چرا خودشیفتگی افراد با افزایش سن کاهش مییابد؟
خودشیفتگی یکی از خصلتهای مخربی است که میتواند به ضرر فرد و جامعه باشد. بر اساس پژوهشی جدید، این خصلت میتواند با افزایش سن کاهش پیدا کند.
این باور وجود دارد که جوانان امروزی بهشدت خودشیفته، عاشق شهرت، خودخواه و مغرور هستند. درواقع بررسیها نشان میدهد که این دیدگاه نسبت به جوانان، صرفنظر از زمانی که در آن زندگی میکنیم، رایج است. بااینحال آیا واقعا جوانها خودشیفتهتر هستند؟ پژوهشهای جدید نشان میدهند با افزایش سن احساس خودشیفتگی در افراد کاهش مییابد.
خودشیفتگی یکی از خصلتهای شخصیتی پیچیده و چندبعدی است که ویژگیهایی فراتر از خودمحوری و غرور را دربرمیگیرد. بر اساس پژوهش جدید، سه شاخصهی متفاوت برای خودشیفتگی وجود دارد: عاملیت، ستیزهجویی و روانرنجوری.
خودشیفتگی عاملیتی شامل نیاز به تحسین و احساسات خودبرتربینی است. خودشیفتگی خصومتآمیز با سوءاستفاده یا عدم همدلی نسبت به افراد دیگر شناخته میشود. در نهایت خودشیفتگی روانرنجوری به حساسیت و داشتن مشکل نسبت به تنظیم احساسات فردی مربوط است.
پژوهشگرها بهمنظور درک کامل چگونگی بروز خودشیفتگی، دادههای ۵۱ بررسی طولی (بررسیهایی که شرکتکنندگان را در طول زمان دنبال میکنند) را تحلیل کردند. تمام این مطالعات، تغییرات سطح خودشیفتگی را اندازه گرفتهاند. پژوهشگرها تلاش کردند تا دریابند کدام مطالعات، یک یا چند بعد از سه بعد مختلف خودشیفتگی را اندازهگیری کردهاند.
برخی افراد پیر میتوانند خودشیفته باشند
پژوهشگرها برای انتخاب پژوهشها از پایگاهدادهی انجمن روانپزشکی آمریکایی سایک اینفو (APA) استفاده و در این پایگاه، عبارتهای دربردارندهی «خودشیفتگی» و «خودشیفته» را جستجو کردند. هر مقاله توسط دو کدگذار مرور میشد که بخشی از تیم پژوهشی نبودند. کدگذارها بهصورت مستقل پژوهشها را بر اساس جزئیاتی مثل اندازهی نمونه، نسبت جنسیت، روش اندازهگیری بهکاررفته و کشوری که در آن نمونههای جمعآوری شدند، اندازهگیری کردند. این روش پایدار باعث تولید مجموعه عظیمی از دادهها شد که به مقایسهی ۳۷٬۲۴۷ شرکتکننده (۵۲ درصد زن) با طیف سنی ۸ تا ۷۷ سال اختصاص داشت. اغلب شرکتکنندهها اهل اروپای شرقی، ایالاتمتحده و کانادا بودند.
روی همرفته، پژوهشگرها متوجه شدند که تمام ابعاد خودشیفتگی با افزایش سن کاهش یافتهاند. همچنین کاهش اندکی در خودشیفتگی عاملیتی و روند کاهشی متوسط برای خودشیفتگی ستیزهجو و روانرنجورانه دیده شد. نسبت تغییر بر اساس جنسیت، سن یا تولد متفاوت نبود.
همچنین پژوهشگرها متوجه شدند که خودشیفتگی افراد نسبت به همتایانشان در طول عمر ثابت باقی میماند. به بیان دیگر، افرادی که در سنین کودکی خودشیفتهتر از حد میانگین بودند، در سن بزرگسالی هم خودشیفتهتر از میانگین باقی ماندند.
تغییر نقشها
چه مکانیزمهایی در کاهش خودشیفتگی افراد با افزایش طول عمر دخالت دارند؟ یکی از عوامل احتمالی میتواند تغییر نقشهای اجتماعی در طول زندگی باشد. لازم به یادآوری است که خودشیفتگی در راستای یک طیف وجود دارد که انتهای پائینتر آن مفید است (تعادل سالم بین عزت نفس و اعتمادبهنفس) و سمت بالای آن ناسالم و مضر است (عزتنفس در حال نوسان، پرخاشگری و عدم همدلی).
همچنین احتمال سازگاری شخصیت افراد با پیش رفتن به سنین بزرگسالی وجود دارد. برای مثال در این دوره افراد مسئولیتهای اجتماعی و فردی مهمی مثل تعهد به رابطه، نقشهای رهبری یا ایفای نقش والدین را برعهده خواهند داشت. از سویی درصورتیکه اشخاص بر خود متمرکز باشند، بهسختی میتوانند از فرزندانشان مراقبت کنند یا در نقش مدیر ظاهر شوند.
خودشیفتگی میتواند ژنتیکی باشد یا بسته به نوع محیط رشد، تقویت شود
حتی در سنین پیری، روند کاهشی خودشیفتگی ادامه پیدا میکند. شاید دلیل این مسئله را بتوان تمایل اشخاص به ارزشهای نوعدوستانه مثل تعهد به خانواده و فرزندان دانست. به همین دلیل افراد در این سنین تمایل کمتری به خودخواهی دارند، چرا که با پیامدهای بدرفتاری با دیگران آشنا هستند.
بر اساس پژوهشهای دیگر، افراد با گذشت زمان به بلوغ بیشتری میرسند. برای مثال از نظر احساسی ثبات پیدا میکنند، وظیفهشناس (سختکوش و فرمانبردار) و سازگارتر (مهربان و نوعدوست) میشوند. از آنجا که خودشیفتگی در نقطهی مقابل بلوغ قرار میگیرد، از نظر تئوری انتظار داریم که ویژگیهای خودشیفتگی (بهویژه ستیزهجویی و روانرنجوری) با افزایش سن کاهش پیدا کنند.
با اینحال خودشیفتگی در برخی افراد به مرور زمان افزایش مییابد. پژوهشها نشان میدهند برخی ابعاد خودشیفتگی مثل سوءاستفاده از دیگران و عدم همدلی میتواند زمانی که افراد در موقعیتهای قدرت قرار میگیرند، افزایش پیدا کنند. این مسئله بهویژه در کار و روابط دیده میشود.
البته نباید فراموش کرد که برخی افراد نسبت به افراد دیگر ذاتا خودشیفتهتر هستند. تنها رسیدن به سن ۷۰ سالگی به این معنی نیست که یک شخص نمیتواند خودمحور باشد، بلکه ممکن است این خودشیفتگی صرفا نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده باشد.
خودشیفتگی تا حدی به ژنتیک هم مربوط است، اما ممکن است برخی محیطها خصلتهای خودشیفتگی را تشدید کنند. برای مثال، برخی سبکهای تربیت فرزند مثل نادیده گرفتن، یا مراقبت بیش از حد یا تحسین بیشاز اندازه با قرار دادن فرزندان در شأن و مرتبه بالا، همه میتوانند باعث رشد خودشیفتگی فرزندان در بزرگسالی شوند؛ بنابراین تعادل، کلید حل این مشکل است.
درک کامل چگونگی تغییر خودشیفتگی در طول زندگی مهم است. چرا که میتواند آثار مخربی بر خود فرد و افراد اطراف او داشته باشد.
منبع: خبرآنلاین