم و شیب‌دار که به‌عنوان یکی از ورودی‌های شهر عمل می‌کرده است. 

10

بولنت گنچ باستان‌شناس کتیبه‌هایی را که سال ۲۰۲۲ در تونلی زیر یرکاپی یافت نشان می‌دهد. 

تمام این زیرساخت‌ها با دیوارهایی نیرومند احاطه شده بودند که چهار مایل اطراف شهر امتداد داشتند و با مهندسی دقیق، شیب‌های تند و دره‌های عمیق منطقه را پوشش می‌دادند. بین سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶، بخشی به طول ۶۵ متر از این دیوارها با استفاده از مصالحی که هیتی‌ها در اختیار داشتند از جمله چوب، سنگ و ۳۰۰۰ تن خشت بازسازی شد. بر مبنای این آزمایش، محققان نتیجه گرفتند ساخت تنها نیم مایل از این دیوار به هزار مرد و یک سال زمان نیاز داشته، شاهکاری چشمگیر از دید تدارکاتی! 

همراه با شاخنر، در حال بازدید از این محوطه بودم و سوار بر ون او از جاده‌ای پیچ‌درپیچ و باریک به بالاترین نقطه‌ی هاتوشا رسیدیم. آنجا باشکوه‌ترین پروژه ساختمانی شهر باقی مانده: یِرکاپی، دیواری بلند به ارتفاع ۴۰ متر و طول ۲۵۰ متر. خاکریز سنگی سفید آن، دریچه‌ای باریک دارد که با مجسمه‌های ابوالهول زینت شده است. برای افزودن به تأثیر بصری آن، بخشی از دیوار محافظ شهر بر بالای آن امتداد یافته است. 

در یک روز صاف و آفتابی، این سازه‌ی عظیم از فاصله ۲۰ کیلومتری دیده می‌شود، درخشان و سفید میان کوه‌های سبز و خاکستری! شاخنر می‌گوید: «تصور کن فرستاده‌ای از بابل که همه چیز را دیده، این پیچ را دور می‌زند و ناگهان این ساختمان را می‌بیند که به اندازه‌ی هر چیزی در بین‌النهرین یا مصر شگفت‌انگیز است. من مکان‌های زیادی را دیده‌ام، اما هیچ کجا به این اندازه از دور تماشایی نیست. این همان شیوه‌ی آن‌ها برای سلطه بر منظر طبیعی بوده است.» 

11

 ویرانه‌های معابد که به خدایان متعدد تعلق داشتند، دامنه‌های بالایی پایتخت هیتی را می‌پوشانند. 

شگفت‌آور است که هاتوشا هنوز هم در حال افشای رازهای جدید است. روز بعد از سفرم با شاخنر، به قله بازگشتم تا گنچ را در یرکاپی ببینم. او را در دهانه‌ی تونلی یافتم که از زیر خاکریز عبور می‌کرد. او در راهرویی با طاقی ایستاده بود که حدود ۲٫۷ متر ارتفاع و ۷۰ متر طول داشت و به اندازه‌ای عریض بود که دو نفر کنار هم می‌توانستند عبور کنند. 

وقتی وارد تونل تاریک شدم، به شدت وزن صدها تُن خاک و سنگ بالای سرمان را احساس کردم. گنچ که نوه‌ی یک سنگ‌تراش است، نگران نبود و گفت: «همه‌ی این‌ها به هم متصلند، مثل یک فرش سنگی» به دیواره‌های تونل اشاره کرد و گفت: «ساختن این‌ها به سنگ‌تراشان بسیار ماهر نیاز دارد.» 

در نیمه‌ی راه، ایستادیم. گنچ خم شد و یک نقاشی صورتی‌رنگ به اندازه کف دست روی دیواره سنگی را نشانم داد که نماد بود، یکی از ۲۴۹ نشانه‌ای که او در سال ۲۰۲۲ در تونل کشف کرده بود. با اینکه هر نماد نشانگر یک واژه بود، این نشانه‌ها به نوعی از دید صدها باستان‌شناس و صدها هزار گردشگری که از زمان کشف دوباره‌ی تونل در سال ۱۸۳۴ از آن عبور کرده بودند، پنهان مانده بودند. 

پس از این کشف گنچ که با نور موبایلش انجام شده بود، شاخنر با متخصصان تصویربرداری همکاری کرد تا از درون تونل اسکن سه‌بعدی تهیه کنند، شاید این مدل به دانشمندان در رمزگشایی این نمادها کمک کند. برخی نشانه‌ها در گروه‌های سه‌تایی ظاهر می‌شوند، مانند نمادهای «کوه»، «مسیر» و نماد کوه مقدس تودهالیا و همچنین خدایی به همین نام. 

12

 همین شمشیر برنزی که در موزه فرودگاه استانبول عکس‌برداری شده، سال ۱۹۹۱ نزدیک هاتوشا کشف شد. 

دور از آن تونل، نمادهایی روی دیواری کاملاً متفاوت داده‌هایی حیاتی درباره وسعت و قدرت هیتی‌ها در خود داشت. وقتی باستان‌شناسان در مصر معبد تدفینی فرعون رامسس دوم (که با نام رامسس بزرگ نیز شناخته می‌شود) را کشف کردند، به اشاره‌هایی درباره نبردی برخوردند که شاید ماندگارترین سهم هیتی‌ها در تاریخ باشد. 

رامسس (یکی از قدرتمندترین فرمانروایان مصر) در مجموعه معبدی خود در امتداد رود نیل، به ثبت خاطره‌انگیزترین لحظات سلطنتش می‌پرداخت، از جمله نبردش در سال ۱۲۷۴ پیش از میلاد با نیروهای مواتالیس دوم، پادشاه هیتی در قادش؛ شهری باستانی نزدیک دمشق امروزی. در یک نقش‌برجسته از کف تا سقف، دلاوری‌های فرعون در برابر چیزی که او ادعا می‌کرد نزدیک به ۵۰۰۰۰ جنگجوی هیتی بودند، به تصویر کشیده شده است. ارابه‌های مصری و هیتی در میدان می‌چرخند و یورش می‌برند، در حالی که رامسس بزرگ میان آشوب خونین، صحنه را از بالا نظاره می‌کند. 

14

نقش‌برجسته‌های سنگی در نیایشگاه روباز یازیلیکایا نزدیک هاتوشا، پادشاهی (در سمت راست) و یکی از خدایان هیتی را نشان میدهد

امروزه بسیاری از تاریخ‌نگاران نبرد قادش را بزرگ‌ترین نبرد ارابه‌ها در طول تاریخ می‌دانند. با این حال، این رویارویی به‌جای آنکه پیروزی قاطعی برای رامسس باشد، احتمالاً بیشتر به یک بن‌بست شباهت داشت، چرا که پس از آن مرز میان دو امپراتوری کم و بیش تغییری نکرد. 

روابط میان این دو قدرت ۱۵ سال همچنان حل‌نشده باقی ماند تا اینکه رامسس و جانشین مواتالیس موفق شدند کهن‌ترین پیمان برابری شناخته‌شده در جهان را تدوین کنند. این توافق‌نامه که روی لوح‌هایی از نقره نگاشته شده و نسخه‌های گلی نیز از آن ساخته شد، سال ۱۲۵۹ پیش از میلاد امضا شد و بر کمک متقابل در برابر مهاجمان و «صلح و برادری نیکو میان سرزمین مصر و سرزمین هاتی برای همیشه» تأکید داشت. 

15

درگیری در قادش: مس، غله و چوب از مسیر تجاری پررونق نزدیک قادش جریان داشت و همین نکته توجه فرمانروایان هیتی و مصری را به خود جلب می‌کرد. 

این توافق‌نامه نقطه عطفی در تاریخ دیپلماسی و کشورداری به‌شمار می‌رود. شاشنر توضیح می‌دهد: «تا آن زمان قاعده این بود که برنده همه چیز را تصاحب می‌کرد. معاهدات صلح، فرمان‌هایی از سوی برنده به بازنده بودند. اما هیتی‌ها و مصری‌ها تصمیم گرفتند این روند را ادامه ندهند.» پیمان قادش، دو فرمانروا را برابر می‌داند و صلح را هدف قرار می‌دهد. این آغاز دیپلماسی مدرن و یکی از دلایلی است که نسخه‌ای از این توافق‌نامه در مقر سازمان ملل در شهر نیویورک آویخته شده است. (نسخه‌ی اصلی و گلی این پیمان که سال ۱۹۰۶ در هاتوشا کشف شد در موزه فرودگاه استانبول به نمایش گذاشته شده است.) 

16

یک قرن پیش از آن‌که امپراتوری هیتی ناپدید شود، نیروهای آن با مصریان در نبردی جنگیدند که به‌باور بسیاری بزرگ‌ترین نبرد ارابه‌ها در تاریخ بوده است. این نبرد به تساوی انجامید و پانزده سال پس از این درگیری، دو امپراتوری اختلافات خود را با یکی از کهن‌ترین معاهدات صلح شناخته‌شده در جهان حل‌وفصل کردند. تصویرسازی از فرناندو جی. باپتیستا و پاتریشیا هیلی. 

17

تاکتیک‌های ارابه‌سواری: ارابه‌های مصری مانورپذیری بیشتری داشتند و به سربازان مصری امکان می‌دادند از فاصله دور بجنگند و بارانی از تیرها را به سوی دشمنان شلیک کنند. محور مرکزی زیر ارابه‌های هیتی به آن‌ها این امکان می‌داد جنگجویان بیشتری را به میدان نبرد ببرند. یک نفر اضافه در هر ارابه می‌توانست پیاده شود و در نبرد تن‌به‌تن وارد عمل شود. 

دیپلماسی و دین ابزارهای حیاتی برای هیتی‌ها بودند، کسانی که امپراتوری خود را «سرزمین هزار خدا» می‌نامیدند. وقتی آن‌ها گروهی از مردم را فتح یا کنترل می‌کردند، به آن‌ها اجازه می‌دادند آیین‌های مذهبی خودشان را حفظ کنند. به جای نابود کردن خدایان محلی، آن‌ها را در امپراتوری و کیش هیتی جذب می‌کردند. تندیس‌های مقدس از معابد که تصور می‌شد خدایان را در خود مجسم کرده‌اند، به منطقه معابد هاتوشا منتقل می‌شدند و همان‌گونه که در سرزمین خود پرستش می‌شدند، آنجا نیز پرستیده می‌شدند. 

بایگانی‌های معابد مشکلات این رویکرد را ثبت کرده‌اند، مانند خدایانی که به زبان هیتی صحبت نمی‌کردند. در یک مورد، پس از آن‌که خدایی جدید از جزیره لزبوس آورده شد، هیتی‌ها دریافتند هیچ‌کس نمی‌داند چگونه با او صحبت کند. گوسفندی قربانی شد و احشای آن بررسی شد تا مشخص شود آیا آن خدا می‌تواند پرستش به سبک هیتی را بپذیرد یا نه (پاسخی که از درون احشا درک شد، مثبت بود). ویلمین وال، هیتی‌شناس دانشگاه لیدن هلند گفت: «آن‌ها نمی‌خواستند خدایان را خشمگین کنند. اما در عین حال، خیلی عمل‌گرا بودند.» 

کلید موفقیت آن‌ها همین بود. «آن‌ها توانستند مردم را دور هم جمع کنند، نه با ارعاب استبدادی، بلکه با اقناع، با استفاده از دین و باورها». شاخنر می‌گوید: «این رویکرد منحصر به فرد است و چیزیست که آن‌ها را بسیار خاص می‌کند.» 

آنچه ما درباره هیتی‌ها بر مبنای استانداردهای تاریخ باستان می‌دانیم، به شکل شگفت‌آوری جدید است. نوشتار هیتی‌ها تا سال ۱۹۱۵ رمزگشایی نشد، زمانی که یک زبان‌شناس در پراگ به نام بدرچ هروزی متوجه شد لوحه‌های کشف‌شده به زبان هندواروپایی نوشته شده‌اند، نخستین نمونه شناخته‌شده از خانواده‌ای که امروز شامل همه چیز از انگلیسی تا سانسکریت می‌شود. در طول یک قرن گذشته، بیش از ۳۰.۰۰۰ تکه لوح گلی از حاتوشا و دیگر شهرهای هیتی‌ها بازیابی شده است. هر سال لوح‌های جدیدتری پیدا می‌شود. این جریان مدام داده‌های جدید، هیتی‌شناسی را به یکی از پویاترین و سریع‌ترین حوزه‌های تاریخ باستان تبدیل کرده است. 

18

در روستای کاراکیز، حدود ۵۰ مایلی شرق حاتوشا، فرهاد و نوه‌اش در چند قدمی یک مجسمه ناتمام شیر زندگی می‌کنند که ۳.۲۰۰ سال پیش توسط هنرمندان هیتی ساخته شده است. 

پیام نهایی

هیتی‌ها توانستند در سرزمینی خشک و پرمخاطره، از منابعی محدود بیشترین بهره را ببرند، جوامع متنوع را زیر پرچم یک امپراتوری گرد آورند و حتی در زمان بحرانچ تلاش کنند با عقل و آیین، نه صرفاً زور و سلاح، انسجام‌شان را حفظ کنند. سقوط آن‌ها مانند بسیاری از تمدن‌های دیگر، ترکیبی از عوامل طبیعی، اجتماعی و سیاسی بود، اما آنچه از آنان باقی مانده، داستانی‌ست الهام‌بخش درباره سازگاری، هوش، و اهمیت مستندسازی!

مترجم: زهرا ذوالقدر

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید