سفر در زمان؛ یادداشتهای علم، سهشنبه ۲۰ تیر ۱۳۵۱: سفیر انگلیس گفت شاه مثل ژنرال «دوگل» لجوج و سرسخت نشود

یادداشتهای اسدالله علم: تمام مذاکرات با سفیر انگلیس را به عرض رساندم، اما با خیلی دقت. مثلاً این که گفته بود آخر کار شاهنشاه مثل دوگل لجوج و سرسخت نشوند. عرض کردم: میگفت: البته فرق دوگل با شاهنشاه این است که ایشان جوان هستند و در جوانی این تجارب را آموختهاند و مرد جوان مثل پیرمرد دوگل از خودراضی و لجوج و سرسخت نمیشود.
اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
باری دو ساعت شرفیاب بودم. در این ضمن، علیا حضرت شهبانو، پادشاه و ملکه یونان آمدند. اواخر کار علیا حضرت و پادشاه و ملکه یونان به قرقر افتادند که مگر چه قدر کار دارید؟ شاهنشاه به آنها فرمودند: وزیر دربار من همیشه به من خیلی کار دارد.
تمام مذاکرات با سفیر انگلیس را به عرض رساندم، اما با خیلی دقت. مثلاً این که گفته بود آخر کار شاهنشاه مثل دوگل لجوج و سرسخت نشوند. عرض کردم: میگفت: البته فرق دوگل با شاهنشاه این است که ایشان جوان هستند و در جوانی این تجارب را آموختهاند و مرد جوان مثل پیرمرد دوگل از خودراضی و لجوج و سرسخت نمیشود. شاهنشاه فرمودند: البته همین طور است و من سعی خواهم کرد که در پیری هم این طور نباشم. باری همه حرفها را در لباس نزاکت گفتم، زیرا وظیفه من است که هیچ چیز را از شاهنشاه پنهان نگاه ندارم.
بعد صحبتهای سفیر آمریکا را گفتم. فکر میکنم در صفحات دفترچه قبل نوشته باشم. به سفیر آمریکا گفته بودم که شاهنشاه به من فرمودند که شما خیلی مورد اعتماد رئیس جمهور هستید. فرمودند: خوب کردی که این مطلب را گفتی و وقتی برگشتی مخصوصاً بگو که اگر خواسته باشیم مطلبی از طریق وزارت امور خارجه شما نرود و مستقیماً به نیکسون برسد، مطلب را به شما خواهیم گفت. اجازه فرمودند که سفیر را به بیرجند و بلوچستان ببرم، چون برای چاهبهار شاهنشاه برنامههای مهمی دارند که باید پولش را آمریکاییها بدهند. علاوه بر آن که این کار برای بلوچستان لازم است، این بندر باید بر اقیانوس هند نظارت داشته باشد.
باری فرمودند: ۲۳ ژوئیه باید قطعاً تهران باشی، چون من برای مذاکره نفت به تهران میآیم و نفتیها خواهند آمد...
باز هم صحبت اقلیت پیش آمد. عرض کردم دکتر کنی مادر مرده این روزنامهها را تقدیم کرده و عرض میکند در عکسها ملاحظه میفرمایید مردم رشت چه ازدحامی کرده بودند. خندیدند؛ فرمودند: در انتخابات معلوم خواهد شد - مقصود انتخابات انجمنهای ولایتی و انجمنهای شهر است. عرض کردم: استدعای او [نیز همین]است، فقط با یک شرط که وزیر کشور بی طرفی را شاهنشاه مأمور انتخابات فرمایند. دیگر چیزی نفرمودند. من نمیدانم این کار چه گیری دارد. محظورات شاه چیست؟ چه تعهدی به این نخست وزیر -گوژپشت نتردام - دارند؟ اینها برای من معماست.
منبع: انتخاب