چرا بهتر است که سه روز در هفته تعطیل باشد؟

رضایت شغلی بیشتر، بهبود سلامت جسمی، بهبود سلامت روانی، افزایش بهرهوری کاری، کاهش فرسودگی شغلی، پایین آمدن میزان خستگی و کاهش مشکلات خواب تنها بخشی از مزایای هفته کاری چهارروزه هستند که در یک پژوهش جدید شناسایی شد.
فرادید| الگوی کاری استاندارد ۵ روزه بر هیچ ضرورت ذاتی یا چرخه طبیعی استوار نیست، بلکه بر پایهی سنتهای تاریخی و اجتماعی شکل گرفته است. این الگو در دوران انقلاب صنعتی شکل گرفت و اوایل قرن بیستم برای پاسخ به نیازهای کارگری و روزهای مذهبی استوار شد. با این حال، دوام آن تا قرن بیستویکم بیشتر ناشی از سنت است تا منطق.
به گزارش فرادید، با تغییر و تحول در دنیای کار، بسیاری از سازمانها به فکر اجرای هفته کاری چهارروزه افتادهاند. این کار با افزودن یک روز تعطیل بیشتر یا با کاهش ساعات کار روزانه شدنی است.
جامعهشناسان دانشگاه بوستون برای سنجش مزایای این ساختار، یک آزمایش ۶ ماهه با حضور ۲.۸۹۶ کارمند در ۱۴۱ سازمان از استرالیا، کانادا، نیوزیلند، بریتانیا، ایرلند و آمریکا انجام دادند. آنها دادههایی را «پیش» و «پس» از این دوره به کمک پرسشنامههایی با موضوع رضایت شغلی و شاخصهای سلامت (از جمله فرسودگی، سلامت روانی و جسمی و غیره) گردآوری کردند و سپس نتایج را با ۲۸۵ کارمند در ۱۲ شرکت که در این آزمایش شرکت نداشتند مقایسه کردند.
نتایج نشان داد کسانی که هفته کاری چهارروزه را تجربه کرده بودند، کاهش چشمگیرتری در فرسودگی و بهبود بیشتری در رضایت شغلی و سلامت روان گزارش کردند (در قیاس با کارکنان شرکتهایی که همچنان پنج روز هفته کار میکردند). حتی کارکنانی که ساعات کاریشان تنها بین ۱ تا ۴ ساعت یا ۵ تا ۷ ساعت در هفته کمتر شده بود هم از مزایایی همچون کاهش مشکلات خواب و خستگی و همچنین بهبود توانایی فردی در کار بهرهمند شدند.
نکته کلیدی این بود که حقوق کارکنان بدون تغییر باقی ماند، حتی با کاهش ساعت کاری. با این حال، کارفرمایان سودمحور نباید نگران باشند. دیگر آزمایشها نشان دادهاند که کاهش ساعات کاری ناگزیر به کاهش بهرهوری منجر نمیشود. در واقع، بسیاری از شرکتها دریافتند کارکنان در چهار روز کاری به اندازه پنج روز (و گاه حتی بیشتر) بازدهی دارند.
پائولا اوکین، دانشیار و متخصص منابع انسانی میگوید: «در دیدگاه سنتی، زمان صرفشده برای کار شاخصی از بهرهوری تلقی میشود، در حالی که افرادی که بیشتر استراحت میکنند و سالمتر هستند، در زمان کمتر بهرهوری بیشتری دارند. مدل چهارروزه در این پژوهش، توان کاری را افزایش داد، مشکلات خواب را کاهش داد و خستگی را کم کرد. هرچند این پژوهش بر هفته کاری چهارروزه متمرکز بود، اما پیام کلی آن روشنی دارد: انعطافپذیری و حتی تنظیم شخصی ساعات کاری میتواند همان مزایا را به همراه داشته باشد.»
«جالب اینکه بسیاری از سازمانهای شرکتکننده در این آزمایش غیرانتفاعی بودند و بیشترشان به جای دستمزد بالاتر، انعطافپذیری بیشتر ارائه میدهند. شاید بخش انتفاعی هم بتواند از آنها بیاموزد.»
این پژوهشِ تازه نخستین مدرکی نیست که مزایای هفته کاری چهارروزه را ثابت میکند. گسترهی رو به رشدی از شواهد نشان میدهد کاهش ساعات کاری نهتنها به رفاه کارکنان کمک میکند، بلکه میتواند بهرهوری را افزایش یا دستکم حفظ کند.
در همین حال، هوش مصنوعی شیوه کار کردن ما را متحول کرده است: وظایف تکراری را خودکار میکند و به انسانها وقت آزاد میدهد تا روی کارهای خلاقانه، استراتژیک و سطح بالاتر تمرکز کنند (دستکم در نظریه چنین است). در چنین شرایط جدیدی، پایبندی به هفته کاری پنجروزه بیش از پیش غیرمنطقی و قدیمی به نظر میرسد. اگر راهکاری مبتنی بر شواهد پیدا شده که میتواند رویکردی سالمتر، پربازدهتر و متعادلتر به کار ارائه دهد، چرا آن را نپذیریم؟
مترجم: زهرا ذوالقدر