«علتهای چهارگانه» ارسطو چه بودند و چگونه به توضیح جهان هستی کمک میکردند؟

علت مادی، علت صوری، علت فاعلی و علت غایی؛ اینها چهار نوع متفاوت علت بودند که ارسطو تلاش کرد تا با در کنار هم قرار دادن آنها، تبیینی کامل و جامع از وجود موجودات ارائه دهد.
فرادید| آیا تا به حال خواستهاید بدانید چرا چیزها همانگونهاند که هستند؟ چهار علت ارسطو میتواند راهنمای شما باشد.
به گزارش فرادید؛ این چارچوب باستانی همچنان هم بر روش کار علمی و حتی شیوه فکر روزمرهی ما اثر میگذارند. در این نوشتار، هر یک از این علتها را موشکافانه بررسی خواهیم کرد.
علت مادی: جوهرهی اشیاء
از دیدگاه ارسطو، «علت مادی» جوهره یا مادهی اصلی است که یک شیء از آن ساخته شده است. میتوان آن را به ترکیبات یک دستور آشپزی تشبیه کرد که بدون آن هیچ چیز لمسپذیر و واقعی نمیتواند پدید آید. ارسطو باور داشت برای درک یک چیز، باید ابتدا بدانیم از چه چیزی ساخته شده است.
برای نمونه، اگر مجسمهای داریم (مجسمهای از یک ژنرال مشهور)، آنگاه علت مادی آن، مرمر، برنز یا هر مادهای است که مجسمه از آن تراشیده شده است. بدون چنین مادهای، مجسمه وجود نداشت و تنها ایدهای ذهنی از آن وجود داشت.
نمونهای دیگر، یک صندلی چوبی است. علت مادی این صندلی، همان چوب است (خواه بلوط باشد، خواه کاج یا ماهون) که حضور فیزیکی صندلی را فراهم میکند و امکان استفاده از آن در قالب نشیمنگاه را میدهد.
هوشمندی ارسطو در دانستن این بود که با شناسایی علت مادی، درک ژرفتری از چرایی وجود یک شیء به دست میآید. پرسمان تنها دربارهی ماهیت یا کارکرد شیء نیست، بلکه دربارهی مادهای است که آن را میسازد.
این بینش پایهی چهار علت ارسطو را شکل میدهد. او ما را آگاه میکند که ترکیب مادی چیزها، نه تنها برای هویت آنها بلکه برای نقششان در جهان حیاتی است.
علت صوری: نقشهی وجود
«ارسطو در کنار مجسمه نیمتنه هومر»، رامبرانت (رامبرانت فان راین)، ۱۶۵۳
به باور ارسطو، «علت صوری» پاسخگوی شکلدهی به چیزهاست. میتوان آن را در قالب طرح یا نقشهی یک شیء (جوهره یا الگوی آن) انگاشت.
برای نمونه، در مورد یک خانه، نقشههای معمار علت صوری آن هستند. این نقشهها روشن میکنند چند اتاق وجود خواهد داشت، ابعاد و چیدمان آنها چگونه است و حتی نور چگونه وارد فضاهای زندگی میشود و ساختار کلی چگونه باشد. بدون چنین نقشههایی، خانهای منسجم نمیداشتیم؛ تنها مصالحی پراکنده وجود داشتند.
نمونهای دیگر، یک مولکول در شیمی است. علت صوری مولکول (ساختار آن و نحوهی آرایش و پیوند اتمها) هویت و ویژگیهای آن را شکل میدهد، همانند آب که H₂O است.
در حالی که علت مادی (اتمهای هیدروژن و اکسیژن) ماده را فراهم میکند، علت صوری روشن میکند که این اجزا چگونه با هم ترکیب شوند تا آب ایجاد شود؛ آبی که میتواند تشنگی را از بین ببرد یا گیاهان را تغذیه کند.
همکنش نزدیکی بین علت صوری و علت مادی وجود دارد. علت مادی ماده را فراهم میکند و علت صوری آن را به چیزی معنادار و کاربردی تبدیل میکند. ارسطو این همکنش را کلیدی برای درک هم چرایی تغییر اشیاء و هم چگونگی پایداری آنها میداند.
ارسطو باور دارد که سرشت یا صورت نه یک افزودنی جدا، بلکه جوهرهای است که در دل ماده جریان مییابد و نظم میآفریند. بدین ترتیب، اشیاء تنها انباشتی تصادفی از مواد نیستند، بلکه کلهایی هدفمندند که اجزایشان هر یک نقش ویژهای در آن ایفا میکنند.
علت فاعلی: عامل تغییر
«فیلیس و ارسطو»، لوکاس کراناخِ پیر، ۱۵۳۰
«علت فاعلی» از دیدگاه ارسطو، پاسخگو یا ابزاری است که فرایند آفرینش یا تغییر را به حرکت درمیآورد و پتانسیل را به واقعیت تبدیل میکند.
نمونهاش مجسمهسازی است که روی بلوکی از مرمر کار میکند، دستان و ابزارهای او علت فاعلی هستند. آنها مرمر را از یک بلوک بینظم به چیزی سراسر جدید تبدیل میکنند، مانند مجسمهای از آفرودیت. بدون دستبهکارشدن مجسمهساز، مرمر همچنان مادهای بالقوه باقی میماند.
نمونهای دیگر، دانهای که به درخت تبدیل میشود. دانه دارای علت مادی (مادهی تشکیلدهنده) و علت صوری (نقشهی ژنتیکی رشد) است، اما علت فاعلی مانند نور خورشید، آب و محیط مساعد زمینهساز تحول دانه میشود و آن را به درختی تنومند یا میوهدهنده تبدیل میکند.
مفهوم علت فاعلی در درک ارسطو از طبیعت و تغییر نقش محوری دارد. این علت عاملیست که اشیاء را از حالت بالقوه به بالفعل میرساند و فرایند پدید آمدن (یا نابود شدن) را هدایت میکند.
در هر نمونهای از آفرینش یا دگرگونی، باید یک علت فاعلی در کار باشد، چه در فرآیندهای طبیعی مانند رشد و چه در فعالیتهای انسانی مانند هنر و صنعت.
با شناسایی این علت خاص، ارسطو نه تنها راهی برای فهم چرایی وجود چیزی ارائه میدهد، بلکه چگونگی وجود آن را نیز روشن میکند. او بر آن جنبههای پویا تأکید میکند که جهان ما را شکل میدهند.
علت غایی: هدف وجود
«ارسطو»، فرانچسکو هایِز، ۱۸۱۱
«علت غایی»، دلیل یا هدف وجود یک چیز است؛ همان چیزی که «چرایی» موجود را شرح میدهد. این علت، هر چیزی را به سوی تحقق کاملترین پتانسیل خود هدایت میکند.
مثلاً هدف یک چاقو برش دادن است. هر جنبهی چاقو مانند لبهی تیز آن (علت مادی)، شکل آن (علت صوری) و نحوهی ساخت آن (علت فاعلی)، برای این هدف وجود دارد. اگر چاقو نتواند چیزی را ببرد، هدف خود را از دست میدهد.
نمونه دیگرش گیاه است. هدف گیاه رشد، تولیدمثل و پراکندن بذرهاست. هر بخش گیاه به تحقق این هدف کمک میکند: ریشهها مواد مغذی جذب میکنند (علت مادی)، DNA راهنمای رشد کامل گیاه را دارد (علت صوری) و نور و آب انرژی لازم برای فتوسنتز را فراهم میکنند (علت فاعلی).
تمام این عوامل در کنار هم نشان میدهند یک موجود زنده با هدفی روشن وجود دارد. ارسطو میپنداشت مفهوم علت غایی همان پیوندی است که همهی چهار علت او را به هم مرتبط میکند. او این ایده را همه جا میدید، زیرا باور داشت همهچیز علت و چرایی دارد.
این مفهوم نه تنها به ما معنای چگونگی وقوع رویدادها یا مادهای که اشیاء از آن ساخته شدهاند میدهد، بلکه چرایی وجود آنها را نیز روشن میکند. با در نظر گرفتن علت غایی یک شیء، میتوانیم به قصد و نیت پشت پدیدههای طبیعی اندیشیده و دنیایی را تجسم کنیم که در آن هیچ چیز بیهدف نیست.
ارتباط چهار علت
«بالِ دو مولَن دو لا گالتِه»، آگوست رنوار، ۱۸۷۶
از دیدگاه ارسطو، این چهار علت مستقل نیستند، بلکه به هم پیوسته و مکمل یکدیگرند تا یک رویداد را یکپارچه روشن کنند.
به ساخت یک خانه بیندیشید: علت مادی آجر: چوب و ملات، علت صوری: نقشهی معماری، علت فاعلی: کارگران و ابزارهای آنها و علت غایی: رفاه و آسایش ساکنان خانه است. هیچ یک از این علتها به تنهایی نمیتوانند وجود خانه را توجیه کنند؛ همهی آنها بایسته و وابسته به هم هستند.
ارسطو میپنداشت برای درک اینکه چرا چیزی چنین است، باید همهی جنبههای وجود آن را بررسی کرد. چهار علت این کار را انجام میدهند و چارچوبی فراهم میکنند که نشان میدهد همهی جوانب یک شیء یا رویداد از خواستگاه و مادهای که از آن ساخته شده تا ماهیت آن، با یکدیگر پیوستهاند.
میراث چهار علت ارسطو
«ارسطو»، پائولو ورونزه، دهه ۱۵۶۰
چهار علت ارسطو تأثیر ژرفی بر فلسفهی غرب داشته و قرنها فیلسوفان را تحت تأثیر قرار داده است. این مفاهیم از سوی متفکران مسیحی قرون وسطی همچون توماس آکوئیناس نیز به کار گرفته شد و همچنان نحوهی درک ما از علیت را شکل میدهد.
این ایده که پشت هر رویدادی علل مادی، صوری، فاعلی و غایی وجود دارد، سامانهای کامل برای درک جهان ارائه میدهد. این سامانه در پژوهشهای علمی و همچنین در متافیزیک (شاخهای از فلسفه که به مفاهیمی چون وجود و واقعیت میپردازد) اهمیت فراوانی داشته است.
ما همچنان میتوانیم چهار علت ارسطو را در عمل ببینیم. برای نمونه در علم، پژوهشگران ممکن است بررسی کنند چگونه دانش دربارهی دیانای یک موجود زنده (مادهی ژنتیکی آن؛ علت صوری) یا فرآیندهای بیوشیمیایی زیربنای زندگی (علت فاعلی) میتواند به پیشرفت در حوزههایی مانند پزشکی یا ژنتیک منجر شود.
در زندگی روزمره نیز، مردم بیشتر به این میاندیشند که فلان چیز از چه ساخته شده (علت مادی آن) یا برای چه هدفی وجود دارد (علت غایی آن).
با این حال، همه با ارسطو موافق نیستند. زیرا برای مثال برخی اندیشمندان معاصر به کلی ایدهی علت غایی را رد میکنند، زیرا باور ندارند همه چیز به شکل روشن برای هدفی روشن رخ میدهد یا وجود دارد.
جمعبندی
«ارسطو»، خوسپه د ریبِرا، ۱۶۳۷
چهار علت ارسطو، اصول بنیادینی هستند که جهان را توضیح میدهند. علت مادی، مادهی سازندهی شیء است. علت صوری، نقشه یا طراحی آن است. علت فاعلی، عامل ایجاد یا تغییر آن است. و علت غایی، هدف نهایی یا چرایی وجود آن است.
تمام این علتها به هم پیوسته و برای پدید آمدن یا ادامهی وجود یک شیء بایستهاند. بررسی بهسامان آنها چارچوبی فراهم میکند که به ما امکان میدهد نه تنها شیء را توصیف کنیم، بلکه ماهیت و کارکرد واقعی آن را درک کنیم.
مترجم: زهرا ذوالقدر